جنگ سرد جدیدی در راه است
چین و آمریکا: خطر جنگ در پاسیفیک؟
نویسنده: بهاءالدین بازرگانی گیلانی، مؤلف و مترجم
دیپلماسی ایرانی: میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق پنجشنبۀ روز ٧ بهمن طی مقاله ای در مجلۀ آمریکایی "تایم" خطاب به ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ نسبت به اوضاع مخاطره آمیز فعلی جهانی هشدار داد و از اینکه سیاست، به اسارت نظامی گری درآمده و مسابقۀ تازۀ تسلیحاتی دنیا را به پرتگاه جنگ کشانده با جملات تند و کم سابقه ای سخن گفته است. هشدارهای گورباچف بی دلیل و بنیان نبوده است: ناتو و روسیه در شرق اروپا دست به صف آرایی های جدید تسلیحاتی و نظامی در زمین و هوا زده اند. ارتش های دو طرف که سالیان متمادی از یکدیگر جدا افتاده بودند اینک بار دیگر به فاصله ای دیدرس، روبروی هم ظاهر شده اند. متحدان ناتو پادگان های نظامی خود را در سه کشور حوزۀ بالتیک و در لهستان هرچه بیشتر تجهیز و تقویت کرده اند. آمریکایی ها واحدهای نظامی و تسلیحات سنگین خود را در هفت کشور اروپای شرقی مستقر ساخته اند و ناتو بر تعداد مانورهای نظامی خود افزوده است و عینا همینطور روسیه نیز. تمامی این تدابیر البته باعث دلهره و نگرانی جهانیان و مخصوصا اروپایی های به نسبت بی عِده و عُده است که همیشه خاکریز اول در یک رویارویی احتمالی میان شرق و غرب بوده و هستند. با این وجود و علی رغم الحاق کریمه، بحران اوکراین و برخوردهای هر روزه در امتداد مرزهای مجزای اروپایی، به سادگی نمی توان از خطر بروز جنگ تمام عیار در اروپا و مابین دو حوزۀ نفوذ آتلانتیکی و روسی سخن به میان آورد. هر دو طرف درس های فراموش ناشدنی از دوران جنگ سرد فراآموخته اند، جنگ نمی خواهند و نمی توانند هم بخواهند، هم ولادیمیر پوتین با آن همه گرفتاری داخلی و پیرامونی اش و هم دونالد ترامپ با آن همه مواضع متغیر و بی حساب و کتابش.
خطر واقعی جنگ اما، در سر ِ دیگر دنیا در "پاسیفیک" در حال انباشت است. قدرت در حال ظهور جهانی چین با هژمون فعلی دنیا، ایالات متحده به سبک و سیاق قدیمی با یکدیگر بر سر استیلا بر این منطقه در حال سرشاخ شدن هستند. به ادعای آمریکا، پیشروی بلاوقفۀ چینی ها در دریای جنوبی چین و نظامی گری آنها در بسیاری از آبسنگ ها و صخره های دریایی این منطقه و ادعای تملک بر بیش از یک میلیون کیلومتر مربع حریم های دریایی، نظم و قاعده در حوزۀ پاسیفیکی را یکسره به خطر انداخته است. از سوی دیگر فشار سنگین چینی ها بر مجمع الجزایر فاقد سکنۀ "سن کاکو" که از سال ١٨٩٥ توسط ژاپن اداره می شود خطر برخورد میان چین و ژاپن را در دریای شرقی چین نیز افزایش داده است. اوباما رئیس جمهور پیشین با اعزام کشتی های جنگی بسیار مصمم نشان داد تا از آزادی ترددهای دریایی در این منطقه مورد مناقشه اطمینان حاصل کند. انعقاد قرارداد تجاری فراپاسیفیکی (TPP) بین آمریکا و یازدۀ کشور پیرامونی اقیانوس آرام در وهلۀ اول این هدف را در خود نهفته داشت تا اتصال کشورهای طرف قرارداد را با آمریکا تحکیم بخشد و از دامنۀ نفوذ پکن بر آنها بکاهد.
به عقیدۀ برخی آگاهان مسائل راهبردی غربی، دونالد ترامپ با بی فکری تمام با صدور نخستین فرمان مبادرت به لغو این پیمان و خروج آمریکا از آن کرد و به این ترتیب میدان را برای چین خالی نمود تا بلافاصله با معرفی پروژۀ جایگزین ِ "مشارکت اقتصادی فراگیر منطقه ای RCEP" دست به اقدام بزند. نتیجه این شد که برخی کشورهای این حوزه از جمله فیلیپین و مالزی کم و بیش ساز جدایی از آمریکا بزنند و به سوی چین متمایل گردند و سایرین نیز فعلا مردد و بلاتکلیف باقی بمانند. در همین حال ترامپ تهدید کرد که واردات انبوه از چین را با اعمال تعرفه های گمرگی ٤٥ درصدی محدود می سازد، شغل های از دست رفته را به ایالات متحده بازمی گرداند و از دامنۀ کسری بازرگانی عظیم ٥٠٠ میلیارد دلاری با چین می کاهد. کسی نیست به این غول بساز و بفروش آمریکایی حالی کند که مثلا یک شرکت فن سالار فرضا اپل چگونه به همین سادگی بتواند واحدهای تولیدی خود را از چین با آن نیروی کار و فکر ارزان و کم ادعا به مثلا ایالت پنسیلوانیا با آن نیروی کار و فکر گران و تنبل و پرمدعا منتقل سازد. ولو که تیم اقتصادی کم تجربۀ اطراف ترامپ هم بگویند: خب، ما مالیات بر این شرکت ها را کاهش می دهیم! چگونه؟ آنگاه که دولت کامیار جدید همزمان بخواهد از دامنۀ دیون نجومی بیست هزار میلیارد دلاری نوع آمریکایی هم بکاهد؟
آری، این خود طنز تاریخ است در حالی که رئیس جمهور آمریکا کشور ِ همیشه منادی اقصاد آزاد جهانی و درهای باز تجاری از بستن درهای بازرگانی و دیوارهای پروتکسیونیستی سخن بگوید و از آن طرف رئیس جمهور یک چین ِ کمونیست با اقتصاد به اصطلاح متمرکز، امسال در محفل اقتصاد جهانی در داووس از اقتصاد آزاد جهانی و درهای باز تجاری داد سخن بدهد و مبارزه با پروتکسیونیسم را ترویج کند. سیاست های غلاظ شداد ترامپ مبشر آغاز جنگ بزرگ اقتصادی و تجاری با زردهای چینی و آسیایی هم هست.
از سوی دیگر رئیس جمهور جدید آمریکا "سیاست چین واحد" را که از سال ١٩٧٨ به این سو سنگ بنای مناسبات جدید چین و آمریکا را تشکیل می داده در معرض سوال قرار داده است. اگر بنا باشد دونالد ترامپ در این قضیه جدی باشد و حتی تایوان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسد آن وقت چین نیز به اقدامات تند تلافی جویانه متوسل خواهد شد. در این اثنا پای رکس تیلرسون وزیر خارجۀ پیشنهادی ترامپ نیز به میان کشیده شده و او در جلسۀ استماع سنای آمریکا گفته است که: "اقدامات جزیره سازی چین در دریای جنوبی، تصرف غیرقانونی مناطق تحت مناقشه و بی اعتنایی آشکار به معیارهای بین المللی است". وی در این اظهارات که نگرانی آگاهان مسائل راهبردی را برانگیخته اضافه کرده که : "ما باید علائم روشنی به چین بدهیم که این کشور اولا؛ به اقدامات جزیره سازی خاتمه دهد و ثانیا؛ به چین اجازه ندهیم که به این جزایر دسترسی پیداکند". وی جزیره سازی و اشغال نظامی آن را با الحاق کریمه توسط روسیه مرادف دانسته است.
واکنش چین به این فعل و انفعالات البته کاملا قابل پیش بینی بود اما لحنی که "گلوبال تایمز" ارگان حزب کمونیست با آن دست به تهدید زد برای خیلی ها تکان دهنده بود. این روزنامه نوشت چنانچه آمریکا واقعا بخواهد راه چین به جزایر دریای جنوبی را مسدود سازد، "منازعۀ ویران کننده ای" را سبب گردیده است. و اضافه کرد: "چنانچه دیپلمات های اطراف ترامپ با آیندۀ مناسبات چین و آمریکا به چنین رفتارهایی ادامه دهند، آنگاه بهتر است که هر دو طرف خود را برای یک برخورد نظامی مهیا سازند". باید منتظر ماند و دید که حرف های تند و تیز رفتارهای مشابه را نیز به همراه دارد یا خیر و اما در این تردیدی نیست که مبانی صلح و آرامش در آسیا به مراتب شکننده تر از اروپا نشان می دهد. شواهد حاکی از جنگ سرد جدیدی این دفعه میان چین و آمریکا است که می تواند سایۀ خود را بر تمام نیمۀ نخست قرن بیست و یکم بیافکند و چه کسی می تواند تضمین کند که زمانی و به هر بهانه ای و به دنبال برخورد غیرمترقبه ای یک جنگ تمام عیار بین طرفین شعله ور نگردد.
نظر شما :