بی توجهی امریکایی های جدید به قاره سبز

در دنیای ترامپ، اروپا تنها است

۱۵ آذر ۱۳۹۵ | ۱۳:۲۵ کد : ۱۹۶۴۷۶۸ اروپا آمریکا ترجمه برگزیده
اروپایی ها نه تنها مجبورند به حضور ترامپ عادت کنند، بلکه از این پس باید از زاویه دید وی به جهان بنگرند.
در دنیای ترامپ، اروپا تنها است

نویسنده: مارک لِنرد

دیپلماسی ایرانی: اروپا دوباره تنها شد. بعد از جنگ جهانی دوم اروپا همواره به جهان از دریچه ترنس آتلانتیک نگریسته است. اگرچه اتحاد میان اروپا و آمریکا در طی این سال ها با فراز و نشیب هایی روبرو بوده است اما روابط نزدیک میان این دو متحد از همان ابتدا بر دو اصل اساسی استوار بود: نخست آن که اروپا و آمریکا اساساً در بسیاری از موضوعات هم فکر و هم عقیده هستند و دوم آن که در صورت بروز شرایط سخت و بحران برای یکی از این متحدان، دیگری در کنار او خواهد بود.  

پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تهدیدی برای این اتحاد دیرینه به شمار می آید و دست کم اکنون این نگرانی وجود دارد که با روی کار آمدن دولت ترامپ این اتحاد برای همیشه خاتمه یابد. ترامپ بیشتر از آن که به اتحاد و همبستگی با متحدانش معتقد باشد، به کشیدن دیوار و اقیانوس ها باور دارد و تا کنون نیز به وضوح به همگان نشان داده که کشور آمریکا از اهمیت بسیاری برای وی برخوردار است و اولویتی اصلی او را تشکیل می دهد. ترامپ در یکی از سخنرانی های بسیار مهم خود در زمینه سیاست خارجی اعلام کرد: "ما دیگر آمریکا یا مردم این کشور را تسلیم رویکرد اشتباه جهانی شدن نخواهیم کرد". با این اوصاف، به نظر می رسد اروپایی ها نه تنها مجبورند به حضور ترامپ عادت کنند، بلکه باید از این پس به جهان از زاویه دید وی بنگرند. انتظار می رود که در آینده ای نزدیک کشور آمریکا تحت رهبری ترامپ به بزرگترین و تنها منبع اخلال در نظم جهانی تبدیل شود و برای این ادعا نیز چهار دلیل عمده وجود دارد که در ادامه بدان ها اشاره می شود.

نخست آن که، تضمین ها و تعهدات آمریکا دیگر قابل اتکاء نیستند. ترامپ در سخنرانی های انتخاباتی خود، موضوع حمایت آمریکا از کشورهای اروپای شرقی عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را به طور کامل زیر سوال برد و اعلام کرد در صورتی که این کشورها برای دفاع از خود اقدامات بیشتری را انجام ندهند آمریکا برای دفاع از آنها اقدامی انجام نخواهد داد. همچنین ترامپ در خصوص عربستان سعودی نیز موضع گرفت و اعلام کرد که این کشور باید برای امنیت آمریکا هزینه بپردازد. ترامپ کشورهای ژاپن و کره جنوبی را نیز تشویق کرد تا برای دفاع از کشورهایشان، خود را به تسلیحات هسته ای مجهز کنند. ترامپ در این مدت به وضوح نشان داده است که آمریکا دیگر نقش پلیس را برای اروپا، منطقه خاورمیانه و آسیا نقش ایفا نخواهد کرد، در عوض می تواند به عنوان یک شرکت امنیتی خصوصی خدماتی را به آنها ارائه دهد.  

دوم، ترامپ موضع متفاوتی را در قبال نهادهای جهانی در پیش خواهد گرفت. ما تا پیش از این با نگرش و رویکرد غالبی روبرو بودیم و آن این بود که نظم لیبرال جهانی ایجاد شده توسط آمریکا پس از جنگ جهانی دوم ارزان ترین راه دفاع و حفاظت از ارزش ها و منافع آمریکایی است اما ترامپ اساساً با این نگرش مخالف بوده و آن را به طور کامل رد می کند. همان طور که جورج دبیلو بوش پس از حوادث 11 سپتامبر سال 2001 میلادی مواضع خود را در قبال نهادهای جهانی و بین المللی تغییر داد، ترامپ نیز بر این باور است که نهادهای جهانی محدودیت های غیرقابل تحملی را برای آزادی عمل آمریکا بوجود آورده اند. وی تقریباً در مورد تمامی نهادها و سازمان های بین المللی از جمله سازمان تجارت جهانی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و سازمان ملل متحد رویکرد تجدید نظر طلبانه ای را در پیش گرفته است. ترامپ به دنبال آن است تا راهکارها و شیوه های ارائه شده در کتابش با عنوان "هنر توافق" را به طور عملی  در تمام روابط بین المللی آمریکا پیاده سازی و اجرا کند؛ شیوه هایی چون تجدیدنظر در مورد شرایط مندرج در تمامی توافقات و مذاکرات مجدد. به نظر می رسد که اتخاذ چنین رویکردهایی از سوی دولت آمریکا می تواند واکنش مشابهی را از سوی شرکای آمریکا به همراه داشته باشد.

سوم، شکی نیست که ترامپ در روابط آمریکا با دیگر کشورها تغییرات بنیادینی ایجاد خواهد کرد اما نگرانی و ترس آشکاری در این زمینه وجود دارد و آن این است که آمریکا با دشمنانش مهربانتر از متحدانش رفتار کند. یکی از چالش برانگیزترین مسائل و نگرانی های اروپاییان نگرش بسیار مثبت ترامپ نسبت به «ولادیمیر پوتین»، رئیس جمهوری روسیه است. اگر ترامپ در راستای دستیابی به تعاملات تجاری گسترده، روابط خود با پوتین را تقویت کرده و مسئله الحاق کریمه به روسیه را به رسمیت بشناسد، بدون شک اروپا در شرایط بسیار سخت و دشواری قرار خواهد گرفت.

چهارم، رفتار ترامپ غیر قابل پیش بینی است. حتی در طول 18 ماه فعالیت انتخاباتی ترامپ نیز شاهد بودیم که وی تقریباً در تمامی مسائل و موضوعات رویکردهای متناقضی داشته است. ترامپ در اظهار نظرات خود ثبات چندانی ندارد به طوری که اظهاراتی که امروز به زبان می آورد را روز بعد به طور کامل تکذیب کرده و حتی نمی پذیرد که نظر خود را در آن موضوع خاص تغییر داده است. رفتارهای ضدونقیض ترامپ نشان از بی ثباتی روش ها و مواضع وی دارد.

یکی از مزایای سیستم سیاسی آمریکا این است که مهلت دو ماهه ای را به منظور انتقال قدرت و  ایجاد شرایط مساعدی برای پذیرش دولت جدید در نظر گرفته است. حال سوالی که در این جا مطرح می شود این است که اروپاییان چه اقدامی را باید در این خصوص انجام دهند؟

نخستین اقدامی که ما باید در این زمینه انجام دهیم این است نفوذ و اعمال فشار خود بر آمریکا را افزایش دهیم. ما از نوشتارها و رفتارهای ترامپ دریافته ایم که او می کوشد تا همانند روسای جمهور دیگر قدرتمند عمل کرده و از ضعف ها به مثابه فرصتی برای ابراز قدرت استفاده کند. ما از تجربه عراق آموختیم که یک اروپای نامتحد نفوذ چندانی بر آمریکا نخواهد داشت و هرگاه کشورهای اروپایی در زمینه مسائل مختلف از جمله حفظ حریم خصوصی، سیاست رقابتی و مالیات هماهنگ و متحد عمل کرده اند، موفق شده اند تا با آمریکا از موضع قدرت برخورد کند. همین مساله را ما در سیاست اتخاذی گروه 1+5 (E3+3) بر سر موضوع هسته ای ایران شاهد بودیم؛ جایی که کشورهای بزرگ عضو اتحادیه اروپا توانستند با نشان دادن اتحاد و یکپارچگی خود مواضع آمریکا در خصوص مسئله هسته ای ایران را به طور کامل تغییر دهند. بنابراین به منظور نفوذ هر چه بیشتر بر آمریکا، ما باید فرآیندی را برای جلب موافقت تمامی کشورهای اروپایی در مسائل و موضوعاتی همچون امنیت، سیاست خارجی، مهاجرت و اقتصاد آغاز کنیم. اما در شرایطی که اروپا به شدت دچار تفرقه و چنددستگی شده، فرانسه از بروز تروریسم در این کشور نگران است، لهستان از روسیه هراس دارد، آلمان به واسطه مسئله مهاجران دچار تنش شده است و بریتانیا نیز مصمم است تا راه خود را از سایر کشورهای اروپایی جدا کند، به نظر می رسد که اجرای چنین طرحی با مشکلات و دشواری های بسیاری روبرو باشد.

دوم آن که، کشورهای اروپایی باید از طریق اتحاد با دیگر کشورها، امکان باخت و شکست خود در این مسیر را تا حد ممکن کاهش دهند. اتحادیه اروپا باید بکوشد تا از طریق ارتباط و اتحاد با دیگر قدرت ها، نهادهای بین المللی و جهانی را تقویت کرده و از آنها در مقابل طرح ها و برنامه های ترامپ محافظت کنند. همچنین کشورهای عضو اتحادیه اروپا به جای آن که منتظر شوند تا ترامپ این اتحادیه را در مقابل قدرت هایی چون روسیه و چین به حاشیه براند، باید اقدامات ویژه ای را ترتیب داده و تلاش کنند تا روابط بین المللی و سیاست خارجی خود را متنوع سازند. اما آیا اتحادیه اروپا برای آن که ارزش و اهمیت اتحاد ترنس آتلانتیک را به آمریکا یادآوری کند، باید در زمینه تحریم های تسلیحاتی خود با چین مشاوره و گفتگو کند؟ آیا اتحادیه اروپا می تواند رابطه متفاوتی را با ژاپن ایجاد کند؟ و اگر ترامپ به دنبال تقویت و بهبود روابط خود با روسیه باشد، آیا لازم است تا این اتحادیه کنترل مذاکرات و نشست «نورماندی» برای حل بحران اوکراین را بدست گیرد؟

سوم آن که، اروپایی ها باید سرمایه گذاری های لازم در خصوص امنیت منطقه خود را آغاز کنند. در حال حاضر تحلیلگران و کارشناسان اروپایی موضوع امنیت اروپا را از بسیاری جهات، از بحران اوکراین گرفته تا جنگ سوریه و از حملات سایبری گرفته تا حملات تروریستی، مورد بررسی و واکاوی قرار داده اند. جمعیت 500 میلیونی اتحادیه اروپا به خوبی دریافته که دیگر نمی تواند مسئولیت تأمین و برقراری امنیت خود را به کشوری همچون آمریکا بسپارد، اما با این وجود اتحادیه اروپا تاکنون اقدام چندانی را در راستای کاهش فاصله میان نیازهای امنیتی و توانایی های خود صورت نداده است. شاید زمان آن رسیده باشد تا اتحادیه اروپا توجه ویژه ای را نسبت به طرح پیشنهادی فرانسه و آلمان برای تأمین امنیت و دفاع از اروپا مبذول داشته باشد. همچنین ضروری است تا اتحادیه اروپا شیوه های نهادینه ای را به منظور متعهد ساختن بریتانیا در معماری امنیتی جدید این اتحادیه بیابد.

اما با تمامی این تفاسیر، اروپا باید بکوشد تا درهای خود را همچنان به سوی اتحاد ترنس آتلانتیک باز بگذارد چراکه ارزش این اتحاد برای اروپا از هر کشور دیگری بیشتر است. به هرحال ریاست جمهوری ترامپ نیز همیشگی نبوده و روزی تمام خواهد شد، اما در صورتی که طرفین این اتحاد درک درستی از منافع خود داشته باشند و از آنها دفاع کنند، به احتمال زیاد این اتحاد دوام و پایایی بیشتری خواهد داشت.

اتخاذ چنین رویکرد و دستور کاری از سوی اتحادیه اروپا بسیار سخت و دشوار خواهد بود چرا که اروپا در حال حاضر در درون خود با برخی گروه های حامی پوپولیسم مواجه و روبروست. «مارین لوپن»، رهبر حزب راست افراطی جبهه ملی فرانسه یکی از اولین رهبرانی بود که پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به وی تبریک گفت. ترامپ نیز در اظهاراتی اعلام کرده است که آمریکا پس از واقعه برگزیت، بریتانیا را در اولویت اول و اصلی خود برای ارتباطات تجاری و اقتصادی قرار خواهد داد. اما رهبران اروپایی حامی ترامپ در آینده در خواهند یافت که اگر راه خود را از بقیه کشورهای این اتحادیه جدا کنند، دفاع از منافع ملی کشورهایشان بسیار سخت و دشوار خواهد شد. کشورهای اروپایی برای آن که بتوانند از دنیای ترامپ جان سالم به در ببرند باید تلاش کنند تا اروپای بزرگ و مقتدری را ایجاد کنند.

منبع: اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا / مترجم: زهره شهریاری

انتشار اولیه: پنج شنبه 27 آبان 1395 / انتشار مجدد: دوشنبه 15 آذر 1395

کلید واژه ها: اتحادیه اروپا دونالد ترامپ


نظر شما :