بیستمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»
قصه جدایی کارلوس از حداد
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش بیستم این کتاب را می خوانید:
فصل چهارم
ربایش وزرای اوپک در وین
محاکمه به آن شکل معروفش نبود. بیشتر نزدیک به حساب پس دادن بود. دکتر ودیع حداد تصمیم به مجازات قاطع کارلوس را نگرفته بود اما قطعا از شیوه ای که «سالم» در عملیات گروگانگیری وزرای نفت «اپک» در 21-12-1975 در پیش گرفته بود نیز راضی نبود. و شاید مشارکت طرف های دیگر در «بخش خارجی» در اجرای عملیات ایجاد شک و طرح بعضی علامت های استفهام را آسان کرد.
دو هفته بعد از عملیات کارلوس الجزایر را به سمت ماگادیشو ترک کرد و از آن جا به عدن رفت که در آن جا نشست سه جانبه ای برگزار شد که بر جدایی رهبر فلسطینی و جوان ونزوئلایی که در سایه اش بزرگ شده بود، تمرکز داشت. جلسات بیشتر از 12 ساعت به طول انجامیدند. در جلسه اول از کارلوس خواست تعریف کند که از ابتدای اجرای عملیات چه کرد.
و او هم به این ترتیب از روزهای آخر صحبت کرد و اطلاعاتی که به دست آورده بود و تصرف مکان و کاری که رفقایش کردند. در جلسه دوم صحبت ها بر شیوه ای که به انجام عملیات منتهی شد متمرکز شد و حرف از نقش الجزایری ها شد، به ویژه وزیر امور خارجه آن موقع، عبدالعزیز بوتفلیقه که در آزادی گروگان ها نقش داشت.
کارلوس در جریان جلساتی که در مقر حداد در خورمکسر در عدن برگزار شد پرسید، برای چه دستور به اعدام دو وزیر عربستان و ایران اجرا نشد؟ جواب داد برای این که این گونه دید که عملیات موفق شد و بیانیه ای درباره نقش نفت عربی در جنگ صادر شد و در نتیجه احساس نکرد که لازم است دو وزیر اعدام شوند و عملیات به خون آلوده شود. همچنین کارلوس پرسید برای چه در جریان عملیات هویتش فاش شد در حالی که دستورات خلاف آن صادر شده بود، جواب داد برای این که در برابرش هیچ مجالی برای انکار نبود برای این که حاضرین از چهره و لکنتش او را شناختند. و پرسید قصه این که گفته می شد یکی باید قربانی می شد، چه بود، جواب داد هیچ حرفی درباره قربانی شدن کسی مطرح نشد و هیچ اطلاعی درباره آن چه بعد از عملیات گفته می شد ندارد.
جواب ها از سوی کسی که به کارلوس تعهد داده بود و آزادش کرده بود، او را قانع نکرد برای همین با عصبانیت به حداد گفت: «ما در جنگیم و در حال مبارزه ایم تیم اکتشافی نیستیم.»
حداد از حرف سالم شوکه شد که می گفت: «با من مثل یک عضو از خودتان برخورد کنید من یک نفر سازمانی متحد شما هستم.» حداد از این حرف متعجب شد، تا آن لحظه کارلوس عضوی از «بخش خارجی» بود. بعد از پایان جلسات سه گانه حداد از کارلوس خواست که به ارودگاه برود و استراحت کند او هم این کار را کرد.
برای اولین بار است که قصه دیدار جدایی حداد و کارلوس فاش می شود. اما همچنان بعضی ابهامات بر سر جریان های اجرای عملیات وین به قوت خود باقی است ابهاماتی که از کارلوس و همکار او، انیس نقاش پرسیدیم. شاید این نکات غامض به این برگردد که عملیات مشترک بوده است و این که کمال خیر بک که در ترتیب دادن عملیات سهم داشت از پاسخ دادن به سوالات ما غایب بود برای این که در دهه هشتاد ترور شد و اسرار را با خود برد.
مسئول بخش خارجی تاکید می کند که حداد لیبی را در جریان عملیات قبل از اجرای آن نگذاشت و بخش خارجی هیچ طلب ما به ازا نکرد و هیچ اتفاقی که بگوییم بابت آن چیزی قربانی شد، نیفتاد.
ادامه دارد...
نظر شما :