قیمت نفت دیگز افزایش نخواهد یافت
سرنوشت روسیه در دوران پسا نفت
نویسنده: ویتالی کازاکوف
دیپلماسی ایرانی: سخن گفتن از اهمیت صنعت نفت در اقتصاد روسیه کاری دشوار است. روسیه در سطح جهانی در تولیدات دفاعی، صنایع فضایی، قدرت هسته ای، منابع معدنی و تکنولوژی اطلاعات نیرویی مهم و رقابتی است، اما اهمیت هیچ یک قابل مقایسه با اهمیت نفت در اقتصاد این کشور نیست.
درآمدهای نفتی هم مانند درآمد حاصل از فروش سایر کالاها پیرو منطقی دوره ای هستند و سقوط آنها غیرمتعارف نیست. اما تصور افزایش مجدد قیمت نفت از سوی روسیه و کشورهای مانند آن اشتباه است. سقوط اخیر قیمت نفت ناشی از یک تغییر ساختاری در بخش انرژی است که تاثیرات سیاسی مهمی روی کشورهای تولید کننده نفت خواهد گذاشت.
در طول قرن بیستم نفت منبعی کمیاب بود و بدین ترتیب به نظر می رسید که قیمت آن تنها روندی صعودی را طی خواهد کرد. با افزایش قیمت ها دارندگان خوش شانس میدان های نفت و گاز - به طور ویژه روسیه و تولیدکنندگان خاورمیانه - تواستند به سود قابل توجهی دست پیدا کنند. اما مانند همیشه قیمت های بالا و خلاقیت بشری با هم ترکیب می شود تا بتوانند جایگزین هایی برای کالای کمیاب پیدا کنند. صنعت انرژی شاهد پیشرفت های تکنولوژیکی قابل توجهی بوده که هم از درون این صنعت سر بر آورده (مانند انقلاب استخراج نفت شیل در آمریکا) و هم ماحصل پیشرفت هایی در خارج از حوزه انرژی بوده است (مانند دستیابی به انرژی های ارزان و تجدیدپذیر).
امروزه در موقعیت های جغرافیایی مناسب انرژی خورشیدی و انرژی باد می تواند کمتر از سه سنت برای هر کیلو وات بر ساعت هزینه داشته باشد. کالاهای سبز نیز روز به روز رقابتی تر می شوند.
هم زمان با شروع تغییرات بنیادین در قیمت نفت، منابع جدید انرژی نیز به شکلی فزاینده حالت رقابتی به خود گرفته اند. تولید انرژی دیگر به منابع کمیاب و گران وابسته نخواهد بود. برعکس، مانند دیگر صنایع قیمت ها بیش از پیش کاهش خواهند یافت.
این تحول تکنولوژیک می تواند پیامدهای سیاسی قابل توجهی هم داشته باشد. در بیشتر سال های قرن بیستم کشورهای در حال توسعه دو مسیر را برای رسیدن به پیشرفت اقتصادی پیش رو داشتند. یکی انطباق با اصول سرمایه داری غربی و اجازه دادن به سرمایه خارجی برای ورود به کشور بود. راه دیگر کشف و توسعه منابع نفتی و ارتزاق از طریق نیاز فزاینده رشد اقتصادی جهان به نفت بود.
ویژگی های اقتصادی صنعت نفت، چشم انداز سیاسی را در کشورهای تولید کننده نفت شکل داده بود. کشور های منطقه که ثروت حاصل از فروش نفت را لطف الهی می دیدند، در بعضی موارد به گونه ای به خرج این درآمدها پرداختند که گویا هیچ گاه پایان نخواهد یافت.
تنها زمانی که دوران اوج قیمت نفت به سر رسیده، لزوم تغییر در این کشورها احساس شده است. در عربستان سعودی مسئولیت برنامه گسترده اقتصاد بدون نفت را به عهده محمد بن سلمان گذاشته شده است. در روسیه هم پوتین اخیرا الکسی کودرین، معاون سابق نخست وزیر را ملزم به نوشتن برنامه اقتصادی جدیدی برای کشور بر اساس اصول لیبرالی کرده است.
در بازنویسی روند اصلاحات، دو کشور باید به یاد داشته بانشد که بخش انرژی تنها یکی از نمونه هایی است که در آن پیشرفت تکنولوژی، کمیاب بودن منابع را بی معنا می کند. اقتصاد قرن بیست و یکم با مسیر استثنائی رشد دانش و تکنولوژی تعریف می شود.
مسیری که چین در راه توسعه پیموده به تدریج در حال محو شدن است، زیرا نیروی کار ارزان در اقتصاد دانش محور چندان مزیت محسوب نمی شود. رشد جدید بر پایه تکثیر قالب نهادی آمریکا و سرمایه گذاری روی آموزش و تکنولوژی به روش سیلیکون ولی میسر است.
اگر قرار باشد که اقتصاد کشوری پیشرفت کند، باید بتواند تولید دانش کند و بهترین فضا را برای تبدیل آن دانش به رشد تامین کند. به زبان سیاسی، رشد اقتصادی در جهان معاصر مستلزم آموزش و اتخاذ اصلاحات نهادی است. اولویت های اولیه شامل حاکمیت قانون به ویژه ایجاد یک قوه قضائی مستقل و قوی است که بتواند از حقوق مالکیت دفاع کند.
متاسفانه دانستن راه درست با انتخاب آن و گام گذاشتن در آن یکی نیست. در سال های میان صنعتی شدن روسیه در دهه 1960 و معرفی پروستریکا دو دهه بعد از آن، کشور شاهد دوره ای طولانی از رکود بود. عدم تمایل گسترده به اتخاذ گام های اصلاحی برای دوران جهان پسا نفت می تواند منجر به رقم خوردن شرایطی مشابه برای روسیه در سال های آتی شود.
منبع: پراجکت سیندیکیت / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی / 25
نظر شما :