طرح‌هایی که جانشین ولیعهد سعودی‌ در نظر دارد

اصلاحات سلمان؛ رستگاری یا فروپاشی عربستان؟

۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۹۵۸۵۹۶ اخبار اصلی خاورمیانه
رضا مصطفایی دهنوی، کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: بررسی طرح‌های اعلام شده توسط محمد بن سلمان بیانگر شتاب‌زدگی، واقع‌بینانه نبودن و عدم انطباق با ساختار اجتماعی عربستان است.
اصلاحات سلمان؛ رستگاری یا فروپاشی عربستان؟

نویسنده: رضا مصطفایی دهنوی، کارشناس مسائل سیاسی

دیپلماسی ایرانی: پیرو تغییرات سیاسی گسترده در عربستان از زمان روی کار آمدن ملک سلمان، در تاریخ ۷ اردیبهشت سال جاری محمد بن سلمان، جانشین۳۰ ساله ولیعهد عربستان در مصاحبه با شبکه العربیه خبر از تحولات اقتصادی اساسی و زیربنایی داد که به زودی و با سرعت بسیار زیاد در آن کشور انجام خواهد شد. اجرایی شدن این طرح ها نه تنها در داخل عربستان بلکه در سطح منطقه و حتی در سطح بین المللی بویژه اقتصاد بین الملل تاثیرات مهمی را بر جای خواهد گذاشت. بررسی طرح های اعلام شده توسط محمد بن سلمان بیانگر شتاب زدگی، واقع بینانه نبودن، عدم انطباق با ساختار اجتماعی عربستان و فراهم نبودن مقدمات ضروری برای اجرایی شدن آن ها می باشد. محمد بن سلمان با بیان اهداف توسعه اقتصادی عربستان در ۱۵ سال آینده اعلام کرد: با اجرای این برنامه در سال ۲۰۲۰ می توانیم بدون نفت زندگی کنیم. سال ۲۰۱۵ سال اصلاحات سریع و سال ۲۰۱۶ سال اصلاحات سریع، برنامه ریزی و طراحی شده خواهد بود. کشور به اعتیاد نفتی رسیده لذا توسعه بخشهای دیگر متوقف شده است. بخشی از سهام شرکت آرامکو را به زودی خواهیم فروخت. صندوق سرمایه گذاری خارجی با بیش از ۲ هزار میلیارد دلار تاسیس خواهیم کرد. با احداث پل ملک سلمان بین عربستان و مصر به عنوان بزرگترین گذرگاه خاکی جهان فرصت های بزرگ سرمایه گذاری و توسعه ایجاد خواهد شد. با بهره برداری از موقعیت جغرافیایی عربستان کالاهایی به ارزش صد ها میلیارد دلار از عربستان به دیگر مناطق صادر خواهد شد. پروژه های زیربنایی انجام خواهد شد، مشکل مسکن حل و یارانه آب و انرژی فقط به صاحبان درآمدهای پایین تعلق خواهد گرفت. هولدینگی برای صنایع دولتی تاسیس خواهد شد. با توجه به اینکه عربستان سومین بودجه نظامی بزرگ دنیا را دارد صنایع نظامی در آن کشور گسترش خواهد یافت. با صدور گرین کارت عربستان به مسلمانان و اعراب اجازه داده خواهد شد به صورت بلند مدت در عربستان زندگی کنند. درهای کشور برای سفر گردشگران خارجی به عربستان باز خواهد شد. امیدوارم فساد در عربستان به پایین ترین سطوح در دنیا برسد و خصوصی سازی یکی از راه های مهم مبارزه با فساد خواهد بود.

بررسی مطالب بیان شده توسط شاهزاده سعودی بیانگر این نکته است که مشکلات زیادی از جمله مشکلات زیر بر سر راه اجرای برنامه های محمد بن سلمان وجود داشته باشد.

نداشتن اجماع: روی کار آمدن ملک سلمان و به دنبال آن تعیین جانشین و تعیین پسر ملک سلمان (محمد بن سلمان) به عنوان جانشین ولیعهد و عملا سپردن همه امور مملکت به وی به هیچ عنوان مورد قبول سایر اعضای خاندان سعودی نبوده است. لذا به نظر می رسد نه تنها هیچ اجماعی در بین خاندان حاکم عربستان در زمینه تغییرات بنیادین اقتصادی وجود نداشته باشد بلکه احتمالا در آینده نزدیک شاهد مخالفت های جدی سایر اعضای خاندان حاکم در این زمینه باشیم.

غیرکار شناسی بودن: اجرای تغییرات اقتصادی بنیادین در مدت زمان بسیار کم مانند تغییرات اساسی در مسیر اقتصاد عربستان و چوب حراج زدن به مهمترین دارایی کشور، بی نیاز کردن عربستان از درآمدهای نفتی در عرض ۴ سال، تبدیل کشور به مرکز صادرات صد ها میلیارد دلار کالا به کشورهای منطقه، گسترش صنایع، حذف یارانه ها، تبدیل پل ملک سلمان به بزرگترین گذرگاه خاکی جهان، جذب گردشگر و شعارهای جذاب این چنینی بدون در نظر گرفتن مقدمات لازم و تبعات اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی آن بیانگر اجرایی نبودن و غیرکار شناسی بودن آنهاست.

تبعات اجتماعی: روند توسعه اقتصادی در هر کشور نیازمند پیش نیازهای مختلفی است. نبود فرهنگ توسعه اقتصادی و سیاسی، مخالفت شدید نهادهای مذهبی و ساختار اجتماعی به شدت سنتی عربستان با هرگونه تغییر و تحول اجتماعی خلاف مظاهر شریعت وهابی و... از مهم ترین مشکلات پیش روی این طرح خواهد بود.

نداشتن سرمایه انسانی: در صورتی که عربستان قصد تکرار تجربه امارات برای تبدیل شدن به مرکز صادرات صد ها میلیارد دلار کالا را داشته باشد باید توجه داشت که امارات سرمایه انسانی این کار را نداشته و بیگانگان مقیم آن کشور که حدود ۹۰ درصد ساکنان امارات را تشکیل می دهند موتور محرکه آن اقدام بوده اند. لذا از درآمد حاصل از فعالیت بیگانگان در امارات و همچنین درآمد حاصل از فروش نفت یارانه قابل توجهی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به مردم آن کشور داده می شود لذا رضایت نسبی مردم جلب شده است. ولی باید پرسید با توجه به جمعیت عربستان تکرار این تجربه در آن کشور امکان پذیر است؟ در سال ۲۰۱۵ از جمعیت سی میلیونی عربستان بیست میلیون متعلق به اتباع آن کشور و ده میلیون را بیگانگان مقیم آن کشور تشکیل داده است. اتباع بیگانه هیچ درآمدی برای عربستان نداشته و فقط با انجام کارهایی که اتباع عربستان از انجام آن عاجز هستند کسب درآمد کرده و عمده آن را به کشور خود ارسال می کنند. همچنین با توجه به تبعات امنیتی افزایش تعداد بیگانگان مقیم یک کشور و در نظر گرفتن دیدگاه به شدت امنیتی حاکم بر عربستان مشخص نیست حکام عربستان این تضاد را چگونه حل خواهند کرد. از سوی دیگر نیروی انسانی اکثرا تحصیل نکرده و عقب مانده و بسیار تنبل و پرتوقع عربستان امکان همراهی با توسعه اقتصادی و تامین نیازهای فرآیند توسعه را نخواهد داشت.

فساد گسترده: عربستان در نظر دارد از الگوی نروژ استفاده کرده و با فروش آرامکو بزرگترین صندوق سرمایه گذاری را در سطح جهان ایجاد کند. با توجه به فساد بسیار گسترده و اقتصاد رانتیر و به شدت غیر شفاف عربستان باید پرسید آیا اصولا امکان ادامه حیات صندوق مزبور بدون دست اندازی افراد پرنفوذ خاندان حاکم به آن وجود دارد.

عدم همراهی و مخالفت احتمالی کشورهای عرب منطقه خلیج فارس: زدن چوب حراج به دارایی های نفتی عربستان و ایجاد تغییرات بنیادین در مسیر اقتصاد آن کشور نه تنها با مخالفت بزرگان آن کشور مواجه خواهد شد بلکه به دلیل تبعات و اثرات خود مخالفت سایر کشورهای عرب صادر کننده نفت خلیج فارس را که به شدت محافظه کار می باشند به دنبال خواهد داشت.

بررسی گفته های جاه طلبانه محمد بن سلمان تداعی کننده طرحهای شکست خورده پیشرفت ضربتی در کشورهای دیگر مانند طرح بزرگ بلشویک ها برای صنعتی کردن شوروی و یا گام بزرگ به جلوی مائو می باشد که غیر از بدبختی و بر باد دادن سرمایه اقتصادی و اجتماعی سودی نداشت. به جرات می توان ادعا کرد تاکنون هیچ نمونه موفقی در توسعه ضربتی یا تغییر جهت ناگهانی اقتصاد در تاریخ روابط بین الملل وجود نداشته است.

اکنون باید پرسید علت طرح چنین راهبردی از طرف عربستان چیست و چه اهدافی در پشت پرده آن می باشد؟ فعلا ادعا شده در صورتی که عربستان اصلاحات مورد نظر را هرچه سریع تر انجام ندهد شاهد فروپاشی اقتصاد خود تا سال ۲۰۱۷ خواهد بود که به نظر بسیار غلوآمیز و دور از واقعیت می باشد. همچنین گفته می شود عصر نفت پایان یافته و شاهزاده جوان سعودی تلاش می کند مهم ترین دارایی کشور خود که به زعم وی در آینده نزدیک بی ارزش خواهد شد را با داراییهای بهتر و متنوع تری از جمله سهام شرکتهای اپل، گوگل، مایکروسافت و برکشایر جایگزین کند که این فرضیه چندان قوی و قابل اثبات نمی باشد.

می توان دو دسته عوامل داخلی و خارجی را به عنوان دلائل اجرای برنامه های ضربتی مزبور مطرح کرد.

در حالی که عربستان ادعای رهبری جهان عرب و جهان اسلام را دارد در ۱۵ سال گذشته سیاست خارجی آن کشور در اکثر موارد نتیجه عکس داده است. از زمان انجام حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و برملا شدن نقش اتباع عربستان و حمایت نهادهای مذهبی و برخی مقامات سیاسی آن کشور از آن حملات، روابط آمریکا با عربستان به عنوان مهم ترین متحد راهبری رو به سردی گرایید. اگرچه تلاش شد با سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها از این روند جلوگیری کرد ولی حوادث بعدی به این روند شدت بخشید تا جایی که شاهد انتقادات رئیس جمهور آمریکا از عربستان و در مقابل برخورد سرد عربستان در استقبال از رئیس جمهور آمریکا در سفر اخیر به آن کشور، انتقاد مقامات اروپایی از جمله مقامات آلمانی از عربستان، گزارش ها و مقالات مختلف در رسانه های مهم غربی از جمله رسانه های آمریکایی مبنی بر نقش عربستان در حوادث تروریستی در غرب بوده ایم. درعین حال که عربستان در غرب به عنوان مادر فکری و مالی تروریسم سلفی مطرح شده است آن کشور طی سال های اخیر همه پرونده های منطقه ای از جمله در عراق، افغانستان، لبنان، یمن، سوریه و... بازی را به رقیب منطقه ای خود ایران باخته است. از سوی دیگر توافق هسته ای ایران با کشورهای غربی این احتمال را برای عربستان بسیار جدی کرده که در سالهای آینده ایران جایگزین عربستان در معادلات منطقه ای غرب شود. بنا بر این عربستان نه تنها به دلیل سردی روابط با آمریکا بزرگ ترین حامی آن کشور از نظر امنیتی احساس نگرانی می کند بلکه فلسفه وجود آن کشور که اتحاد آل سعود با مذهب وهابیت می باشد نیز مشکلات زیادی را برای آن کشور بوجود آورده است.

از طرف دیگر اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عربستان چندان مناسب نیست. بر خلاف تصور اکثر مردم عربستان وضع اقتصادی مناسبی ندارند. بحران مسکن، اشتغال، ازدواج و خیل عظیم دختران ازدواج نکرده، تضاد دیدگاههای نسل جوان با مذهب رسمی کشور و... از مهم ترین مسائلی است که عربستان را با مشکل جدی روبرو کرده است. دو سال پیش دولت عربستان طرحهای بزرگی از جمله احداث مترو و منوریل، احداث واحدهای مسکونی و... را برای حل مشکلات اقتصادی انباشته شده در عربستان مطرح و اجرا کرد که به دلیل کاهش قیمت نفت بودجه آن ها فعلا تامین نشده است. از سوی دیگر اجرای طرحهای مزبور مشکلات ساختاری اقتصاد عربستان را حل نمی کرد.

در چنین شرایطی عربستان با بد ترین بحران داخلی و جانشینی در خاندان آل سعود روبرو می باشد. می توان عوامل بالا را مقدمه و رقابت جناحهای داخلی عربستان در دست اندازی به قدرت را مهم ترین عامل اتخاذ راهبرد جدید عربستان در نظر گرفت. در شرایطی که عربستان با حجم زیادی از مشکلات انباشته شده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روبروست پادشاه پیر و فرتوت عربستان که ناتوان از اداره امور می باشد عملا اداره مملکت را به دست محمد پسر خود سپرده است. وی نیز که رویای پادشاهی طولانی مدت خود در عربستان را در سر می پروراند تلاش کرده با در نظر گرفتن مخالفتهای احتمالی خاندان حاکم با قدرت گرفتن او اولا همه روابط قدرت را در عربستان به نفع خود بر هم زند دوما در نظر افکار عمومی خود را به عنوان منجی عربستان مطرح کند. در این شرایط دولتمردان عربستانی به رهبری محمد بن سلمان برای انحراف افکار عمومی از مشکلات موجود با توجه به تضادهای ایدئولژیک جریان شیعه به رهبری ایران را بزرگ ترین تهدید عربستان و همپیمانان منطقه ای سنی آن کشور طرح کرده و آن را بزرگنمایی می کند. با توجه به پیش بینی مخالفت های احتمالی داخلی و خارجی با این راهبرد به نظر می رسد محمد بن سلمان در تلاش است تا از شیوه شوک درمانی برای اجرای سیاست خود استفاده کند. از ویژگیهای مهم این روش نبود اجماع در بین نخبگان و وفاق ملی در بین اقشار مختلف اجتماع است. لذا با هدف جلوگیری از مخالفتهای احتمالی به صورتی کاملا ضربتی اقداماتی صورت می پذیرد تا عملا همه را در عمل انجام شده قرار دهند.

در پایان و به عنوان نتیجه گیری می توان گفت طرح های بلند پروازانه محمد بن سلمان یا اجرایی نخواهد شد و یا اینکه در صورت عملیاتی شدن عملا موجب فروپاشی عربستان و اجرایی شدن طرح تجزیه عربستان می شود که مدتی پیش در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد.

کلید واژه ها: عربستان سعودی محمد بن سلمان رضا مصطفایی دهنوی


نظر شما :