مهمترین تصمیم زندگی سیاسی اعضای کنگره چه خواهد بود؟
پشیمانی کنگره آمریکا از رای منفی به توافق وین
نویسنده: رابرت کریمر
دیپلماسی ایرانی: در سال 2002، نومحافظه کاران آمریکایی، از جمله «دیک چنی» کنگره را به انحاء مختلف تحت فشار گذاشتند تا مجوز جنگ علیه عراق را صادر کند. احتمالاً بسیاری از نمایندگان کنگره تا آخر عمر از رأیی که داده اند پشیمان خواهند بود. ما اکنون در حال نزدیک شدن به لحظه ای مشابه لحظه جنگ با عراق هستیم. رأی برای جلوگیری از موافقت اوباما با توافقی که دیروز اعلام شد، توافقی که قابلیت های هسته ای ایران را محدود می سازد، تنها دو پیامد خواهد داشت: یا ایران را بدل به قدرت هسته ای نظامی می کند یا جنگ دیگری در خاورمیانه راه می اندازد که ایالات متحده را گرفتار خواهد ساخت.
بعد از ماه ها مذاکره، آمریکا، پنج قدرت جهانی دیگر و ایران توافقی را امضا کرده اند که در ازای محدود کردن برنامه هسته ای ایران تحریم های اقتصادی بین المللی را حذف می کند. رسیدن به این توافق فقط از طریق دیپلماسی میسر شد. آمریکا در ابتدا تمام قدرت های بزرگ جهان را متحد کرد تا علیه ایران تحریم هایی اعمال کنند و در مرحله بعد همان قدرت ها را قانع کرد که تا رسیدن به توافقی که قابلیت های هسته ای ایران را محدود می سازد با هم متحد بمانند.
اگر کنگره آمریکا این توافق را -که از نگاه دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان توافقی منصفانه است- رد بکند، آن وقت ساختار تحریم های بین المللی فرو خواهد پاشید، در ایران نیروهای میانه روتر و متمایل به ارتباط نزدیک با غرب اعتبار خود را از دست خواهند داد، تندروها قدرت خواهند گرفت و ایران به سمت برنامه نظامی هسته ای حرکت خواهد کرد. این دقیقاً خلاف خواسته مخالفان توافق خواهد بود. اگر کنگره آمریکا این توافق را رد کند، آن وقت دیگر نمی توانیم تحریم ها را سخت تر کنیم و ایرانیان را تحت فشار قرار بدهیم. در عین حال، آمریکا مقصر شکست مذاکرات قلمداد خواهد شد نه ایران و تحریم های بین المللی به راحتی از میان خواهند رفت. در آن صورت، دیگر ابزاری برای فشار علیه ایران نخواهیم داشت. از طرف دیگر، اگر ایران توافق را امضا، اما از آن تخطی کند، آن وقت مشکلات به گردن ایران انداخته خواهد شد و تحریم های بین المللی برپا می شوند.
البته گزینه دیگری هم وجود دارد و آن هم جنگ در خاورمیانه است. آمریکا می تواند قابلیت هسته ای ایران را با حمله نظامی از بین ببرد. اما همان طور که متخصصان نظامی گفته اند، حملات هوایی به تنهایی کافی نیست. اگر ایالات متحده وارد جنگی یکطرفه علیه ایران شود، آن وقت مردم ایران در پشت سر تندروها متحد خواهند شد. آن وقت است که سیاست آمریکا اجباراً به سمت اشغال این کشور و تغییر رژیم پیش خواهد رفت، همان چیزی که بسیاری از مخالفان توافق هسته ای می خواهند.
به نظر می رسد دارودسته ای که یک بار ما را وارد جنگ با عراق کردند دوباره به عرصه سیاست بازگشته اند. آنها بار پیش اشتباه کردند و این بار هم به همان اندازه در اشتباهند. این گروه در مورد همه چیز عراق و خاورمیانه اشتباه می کردند: اینکه صدام سلاح هسته ای در اختیار دارد، اینکه جنگ چند ماه بیشتر طول نخواهد کشید و اینکه از آمریکایی ها به عنوان نیروی آزادی بخش استقبال خواهد شد. چنین افرادی یک جو اعتبار ندارند. چرا باید کسی به آنها گوش بدهد؟
از جمله این افراد، نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو است که در آن زمان مقابل کنگره شهادت داد و آمریکا را برای اشغال عراق تحت فشار گذاشت. اینجا است که باید جمله جرج بوش را تکرار کرد: اگر یک بار گولم زدی وای بر تو، و اگر دوباره گولم زدی وای بر من. تحت رهبری غلط نومحافظه کاران، در سال 2003 آمریکا جنگی را شروع کرد که باب درگیری های مذهبی را در خاورمیانه گشود و زمین حاصلخیزی برای داعش پدید آورد. این جنگ باعث کشته شدن صدها هزار نفر، مجروح و آواره شدن میلیون ها نفر و چندین تریلیون دلار هزینه برای آمریکا شده و هنوز هم به پایان نرسیده است.
فقط کافی است جنگ با ایران را در ذهن خود تجسم کنید. عراق کشوری بود با 33.4 میلیون جمعیت و شکاف مذهبی. کشوری که جمعیت شیعه سال ها توسط اقلیت سنی سرکوب شده بودند. ایران کشوری بسیار یکدست تر است و دو برابر عراق جمعیت دارد. ارتش صدام در سال 2003 در حدود 375 هزار نفر نیرو داشت. ارتش ایران 545 هزار نیروی آموزش دیده و یک میلیون و 800 هزار نفر نیروی ذخیره دارد.
شاید در کوتاه مدت توان نظامی آمریکا بر ارتش ایران بچربد، اما آمریکا در وارد کردن شکست نظامی بر ایران همان قدر ناتوان است که در جلوگیری از شورش در عراق ناموفق بوده است. علاوه بر آن، هزینه جانی و مالی این جنگ عظیم خواهد بود. اگر پس از امضای توافق هسته ای توسط کشورهای پیشروی جامعه بین الملل، ایالات متحده دست به اقدام نظامی یکطرفه علیه ایران بزند در عرصه جهانی کاملاً منزوی خواهد شد. این کار مثل ریختن نفت بر آتش خاورمیانه است. شاهکار واشنگتن این خواهد بود که باز با راه انداختن جنگی یکطرفه علیه یک کشور مسلمان، نسل جدیدی از جوانان مسلمان را پرورش دهد که دشمن درجه یک او خواهند شد.
اما اوباما با اعمال تحریم های گسترده و حفظ اتحاد کشورهای متحد در طول مذاکرات، هم از احتمال جنگ و هم از احتمال نظامی شدن برنامه هسته ای ایران جلوگیری کرده است. عده ای هم هستند که می گویند ما نباید با ایران تا زمانی که این کشور در خاورمیانه نقش درستی ایفا نمی کند مذاکره می کردیم. با کمال احترام، این موضع احمقانه است. بهتر است چنین کشوری سلاح هسته ای داشته باشد یا نداشته باشد؟ هدف ما این بوده است که بدون جنگ مانع از دسترسی ایران به سلاح هسته ای شویم و توافق میان جامعه بین الملل و ایران همان هدفی را محقق کرده است که ما با تحریم ها به دنبالش بودیم.
بر اساس مفاد «طرح [سناتور باب] کورکر» که چند ماه پیش توسط کنگره تصویب شد، طی 60 روز آینده اعضای کنگره باید برخی از اساسی ترین تصمیمات زندگی سیاسی شان را بگیرند. آنها باید بگویند آیا با رفع تحریم های اقتصادی ضد ایران و اجرای مفاد توافق وین موافق هستند یا خیر. اگر رئیس جمهور رأی مخالف آنها را وتو کرد و نمایندگان نتوانستند دو سوم آراء کنگره را برای جلوگیری از وتوی رئیس جمهور به کار بگیرند، آنگاه توافق عملی خواهد شد. پس برای جلوگیری از وضعیتی مشابه جنگ با عراق تنها نیاز به رأی یک سوم نمایندگان و سناتورهای کنگره است.
شاید برخی از اعضای کنگره فکر کنند که رأی مخالف به این توافق منافع کوتاه مدت سیاسی آنها را تأمین خواهد کرد. این تصور، غلط است. نتایج نظرسنجی ها نشان می دهد اکثر آمریکایی ها موافق مذاکره و توافق هستند و جنگ دیگری در خاورمیانه نمی خواهند. اما حتی اگر برخی اعضای کنگره به این نتیجه برسند که منافع مالی و اقتصادی کوتاه مدتشان در توقف روند توافق خوابیده است، آن وقت باید سوال مهمتری از خود بپرسند: چندین سال بعد، نوه های آنها در مورد این رأی چه فکری خواهند کرد؟
اگر تاریخ چراغ راه ما باشد، مشخص است که اگر توافق با رأی مخالف کنگره رد بشود، نمایندگان کنگره درست مانند اسلافشان در سال 2002 از دادن آن رأی برای تمام عمرشان پشیمان خواهند شد.
منبع: هافینگتون پست/ مترجم: علی عطاران
انتشار اولیه: چهارشنبه 24 تیر 1394 / انتشار مجدد: سه شنبه 6 مرداد 1394
نظر شما :