از ترکمنچای و گلستان تا دیپلماسی فعال با روسیه
روابط جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه و پیشتر از آن پادشاهی ایران و اتحاد جماهیر شوروی وپادشاهی تزاری در روسیه در طول سالیان تشکیل دهنده روابط خارجی این دو کشور، همواره با فراز و فرودهایی رو به رو بوده است؛ فراز و فرودهایی که سبب شده مردمان ایران هرگاه اسم تزار به میان می آید به یاد عهدنامه های ترکمنچای و گلستان می افتند و تحلیلگران هرگاه نامی از روسیه می شنوند ناخودآگاه می گویند اس ۳۰۰ و نیروگاه بوشهر. اما این تنها یک روی سکه است؛ در آن سوی آب های خزر نیز وقتی می گوییم ایران، تحلیلگران روس می گویند کشوری که اگر ایالات متحده چراغ سبز نشان دهد، دیگر با ما کاری ندارند. از این رو باید بدانیم که بی اعتمادی دو طرفه است اما به قول مردمان ترکمن، «همسایه را خدا می دهد» و خدا جز خیر عطا می کند. باید توجه داشته باشیم اگر پادشاهی ایران در برهه ای از تاریخ استراتژی و راهبرد صحیحی در سیاست خارجی نداشته است که منجر به تحمیل عهدنامه های ننگینی شده، تنها مقصر آن روس ها نبودند، در این کره خاکی ما با هر کشور قدرتمند دیگری در آن دوران نظیر ایالات متحده، آلمان، انگلستان و یا فرانسه هم اگر همسایه بودیم، شرایط بهتری نصیبمان نمی شد.
سیاست خارجی دولت یازدهم، تمرکز صرف بر یک یا دو نقطه از جهان (نظیر روسیه و چین از یک سو و آمریکای لاتین از سوی دیگر) و برقراری دیپلماسی سرد و یا حتی دیپلماسی خاموش با دیگر بازیگران مهم بین المللی نیست. چرا که تحلیل گران روابط بین الملل به خوبی به خاطر دارند در زمانی که دولت نهم و دهم تنها چراغ دیپلماسی خود را با روسیه و چند کشور دیگر روشن نگاه می داشت به دلیل روابط خارجی ناصحیح با بازیگران اروپای غربی و ایالات متحده حجم مبادلات اقتصادی ما با روس ها نیز به یک چهارم تقلیل یافت؛ گویا دولت پیش فراموش کرده بود اینجا زمین است، نه مریخ؛ و روس ها هم بر روی همین کره خاکی زمین در کنار آمریکایی ها و دیگر کشورهای غربی زندگی می کنند و معادلات دیپلماتیک در محیط بین الملل بر اساس واقعیات شکل می گیرد.
با این مقدمه می خواهم بگویم وزارت خارجه دکتر ظریف کاملا دیپلماسی ظریف و همه جانب ای را اعمال می کند؛ بدین معنا که همان گونه که زبده ترین کارشناسان که در راس آن شخص وزیر خارجه است برای مذاکره با ۵+۱ کوشش می کنند، از سوی دیگر فردی مسلط و آشنا بر مسائل روسیه که از گذشته ولادیمیر پوتین وی را می شناسد و او را به عضویت باشگاه اندیشمندان والدای نیز در آورده است، به عنوان سفیر تام الاختیار و فوق العاده جمهوری اسلامی ایران در فدراسیون روسیه انتخاب می شود. در واقع وزارت خارجه می خواهد این پیام را بدهد که دیپلماسی ایران باز است و به دنبال گسترش روابط با تمامی بازیگران بین المللی است؛ نه دیپلماسی یک جانبه که منجر به اعطای امتیاز از جانب ایران شود.
طی یک سال گذشته و به سبب تلاش های مهدی سنایی در روسیه، حجم مبادلات که طی هشت سال گذشته سیر نزولی با روسیه داشت، ترمیم شد و به کرملین این اعتماد داده شد که تهران اگرچه با غرب بر سر میز مذاکره می نشیند، اما همچنان گسترش روابط دیپلماتیک با همسایه خداداد در اولویت قرار دارد. از این رو پس از گذشت یک سال از فعالیت های سفیر جدید ایران در روسیه، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان فرستاده ویژه رئیس جمهور مامور می شود تا پیامی را از پاستور به کرملین منتقل کند.
پس از این دیدار، از تغییر عضویت ایران از ناظر به عضویت کامل در سازمان شانگهای خبر می رسد. عضویتی که با توجه به نقش امنیتی و اقتصادی این سازمان در منطقه برای ایران بسیار دارای اهمیت است و جمهوری اسلامی ایران می تواند جایگاه خود را به لحاظ اثرگذاری ارتقا دهد؛ چرا که پس از سال ها تحریم و انزوا از سوی سازمان های بین المللی، اکنون از یک سو بر سر میز مذاکره با ۵+۱ می نشیند و از سوی دیگر در سازمان منطقه ای بسیار مهمی مانند شانگهای که کشورهای مهمی چون روسیه و چین در آن عضو می باشند، عضویت پیدا می کند. علی اکبر ولایتی همچنین از ارتقا روابط مانند گسترش ترابری ریلی، صادرات محصولات اقتصادی از ایران به روسیه، همکاری های اقتصادی در زمینه آبزیان و ایجاد شش نیروگاه حرارتی خبر می دهد و تاکید می کند حجم مبادلات میان دو کشور در سال ۲۰۱۵ به بیست میلیارد دلار خواهد رسید. این بدان معناست که اگرچه تلاش های سفارت ایران طی یک ساله گذشته بسیار موثر بوده است، اما از سوی دیگر دیپلماسی فعال با طرف غربی نیز سبب شده تا این دیدار یک ساعت و نیمه با حضور سرگی لاوروف وزیر خارجه و الکساندر نوواک وزیر انرژی روسیه در کنار پوتین از یک سو و مهدی سنایی سفیر فوق العاده و تام الاختیار کشورمان در فدراسیون روسیه و ابراهیم رحیم پور معاون وزیر امور خارجه در کنار ولایتی از سوی دیگر، موید این باشد که پیام پاستور به کرملین کاملا عملیاتی است و نه تشریفاتی.
این پیام در شرایطی روانه کرملین می شود که مسکو روزهای سختی را به دنبال بحران اوکراین سپری می کند و همچنان بر سر موضوع سوریه بیم دارد. روس ها که خود پس از ارجاع پرونده هسته ای ایران و به موجب بهبود روابطشان با ایالات متحده (طرح ریست هیلاری کلینتون) به تحریم کنندگان ایران پیوسته بودند، چند ماهی است که با تحریم های غرب به علت اشغال کریمه دست و پنجه نرم می کنند. به نظر می رسد اکنون فرصت مناسبی است که تهران از یک سو تجربیات خود در زمینه به اصطلاح ما ایرانیان دور زدن تحریم را به آنها منتقل نماید و از سوی دیگر به عنوان کشور ثالثی که اکنون علاوه بر داشتن روابط سیاسی مناسب با روسیه، با دیگر کشورهای غربی نیز در حال بهبود روابط است به عنوان بازیگری قدرتمند در حوزه دیپلماسی به بهبود شرایط منطقه، از سوریه و عراق گرفته تا اوکراین، کمک کند. چرا که این بار ایران است که در شرایط کنونی به راحتی با تمامی کشورها حتی ایالات متحده بر سر میز مذاکره می نشیند و از این رو نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در معادلات منطقه ای و حتی فرا منطقه ای می تواند بازی کند.
در مجموع اگر چه بر سر راه پیشبرد دیپلماسی مثبت میان دو کشور همسایه ایران و روسیه موانعی هست و خاطرات تلخی وجود دارد اما باید به یاد داشت هر کشوری بر اساس منافع ملی خود دست به کنش می زند و اگر ما راهبردنامه منسجم و هوشمندی در سیاست خارجی خود نداشته باشیم، نه تنها منجر به عهدنامه های گلستان و ترکمنچای می شود، بلکه ممکن است دیگر کشورهای ضعیف همسایه، مانند شیخ نشینان حاشیه خلیج همیشه فارس نیز گستاخانه به حدود جغرافیایی کشور ما نگاه کنند. از سوی دیگر، اگر منافع مشترک خود را با دیگر کشورها به درستی تبیین نماییم، یقینا می توان با ایجاد حس رقابت میان بازیگران منطقه ای و بین المللی، بیشترین سطح مناسبات و همکاری های منطقه ای و بین المللی را داشته باشیم و دیگر شاهد نباشیم به علت انزوا و تحریم های بین المللی، آلمان ها از ساخت نیروگاه بوشهر سر باز زنند و روس ها به علت هراس از به دام تحریم ها افتادن، با تاخیر ساخت آن را انجام دهند.
نویسنده: احمد وخشیته، سردبیر سایت ایراس
نظر شما :