توافق پشتپرده آمریکا و عربستان برای کنترل بازار نفت
نوسانات قیمت نفت فرصتی طلایی برای ایران است
نویسنده: کریس کوک
دیپلماسی ایرانی: با رسیدن بهای نفت خام به بشکه ای ۶۰ دلار، روسای جمهور ایران و روسیه هر دو اخیرا از جنگ اقتصادی عربستان سعودی و آمریکا در بازار نفت انتقاد کردند.
با توجه به تاریخچه بازارهای جهانی کالاهای خاص، اگر تولیدکنندگان اصلی کالا توانای حفظ قیمت در بالاترین سطح را داشته باشند، به طور قطع این کار را خواهند کرد. چنین رویکردی از بازار الماس گرفته تا بازار پودر کاکائو صادق است و یکی از نمونه های بارز آن اعمال نفوذ شرکت سومیتومو ژاپن و یاسوئوهاماناکا تاجر مس این شرکت در معاملات چندین میلیارد دلاری ده سال اخیر بازار مس محسوب می شود؛ اما می توان گفت اعمال نفوذ در بازارهای اینچنینی در مقایسه با اعمال نفوذهای صورت گرفته در بازار نفت خام در یک دهه گذشته، هیچ هستند.
از سال ۲۰۰۴ به بعد، یک شرکت بزرگ نفتی وارد نقل و انتقالات «وام نفتی» شد بدین صورت که از طریق بانک سرمایه گذار بزرگی که در آن سهام داشت و با استفاده از توافقنامه فروش و خرید مجدد، به سرمایه گذاران نفت وام می داد. سرمایه گذارانی که با این شرکت کار می کردند از بیم تورم تلاش کردند تا با سرمایه گذاری مستقیم از طریق پیش پرداخت برای ارزش اصلی نفت، از بازگشت سرمایه و ارزش افزوده آن اطمینان حاصل کنند.
مزیت چنین اقدامی برای شرکت نفتی استفاده از عایدات دلاری تولیدات نفتی، محافظت از خود در برابر کاهش بهای نفت و در عین حال دریافت وام نقدی بدون بهره از سرمایه گذاران نفتی بود. مزیت دریافت وام نفتی برای سرمایه گذاران نیز این بود که از طریق پیش پرداخت برای نفت خام، سرمایه گذاری را با بهای نفت هماهنگ و طبق تصور خود، از سرمایه شان در برابر تورم محافظت می کردند.
این سرمایه گذاران مالی وارد بازار نفت با قابلیت تولید محدود شدند که به شدت توسط تعداد اندکی از تجار نفتی و از طریق شاخص بهای نفت خام دریای شمال برنت، کنترل می شد. بهای نفت در دوره ای چهار ساله در ابتدا به تدریج و سپس به طور ناگهانی افزایش یافت و در ماه ژوئیه سال ۲۰۰۸ به ۱۴۷ دلار در هر بشکه رسید. حباب قیمت در بازار نفت اندکی بعد در اواخر سال ۲۰۰۸ به سرعت ترکید و بهای نفت به بشکه ای ۳۵ دلار، سقوط کرد.
این روند به طور عمده به تولید کنندگان نفت، و به ویژه به سازمان اوپک و عربستان سعودی آسیب رساند که توانسته بود بدون هیچ تاثیرگذاری مشهودی در بازار، تولیدات نفت خام خود را به یک میلیون و پانصد هزار بشکه در روز کاهش دهد. در ماه نوامبر سال ۲۰۰۸ باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انتخاب و در ماه ژانویه سال ۲۰۰۹ مشغول به کار شد.
تبادلات جغرافیای سیاسی بین عربستان و آمریکا موضوع تازه ای نیست و برای چندین دهه آمریکا ادامه سلطنت دولت کنونی در عربستان را در برابر موافقت این کشور با فروش نفت خام با واحد پولی دلار و همچنین سرمایه گذاری با دلار عایدی در آمریکا، تضمین کرده است.
با توجه به شواهد موجود، گمان بر این است که اوباما در زمان ریاست جمهوری موافقت کرده بهای نفت را در کمترین سطح قابل قبول برای عربستان سعودی (احتمالا بشکه ای ۸۰ دلار) حفظ نماید و در مقابل، عربستان می بایست برای جلوگیری از بالا رفتن بهای بنزین در آمریکا از سطح مخاطره آمیز برای انتخاب مجدد اوباما - حدود سه دلار و پنجاه سنت برای هر گالن - کمک کند.
چنین توافقی اقدامات در بازار عربستان سعودی را همچون ارسال میزان زیادی نفت خام به آمریکا که بهای آن از پیش پرداخت شده بود در سال ۲۰۱۲ و در شرایطی که بهای هر بشکه نفت خام در بازارهای جهانی ۲۰ دلار بیشتر بود، توضیح می دهد.
کاهش شدید بهای نفت در سال ۲۰۱۴
گفته می شود چاره مقابله با بهای پایین کالا عرضه آن به بهای پایین و از سوی دیگر چاره مقابله با بهای بالای یک کالا عرضه آن به بهای بالاست. بهای نفت از سال ۲۰۰۹ تا چندی پیش بسیار بالا بود و در همین دوران بازار شاهد عرضه تولیدات نفتی گران قیمت دیگری از جمله نفت شیل آمریکا بود و از سوی دیگر، تقاضا به شدت کاهش یافت؛ چرا که مصرف کنندگان یا از جایگزین هایی برای نفت خام استفاده می کردند و یا ذکاوت بیشتری در خرید به خرج می دادند. در نتیجه، بازار نفت با افزایش عرضه تولیدات مواجه شد و شرایط برای کاهش بهای نفت خام مهیا گردید.
می توان گفت در چرخه افزایش - کاهش بهای نفت خام، در حال حاضر در دوره کاهش به سر می بریم؛ اما شدت کاهش به دلیل تلاش برای به تعویق انداختن وقوع آن، افزایش یافته است.
به طور خلاصه، آمریکا و عربستان سعودی و هر توافقی که بین آن ها بود، به پنج سال اعمال نفوذ در قیمت بهای نفت خام منجر شد که در واقع برای همه تولیدکنندگان نفت از جمله ایران و روسیه منفعت تریلیون دلاری داشت. احتمالا عربستان و آمریکا بر این باور بودند که این اعمال نفوذ همیشگی خواهد بود، اما به رغم باور آن ها واقعیت کنونی این است که تولیدکنندگان نفت بار دیگر شاهد شرایط ناراحت کننده اواخر سال ۲۰۰۸ هستند.
اکنون سوالی که مطرح می شود این است که برای بحران کنونی بازار نفت خام چه چاره ای می توان اندیشید؟
پیشنهادی میانه رو
حسن روحانی رئیس جمهور ایران اوایل امسال در داووس با حمایت از تشکیل موسسات چندجانبه جدید جهانی متشکل از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نفت خام، به یکی از ابعاد این راه حل اشاره کرد.
می توان سازمان تجارت انرژی بین المللی را متصور شد که متشکل از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان باشد و کلید موفقیت چنین طرحی نیز کسب اطمینان از عدم وجود واسطه ها است؛ چرا که بر خلاف تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، واسطه ها از بی ثباتی بهای نفت خام و شفاف نبودن شرایط منفعت می برند.
استفاده آمریکا و عربستان سعودی از ابزاری همچون نفت خام که بهای آن از پیش پرداخت می شود، می تواند یکی دیگر از ابعاد راه حل کلی برای بحران کنونی بازار نفت باشد.
تولیدکنندگانی همچون ایران و روسیه می توانند با ایجاد تضمینی شفاف و دوجانبه و توافقنامه حسابرسی، در پیش پرداخت بهای اعتبار انرژی همکاری کنند؛ اما این مرتبه اعتبار تنها مختص نفت خام از پیش پرداخت شده نیست که برای مصرف کنندگان سودی نداشته باشد، بلکه این اعتبار سوخت هایی همچون گازوئیل و سوخت گرمایشی و یا انرژی های دیگری همچون برق را نیز شامل می شود.
نفت خام در چنین توافقنامه ای دیگر از طریق تبادلات متقابل به فروش نمی رسد، بلکه مبنای معاملات توافقنامه تولید - اشتراک گذاری با پالایشگاه ها خواهد بود و سرمایه گذاری مستقیم مصرف کنندگان نیز از طریق پیش پرداخت اعتبار محصولات انرژی، ممکن خواهد شد.
حسن روحانی و ولادیمیر پوتین روسای جمهور ایران و روسیه می بایست گفتگوهای دوجانبه در زمینه همکاری منطقه ای برای ایجاد زیرساخت بازار جدید انرژی در منطقه دریای خزر را آغاز کنند. اگر ایران و روسیه در این زمینه به موفقیت برسند، نتیجه همکاری آن ها زمینه را برای بازاری بی طرف که اروپا و آسیا را به طور کامل در بر خواهد گرفت، فراهم می آورد.
بدین ترتیب، ایران اولین قدم را به سمت تحول عظیم اقتصادی و تغییر از اقتصاد بی ثبات دلارمحور کنونی به اقتصاد باثبات انرژی محور، برداشته است.
منبع: آسیا تایمز / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :