شایعات اغراق آمیز درباره نوسازی روابط عربستان-روسیه
دیپلماسی ایرانی : در روزهای 21-20 ژوئن سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه فدراسیون روسیه از عربستان سعودی دیدار به عمل آورد. دستور روز مذاکرات که توسط طرف روس عرضه شد، بسیار وسیع بوده ولی در حین مذاکرات روشن شد که هیچ گونه «دفریز کردن» روابط و راه اندازی روابط مسکو –ریاض از نو، در کار نیست. جالب تر از همه آن است که چند روز از آن سفر نگذشته بود که ده جنگنده های روسی «سوخوی-25کا» در عراق به زمین نشستند تا به دسته های «دولت اسلامی عراق و شام» که از حمایت مالی عربستان سعودی برخوردارند، ضربات وارد کنند. ما مدتهاست که چنین چیزی را با چشم خود ندیده ایم. این آغاز شایسته عملیات «اجبار به صلح» در حق پادشاهی ای است که از گفتگوی صلح پیشنهادی مسکو امتناع کرد.
ماه ژوئن سال جاری از نظر تعداد تماس های روسیه و عربستان سعودی در سطح عالی حد نصاب شکسته است. ابتدا ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه با ملک عبدالله پادشاه عربستان گفتگوی تلفنی داشته و سپس در مقر خود سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی را به حضور پذیرفت. سطح استقبال از وزیر خارجه روسیه پایین تر نبود. او با سعود الفیصل که در فوق ذکر شد، سلمان عبدالعزیز ولی عهد و شاهزاده مکرین، 67 ساله، یکی از شخصیت های کلیدی خاندان حاکم، معاون ولی عهد و معاون دوم رئیس هیأت وزیران پادشاهی و نیز کوچکترین پسر از پسران در قید حیات ملک عبدالعزیز ابن عبدالرحمان ابن فیصل آل سعود دیدار کرد.
سفر سرگئی لاوروف به جده که ملاقات های رسمی همانجا برگزار شد، از مدت ها پیش تدارک دیده شد. ریاض یکی از جنگ افروزان اساسی خاور میانه و یکی از عروسک بازان و حامیان اساسی افراطی گری اسلامی می باشد. سعودی ها نیروهای اساسی هستند که در منطقه سناریوی آمریکایی «مناقشه شیعه و سنی» را عملی می کنند که آمریکا به بهانه آن سعی می کند نظارت بر منطقه را برای خود محفوظ کند در حالی که هدف ریاض، حفظ رهبری جهان اسلام در اختیار خود است. ولی حوادث عراق باعث به تعویق افتادن این دیدار از قبل تهیه شده گردید و به همین علت این دیدار را می توان بر حق دیداری اضطراری دانست.
دستور روز برنامه ریزی شده مذاکرات که سرگئی لاوروف در صدد برگزاری آن بود، شامل طیف نسبتاً وسیع مسایلی بود که بررسی آنها چند سال پیش قطع شد. این مسایل دربرگیرنده همکاری های دوجانبه در زمینه انرژی و از جمله انرژی اتمی، طرح های سرمایه گذاری و حتی کار نادری چون شرکت سعودی ها در برنامه های فضایی روسیه بود. در حقیقت امر، این بسته پیشنهادها که وزارت امور خارجه روسیه تهیه کرد، یک نوع «هویج» برای آل سعود بود زیرا مسکو قبل از آن «چوب» را نشان داده بود که به ریاض از عواقب جدی تلاش های افراطیون تحت حمایت عربستان در جهت مختل کردن بازی های المپیک سوچی – 2014 هشدار داده بود. مقامات روسیه در زمینه مسایل ایران و سوریه نیز مواضعی به همین اندازه پیگیرانه و شدیدی اتحاذ کردند و از بحث با سعودی ها درباره «گذشته های» احتمالی مسکو در زمینه حمایت از مبارزه دمشق علیه ائتلاف ضد سوری که از ریاض پول می گیرد و نیز شرکت در کار دیپلماتیک در جهت تنظیم رژیم «تحریم های فلج کننده» علیه تهران، خودداری نمودند. حتی دو سال پیش تصور این واقعیت دشوار بود ولی الآن «عامل ایرانی» یعنی تعهدات شراکت آمیز کشورمان در برابر تهران، برای خط سیاست خارجی روسیه در خاور میانه اهمیت جدی دارد. مذاکراتی که سرگئی لاوروف انجام داد، نشان داد که مسکو حاضر نیست این تعهدات را قربانی منافع آل سعود و ایالات متحده بکند.
ناو هواپیمابر غرق نشدنی «عربستان» دوباره به رده نیروهای مسلح پیوسته است
پس از آنکه ولادیمیر پوتین اوایل سال جاری سعودی ها را با لحن بسیار شدید مورد مؤاخذه قرار داد، واشنگتن بی پرده نگران مذاکرات مستقیم مسکو – ریاض شد. باید گفت که خاندان عربستانی به سیاست دولت فعلی آمریکا در خاور میانه با چشم منفی می نگرد. باراک اوباما با «دورویی» خود - به عقیده خاندان سلطنتی - در مسایل سوریه و ایران، سعودی ها را به حالت جنون رسانده و به پایمالی موازین تشریفاتی دیپلماتیک و متهم کردن بی پرده رئیس جمهور آمریکا به خیانت همه جانبه و نادیده گرفتن منافع آمریکا در خاور میانه، امنیت ناو هواپیمابر غرب نشدنی سعودی و حتی منافع «مبارزان سوری علیه رژیم خونین که به آمریکا اعتماد کرده بودند»، وادار کرد. همانطور که خودتان می بینید، آنها بر همین اساس بی میل نبودند به بازی مزورانه خود با واشنگتن تن دهند.
ولی کاخ سفید پس از پرواز سرگئی لاوروف از جده نفس راحتی کشید: ریاض امیدهایی را که بدان بسته شده بود، بر آورده کرد. تمایل آل سعود به ادامه ایفای نقش «قوچ» سیاست خارجی آمریکا در خاور میانه تغییر نکرده است. جان کری که به عربستان سعودی سفر کرد، از فرط خوشحالی در پی سفر وزیر روس با احمد جربا به اصطلاح «رهبر مخالفان سوری» و در واقع جیره خوار سعودی ها ملاقات کرده و به او محبت کرد و اظهار داشت که ائتلاف میانه رو تحت ریاست وی می تواند در مبارزه با گروهک «دولت اسلامی عراق و شام» که در سوریه و عراق می جنگد، نقش کلیدی ایفا کند. باراک اوباما از این اظهارات کری با گام های عملی پشتیبانی کرده و از کنگره برای «آموزش و ارائه تجهیزات لازم برای مخالفان سوری» 500 میلیون دلار درخواست کرد.
این حرکات نمایشی کری و اوباما که به گفته بعضی مفسران آمریکایی می توانند به «مهمترین گام های ایالات متحده در جهت حمایت از بشار اسد تبدیل شوند»، مخاطبینی غیر از جربا داشت. واشنگتن با دست نشانده های خود مغازله نمی کند. مخاطبین واقعی این حرکات مسکو و ریاض بودند. واشنگتن به روسیه نشان داد که شراکت راهبردی آن با پادشاهی های عربستانی از هر وقت دیگر محکم تر است و لذا همه ابتکارات مسکو در جهت برقراری گفتگو با آل سعود محکوم به شکست است.
واشنگتن به ریاض نشان داد که تردیدها کنار گذاشته شده و اینکه ایالات متحده در صدد است به مداخله فعال در حوادث خاور میانه ادامه دهد. فشار محافل حاکم بر آمریکا، سازمان سیا، پنتاگون، لابی های سعودی و اسراییلی، صنعتگران نظامی آمریکایی و شرکت های فراملیتی بر باراک اوباما و جان کری به ثمر نشسته است. طرفداران خط تجاوزکارانه یعنی شاهین ها در کاخ سفید و کنگره برنده شدند که در این شرایط ناو هواپیمابر غرق نشدنی «عربستان» دوباره در محور ضربه اساسی قرار گرفته است.
ضربه به عراق به دمشق می زند و ضربه به دمشق، به تهران
هیچ گونه نوسازی روابط یا «دفریز کردن» روابط روسی- سعودی نمی تواند رخ دهد. اهداف ما و آنها در عربستان سعودی با هم تضاد اساسی دارد که عراق این واقعیت را به بهترین وجه نشان داده است. بحران عراقی به هدیه واقعی برای خاندان فرتوت آل سعود تبدیل شده است که در آستانه سقوط کامل و از دست دادن اعتبار در جهان اسلام قرار دارد. تهران، رقیب اساسی منطقه ای آن، با بازی دیپلماتیک ماهرانه خود موفق شده است که از انزوای بین المللی خارج شود و حالا دوباره برای دنبال کردن سیاست خارجی تهاجمی و اجرای نظریه «بیداری اسلامی» آماده است که برای پادشاهی های خلیج فارس عاقبتی جز از دست دادن قدرت به دنبال ندارد. امروزه آل سعود از فرصتی برای کشاندن ایران به مناقشه بلندمدت در راه حفاظت از مقدسات شیعه در عراق و تأمین امنیت شیعیان عراقی برخوردار شده است. آنها حاضرند از این فرصت به میزان 100 درصد و حتی 200 درصد استفاده کنند و میلیاردها دلار به آتش خاور میانه بریزند.
البته تأمین مالی «اسلام گرایان»، کار سودآوری است. شورشیان عراقی در پی حمله خود، بر دو خط لوله اساسی نظارت بر قرار کرده اند. یکی از آنها به سوریه نفت می برد و دیگری به ترکیه. بدیهی است که خط لوله اول مسدود شده و در سوریه خاموشی برق تحریک کرده است. خط لوله دوم به کمک شرکت نفتی فراملیتی «آرامکو» که سهامداران آن آمریکایی و سعودی هستند، به خوبی فعالیت می کند. لذا حتی یک دلار نفتی که در مخالفان سوری و شورستان عراقی سرمایه گذاری شده است، از بین نرفته است و واشنگتن و ریاض می توانند به وسیله نفتِ به سرقت رفته عراقی هزینه های خود را جبران کنند.
سعودی ها از راه خونریزی و چپاول چاق و فربه می شوند و به طرح های اقتصادی با روسیه و به گفتگو با ایران احتیاجی ندارند زیرا سود کار درست و صحیح همیشه از سود جنگ و غارت کمتر است. عربستان سعودی در بحران عراقی امکان افزایش سود خود، خلاص شدن از شر سوریه منفور و به تبع آن، لطمه زدن به منافع مهم تهران و مسکو را تشخیص داده است. آنها هوشیاری خود را از دست داده و با شور و شوق فراوانی در این مناقشه شرکت می کنند.
نباید فراموش کرد که ریاض مدت ها پیش دولت شیعه نوری المالکی را در لیست سیاه خود گنجانده است. در سال 2009 ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی اظهار عقیده کرد که نوری المالکی «مأمور ایرانی» است و اینکه حکومت وی «درها را برای نفوذ ایران در عراق باز کرد». با عنایت به ایران هراسی جنون آمیز سعودی ها، این اظهارات به معنی حکم اعدام بود که پادشاهی سنی به نخست وزیر عراق صادر کرد. با وجود اینکه دلایل مستقیم این ادعا در دست نیست، در محافل کارشناسی این اعتقاد وجود دارد که سعودی ها با وساطت نمایندگان حزب جمهوری خواه آمریکا در ماه اوت سال 2007 قرارداد بلندمدت با شرکت آمریکایی «باربور، گریفیت و راجرز» را در زمینه جنگ اطلاعاتی علیه مالکی و دولت وی پرداخت کردند.
اگر آنها بی میل باشند، آنها را وادار می کنیم!
جهت گیری ضد سوری، ضد شیعی و در نهایت امر ضد ایرانی سیاست سعودی همیشه امری روشن و واضح بوده است. ولی مسأله ریاض آن است که در دنباله روی کورکورانه خود از واشنگتن، تحولات جدی منطقه ای را نادیده گرفته است. حفاظت از سوریه، عملیات مشترک مسکو و تهران است. ضربه به عراق به منافع تهران، مسکو و پکن، شرکت کننده سوم در سیاست تثبیت اوضاع خاور میانه بر خلاف سیاست آمریکا، لطمه می نزد.
سرگئی لاوروف در جده تنها از طرف روسیه با مسئولان عربستان سعودی با لحن قاطعانه صحبت نکرد بلکه از طرف آن بخش جامعه جهانی به سیاستمداران دور از هوشیاری هشدار داد که از بازسازی کشورها و مناطق به ابتکار واشنگتن و با اجرای عملی شرکای راهبردی، مشتریان و رعایای واشنگتن، به تنگ آمده اند. روسیه گفتگوی باز و صادقانه را انجام داد: «اگر شما برای شراکت آماده هستید و حاضرید از برنامه های تجاوزکارانه در حق منافع روسیه و منافع شرکای ما در منطقه دست بکشید، می توانیم به شما برنامه گسترده همکاری های متقابلاً سودمند را پیشنهاد کنیم». تقصیر سرگئی لاوروف نیست که سعودی ها انتخاب دیگری کردند. در هر حال وزیر خارجه روسیه نتیجه خوبی به دست آورد. چهره واقعی خاندان فرتوتی که حاضر است در راه حفظ قدرت خود تمام منطقه را غرق در خون بکند و از این خونریزی سود ببرد، به سراسر جهان نشان داده شد.
ولی برای مابقی جهان اهمیت مذاکرات سرگئی لاوروف در جده همچنین از این قرار است که یک بار دیگر با تمام وضوح اثبات شده است که هیچ گونه مناقشه شیعه و سنی که گویا علت بی ثباتی در فضای عظیمی از خلیج فارس تا پاکستان است. وجود ندارد. در واقع، سناریوی آمریکاییِ «هرج و مرج هدایت پذیر» وجود دارد که در آن برای سعودی ها نقش حامیان مالی مناقشات شبه مذهبی در نظر گرفته شده است. واشنگتن به بهانه همین مناقشات سعی می کند منطقه را در دست خود نگه دارد و آل سعود تلاش می کنند که روی قله قدرت باقی مانده و به تهران، حریف اساسی خود ضربه وارد کنند.
*********
یک فرد شکاک می تواند بگوید: «بالاخره سعودی ها که پیشنهادهای مسکو را رد کرده اند. حرکت متقابل روسیه چگونه خواهد بود؟» بدیهی است که امروزه عراق در مرکز تحولات قرار دارد. آمریکا، آل سعود و متحدان آنها سعی می کنند از طریق عراق به منافع مسکو و تهران در خاور میانه حساس ترین ضربه را بزنند. جواب به این اعمال تا کنون داده شده است. ده فروند هواپیمای «سوخوی-25 کا» که دیروز در چند فرودگاه عراق به زمین نشستند، برای وارد کردن ضربات به دسته های «دولت اسلامی عراق و شام» که با پول عربستان سعودی فعالیت می کنند، ضربات وارد کنند. این آغاز شایسته عملیات «اجبار به صلح» در حق پادشاهی ای است که از گفتگوی صلح پیشنهادی مسکو امتناع کرد.
منبع : خبرگزاری روسی ایران رو
نظر شما :