نگاه زلمی خلیل زاد به تحولات در عراق

وقت در حاشیه ایستادن نیست آقای اوباما

۱۱ تیر ۱۳۹۳ | ۱۵:۵۱ کد : ۱۹۳۴۹۷۸ خاورمیانه یادداشت
نویسنده خبر: زلمی خلیل زاد
اوضاع در عراق نشان می دهد که ایالات متحده نمی تواند پای خود را از مشکلات در خاورمیانه بیرون کشیده و تنها در حاشیه نظاره گر باشد
وقت در حاشیه ایستادن نیست آقای اوباما

دیپلماسی ایرانی: سقوط ناگهانی موصل، دومین شهر بزرگ عراق و بخش هایی از مناطق سنی نشین کشور با هدایت گروهای شورشی و افراط گرا به رهبری دولت اسلامی عراق و شام( داعش) مظهر تلخی از شکست رهبران این کشور برای پیاده کردن یک سیستم حکومتی همان طور که در قانون اساسی موافقت شده بود، است. اشتباهات عراق-  و همین طور اعضای جامعه بین المللی، از جمله ایالات متحده- اجتناب ناپذیر نبود، اما درس هایی که از آن آموختیم می تواند به رفع معضلات مشابه حکومتی در سوریه و افغانستان کمک کند.

قانون اساسی عراق مسیر را برای ایجاد سیستمی که در سایه آن کشور از بازگشت به دیکتاتوری در امان باشد هموار کرده است. در این مسیر و در سایه این قانون اساسی بر مولفه هایی تاکید شده است که برای کشوری با تاریخ حکومت های خودکامه و دیکتاتوری که در آن تقسیم بندی های قومی و فرقه ای عمیق وجود دارد،مناسبت است. این قانون اساسی دارای تضمین ها و فاکتورهای متعادل کننده ، سیستمی فدرال که به روشنی تعریف شده و دارای مفادی برای تقسیم عادلانه قدرت و منابع در میان استان ها، مناطق و جوامع مختلف کشور است.

با وجود اینکه روند سیاسی در عراق شروع  ضعیفی داشت، همان طور که جامعه اهل سنت اولین انتخابات پس از سقوط صدام را به شکل گسترده تحریم کردند، در نهایت تلاش های شدید دیپلماتیک ایالات متحده رهبران سنی عراق را متقاعد کرد تا به طور مشروط  از پیشرفت رفراندوم در مورد قانون اساسی حمایت کنند، که در نتیجه این تلاش ها این قانون اساسی حمایت بیش از دو سوم مدرم عراق را به دنبال داشت. سنی ها همچنین در انتخابات ملی پس از رفراندوم نیز در اواخر سال 2005 شرکت کردند که در نتیجه آن چارچوب وضعیت گروه های کلیدی کشور شیعه و سنی و کرد- مشخص شد. در حالی که قومیت های متفاوت در عراق در حال جمع شدن کنار هم بودند حمله القاعده به حرم سامرا- حرمی که مورد احترام شیعیان است- در فوریه 2006 منجر به افزایش چشمگیر خشونت و به راه افتادن جنگ داخلی شد.

با وجود افزایش خشونت ها و با تعهد آمریکا برای کمک، اجماع عراقی ها به برکناری  نخست وزیر وقت، جعفری منتهی شد و در نتیجه نوری المالکی در قالب یک دولت ائتلاف ملی جایگزین وی شد. در آن تاریخ ایالات متحده هم بر حجم نیروهای خود در عراق افزود  همین مساله به برگشتن ورق منتهی شد. بهبود شرایط امنیتی در نتیجه حضور بیشتر نیروهای امریکایی و انتخابات موفق 2010 فضای امنیتی را برای تحکیم دموکراسی  و پیشرفت به سوی ثبات برای عراق مهیا کرد. افسوس که این فرصت از دست رفت.عراق می توانست آن زمان روی چنین پیشرفتی سرمایه گذاری کند و اگر مسیری را که قانون اساسی مقرر کرده بود، پیش می گرفت از چنین سرنوشتی اجتناب کرده بود.

در این میان اشتباهاتی هم رخ داد.  برخلاف قانون اساسی، حزبی که بیشترین تعداد کرسی را در انتخابات 2010 را بدست آورد- حزب سکولار و فراقومی العراقیه به رهبری ایاد علاوی- اجازه تشکیل دولت را نداشت. در عوض در قراردادی که از سوی ایران و ایالات متحده حمایت شد- نوری المالکی نخست وزیر این کشور باقی ماند. به جای پیاده سازی توافقی برای تقسیم قدرت،  که بنیانی برای بقای نوری المالکی بود، او شروع به از بین بردن رقبای سیاسی ( به ویژه در میان اعراب سنی)، سیاسی کردن ارتش و سرویس های امنیتی، انحصاری کردن قدرت ( به جای تقسیم آن) کرد. او همچنین اجرای سیستم فدرال که به روشنی در قانون اساسی این کشور تصریح شده بود را تضعیف کرد. تبعات این تصمیم گیری ها دوبرابر شد.

اول، بخش های بزرگی از جامعه سنی اعتماد خود را نسبت به دولت از دست داده و خطرناک تر از آن امید به اینکه با آنها با عزت و عدالت برای همکاری در اداره کشور رفتار شود را از دست دادند.

دوم، روابط بین دولت مرکزی و منطقه کردستان نیز تا حدی بد شده است که رهبران کرد متقاعد شده اند که ساختار فدرال عراق شکست خورده است چرا که دولت مالکی قراردادهای ارزشمند قانون اساسی، که اساس موافقت بقای کردها در دولت جدید فدرال عراق بود، را مکررا نادیده گرفته و یا نقض کرده است.

ایالات متحده می توانست نقشی حیاتی در کمک به باقی ماندن عراق در مسیر درست را ایفا کند. ایالت متحده باید به جای خارج کردن کامل نیروهای آمریکایی و عدم مشارکت در امور سیاسی عراق، حضور امنیتی خود در این کشور را حفظ کرده و ان را با درگیر کردن خود در برخی امور سیاسی توامان می کرد تا بدین وسیله هسته اصلی امنیت مورد نیاز برای پیشبرد پروسه سیاسی در راستای حل و فصل صلح امیر مشکلات عراق را تامین کند. حضور مداوم قدرتمند نظامی و تعهد سیاسی ایالات متحده در عراق در چند سال اخیر می توانست مانع بحران امروز شود، اگر آمریکا موارد زیر را انجام می داد:

- کار کردن به عنوان کشوری میانجی قابل اعتماد بین دو جامعه عراق، ایجاد پل ارتباطی و تنش زدایی با تضمین این که هر دو طرف از حقوق و مسئولیت های خود آگاه هستند ( برای مثال، تسهیل مکانیسم های نظامی مشترک در کنار سرزمین های مورد منازعه).

- نظارت بر اجرای صحیح موافقت نامه تقسیم قدرت و بررسی افراط گری های ائتلاف حزب حاکم، که می توانست از عملکرد مالکی جلوگیری کند.

- ارائه قابلیت های پیچیده اما ضروری که ارتش عراق فاقد آن بود ( برای مثال، اطلاعات، نظارت، شناسایی، برنامه ریزی عملیات پیچیده، آموزش با کیفیت بالا و غیره.)

- پیشگیری از استفاده ایران از زمین و حریم هوایی عراق برای وارد کردن عراق به جنگ داخلی سوریه با تمام عواقب آن برای انسجام داخلی عراق.!

- اطمینان بخشیدن به کشورهای منطقه در مورد این که دولت جدید عراق تبدیل به حکومتی متخاصم و دشمن با آن ها نخواهد شد. اگر منافع اصلی متحدان آن ها در عراق در چارچوبی توافق شده برای تصمیم قدرت محافظت می شد، احزاب منطقه ای انگیزه ای برای کمک به کامیابی این چارچوب داشتند.همسایگان عراق، موقعیت را بازی مجموع صفر برای تصاحب قدرت می دانند.  البته همسایگان متوجه این مسئله نیستند که هیچ یک از گروه های عراقی قادر نیستند به طور کامل رقبای خود را کنترل و یا شکست دهند. قدرت های منطقه ای در رقابت برای پر کردن خلا سیاسی که ایالات متحده با خروج نیروی نظامی خود در این کشور ایجاد کرد، بودند. کشورهای حاشیه خلیج فارس در صدد تسخیر قدرت توسط سنی ها بودند. در عین حال همسایگان از ترس تحت الشعاع قرار گرفتن منافع خود شروع به دامن زدن به درگیری ها و اختلاف های داخلی به منظور تلاش برای کمک به نیروهایی که با آن ها همدرد بودند، کردند. خطر ایجاد خلاء در نتیجه خروج ناگهانی نیروهای آمریکا درس مهمی برای واشنگتن  در شرایطی است که حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان کم و کم تر خواهد شد.

تراژدی عراق نشان می دهد که جوامع پراکنده متشکل از جوامع متعددی که دارای هویت های قومی و فرقه ای مشخص هستند نمی تواند به طور قانونی توسط یک گروه مشخص کنترل شود. تمرکز و یا انحصار قدرت توسط یک فرد یا جامعه به  تشدید تنش و اضطراب و بی اعتمادی دیگران منتهی خواهد شد. این شرایط، زمانی که توسط یک گروه افراطی مصمم مانند داعش مورد بهره برداری و سوء استفاده قرار بگیرد، در نهایت می تواند منجر به جنگ داخلی شود. در مورد منطقه کردستان، کردها احتمالا خواستار بازسازی روابط با بغداد و شاید حتی به دنبال استقلال خود باشند. همین طور با پیش رفت زمان، احتمال می رود که یکی از این دو راه را پیش گیرند.

رهبران عراق می توانستند به دنبال بازگرداندن ثبات از طریق تقسیم مجدد قدرت میان سه جامعه عمده سنی، شیعه و کرد باشند. در میان  رهبران عراق در این رابطه که به منظور بازگرداندن یکپارچگی شخص دیگری باید جایگزین مالکی شود، اتفاق نظری وجود دارد. عراقی ها می توانستند یک شورای ملی متشکل از این سه گروه شیعه، سنی و کرد ایجاد کنند، که مالکی نیز شامل آن باشد اما نخست وزیری جدید داشته باشد. یک روش دیگر این بود که سه جامعه سنی، شیعه و کرد می توانستند با یک نخست وزیر جدید به جای مالکی موافقت کنند.

به همکاری گرفتن مالکی کار دشواری خواهد بود. او لجوج است و انتخابات امسال برای او برگ مثبت و خوبی بوده است. در صورت تحمیل شدن شرایط به او ، وی با ورق ایران بازی می کند و به این تربیت به ایران نزدیک تر شده و کمک های بی قید و شرط آن را می پذیرد. با این حال امر دشوار، غیرممکن نیست. حتی اگر مالکی آرای بسیاری هم در اختیار داشته باشد، رای پارلمان را برای دولت جدید ندارد.

برای دستیابی به چنین نتیجه ای، رهبری دیپلماتیک آمریکا، همراه با تمایل برای کمک به عراق در زمینه امنیتی، حیاتی خواهد بود. دیپلماسی ایالات متحده نه تنها باید رهبران عراق را شرکت دهد بلکه باید به طور مستقیم و یا غیر مستقیم خود را با کشور های دیگر به خصوص ایران هماهنگ کند. این نوع هماهنگی در سال 2006 زمانی که نخست وزیر جعفری پذیرفت از سمت خود کناره گیری کند، ایجاد شد.

اگر در بغداد دولتی جدید با تقسیم قدرت ایجاد شود، احتمال می رود رهبران سنی عرب، از جمله قبایل با دولت علیه داعش همکاری کنند. این اتفاقی است که در سال های 2006، 2007 و 2008 رخ داد. کردها نیز ممکن است تلاش برای استقلال خود را به تاخیر بیاندازند.

راه دوم برای عراق- در غیاب مصالحه- فروپاشی است. کردستان که در حال حاضر کنترل تمام مناطق مورد مناقشه با بغداد را در دست دارد نیز با منابع نفت و گازی که به دست آورده از لحاظ مالی  مستقل است و احتمال می رود که راه خود را پیش گیرد و پیوسته روابطی قوی با ترکیه و غرب ایجاد کند. استان های جنوبی عراق و دولت بغداد تحت تاثیر مضاعف ایران خواهند بود. استان های سنی بی ثباتی را تجربه خواهند کرد. در ادامه این روند ایالات متحده ممکن است مجبور به هدف گرفتن پناهگاه های تروریستی در عراق شده و دست به اقداماتی همچون اقدامات خود در پاکستان، عراق و لیبی بزند.

این وضعیت در عراق و همچنین در سوریه نشان می دهد که ایالات متحده نمی تواند چشم خود را بر مشکلات خاورمیانه ببندد. مشکلات امنیتی در این منطقه در شرایطی که با ی توجهی امریکا همراه شود ، هر روز بد و بدتر از دیروز خواهد شد. با این حال، ایالات متحده می تواند با دیپلماسی مدبرانه و سیاستمداری، با کدخدامنشی نه تنها ثبات را به عراق بلکه به کل منطقه بازگرداند. ما نمی توانیم این کار را با در حاشیه ایستادن انجام دهیم.

منبع : نشنال اینترست / ترجمه : مهناز امین فروغی

*انتشار ترجمه این متن توسط دیپلماسی ایرانی به معنای تایید محتوای آن نیست و تنها در راستای آشنا شدن ذهن مخاطب ایرانی با نگاه تحلیل گران و سیاستمداران غربی به تحولات سیاسی منطقه منتشر شده است.

انتشار اولیه: جمعه 6 تیر 1393/ باز انتشار : چهارشنبه 11 تیر 1393

زلمی خلیل زاد

نویسنده خبر

زَلمِی خلیل‌زاد (متولد: ۲۲ مارچ ۱۹۵۱) نماینده پیشین ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد است. وی بالاترین مقام مسلمان در دولت جورج دبلیو بوش بود. زلمی خلیل‌زاد متولد ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: عراق داعش زلمی خلیل زاد


نظر شما :