پشت پرده تصویب قطعنامه پارلمان اروپا
سوم آوریل (14 فروردین) اتحادیه اروپا، قطعنامه ای در مورد استراتژی این اتحادیه در قبال ایران منتشر کرد. در این قطعنامه تاسیس دفتر پارلمان اروپا در تهران پیشنهاد شد. همچنین همکاری در عرصه هایی از قبیل مبارزه علیه موادمخدر، حفاظت از محیط زیست، تبادل دانشجو و استاد، همکاری با ایران برای پایان دادن به جنگ در سوریه؛ بازگرداندن ثبات در افغانستان و برداشتن تحریم ها علیه ایران در صورت دستیابی به توافق نهایی با ایران بر سر مسایل هسته ای تصریح شده بود. در حالی که این قطعنامه نشانه هایی از تمایل پارلمان اروپا برای آغاز روابط جدید با ایران ارایه می داد اما مشروعیت انتخابات ریاست جمهوری 2013 را زیر سوال برد و به هیات های اروپایی توصیه کرد که در سفرهایشان به تهران با اپوزیسیون ایران ملاقات کنند که این موجب خشم تهران و نیز لغو سفر هیات پارلمانی ایران به استراسبورگ واقع در شرق فرانسه شد. محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران نیز قدرت پارلمان اروپا را زیر سوال برد و گفت که پارلمان اروپا در جایگاهی نیست که بتواند در مورد اوضاع سایر کشورها اظهارنظر کند.
به نوشته شرق، سایت «Lob Log» گفت وگویی با «الدار محمد اف» درباره چگونگی شکل گیری و تصویب این قطعنامه انجام داده و اینکه چرا پس از دیدار دو هیات اروپایی از ایران، چنین قطعنامه ای صادر شده را با او به بحث گذارده است.
«محمد اف»، مشاور سیاسی گروه «سوسیال- دموکرات» در «کمیته روابط خارجی» پارلمان اروپاست. او به عنوان عضوی از هیات اعزامی پارلمان اروپا در اکتبر 2013 از ایران دیدن کرده است. در این گفت وگو، «محمد اف»، به تنوع گرایش های سیاسی اعضا در پارلمان اروپا اشاره کرده و مجادلات و بحث هایی که درون این نهاد، برای صدور قطعنامه صورت گرفته را به تفصیل بیان می کند. او معتقد است که با وجود کوشش تندروها در پارلمان اروپا، گروه های میانه رو، توانستند لحن معتدلی به قطعنامه بدهند و بسیاری از خواسته ها و پیشنهادهای تندروها را تعدیل یا حذف کنند. «محمد اف» تاکید کرده است که دیدگاه های وی شخصی است و منعکس کننده مواضع پارلمان اروپا یا گروه سوسیال _ دموکرات نیست. مشروح گفت وگوی «الدار محمد اف» را در زیر می خوانید:
* قبل از اینکه به سیاست پارلمان اروپا و صدور قطعنامه اخیر در مورد ایران بپردازیم، می توانید درباره قدرت پارلمان و نیز نقشی که در تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی دارد، توضیح دهید؟ آیا پارلمان اروپا آنقدر قدرت دارد که روی جهت گیری سیاست های اتحادیه اروپا تاثیر بگذارد یا این قطعنامه صرفا بیان نظرات آنهاست؟
اتحادیه اروپا به عنوان اتحادیه ای متشکل از 28 کشور، ساختاری نهادی دارد و تمامی تصمیمات ضروری سیاست خارجی توسط شورای اتحادیه اروپا گرفته می شود، نهادی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا را نمایندگی می کند. در واقع در این شوراست که وزرای همه کشورهای عضو با یکدیگر ملاقات کرده و درباره قوانین و سیاست ها تصمیم گیری می کنند. بعد از اصلاحات اساسی در اتحادیه اروپا مطابق با پیمان لیسبون در سال 2009، پارلمان اروپا اختیارات جدیدی در مورد سیاست خارجی به دست آورد. علاوه بر اختیارات در مورد بودجه اتحادیه اروپا، حالا پارلمان اروپا می تواند با نام اتحادیه اروپا موافقت های بین المللی با سایر کشورها را رد یا تصویب کند. مثلا اگر اتحادیه اروپا توافقنامه تجاری با ایران امضا کند آن توافقنامه باید در پارلمان اروپا تصویب شود. اما پارلمان اروپا در سیاست خارجی هم جایگاه خیلی قدرتمندی دارد حتی اگر (مصوباتش) به لحاظ قانونی، الزام آور نباشد اما چون توسط تنها نهاد اتحادیه اروپا ابراز می شود که مستقیما توسط مردم انتخاب شده اند، بنابراین به مثابه پیام های مهم سیاسی در نظر گرفته می شوند.
* از زمان انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، دو هیات از پارلمان اروپا از ایران دیدار کردند. همچنین کاترین اشتون، رییس سیاست خارجه اتحادیه اروپا در ماه مارس از تهران دیدن کرد. این دیدارها حاکی از تمایلی برای تنظیم مجدد روابط اروپا با ایران بود. حال، چه چیزی تصمیم پارلمان اروپا را برای پذیرش و تصویب چنین قطعنامه ای در چنین زمانی توجیه می کند؟
این اولین قطعنامه پارلمان اروپا درباره ایران نیست. قطعنامه های دیگری هم تصویب شده است که ایران را به بهبود وضعیت حقوق بشر فراخوانده است. اما این قطعنامه سعی کرده که لحن تازه ای داشته باشد. گزارش قبلی اتحادیه اروپا در مورد ایران که به گزارش «بلدر» معروف است، در سال 2011 تصویب شد؛ گزارشی جنجالی که توسط فردی تنظیم شده بود که به نزدیکی و ارتباط با اسراییل معروف بود. آن گزارش می گفت که باید تحریم ها علیه ایران افزایش و ادامه یابد، همچنین سیاست های منطقه ای ایران را محکوم می کرد و به ندرت زمینه ای برای همکاری ارایه می داد. البته حوادث سیاسی مانند ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و حوادثی که پس از انتخابات 2009، رخ داد، کار را برای طرفداران نزدیکی با ایران در اروپا و تاکید بر مواضعشان سخت کرد. پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری ایران و مخصوصا بعد از توافق هسته ای موقت ژنو در 24 نوامبر 2013، چشم انداز برای عادی سازی روابط میان غرب و ایران بهبود پیدا کرد، چنانکه احساس می شد، زمانش فرارسیده است تا با توجه به وضعیت جدید، موضع پارلمان اروپا در مقابل ایران تعدیل شود و پارلمان اروپا در تنظیم و شکل گیری سیاست اتحادیه اروپا در قبال ایران مشارکت سازنده ای کند. به هر ترتیب، پارلمان در موقعیت بهتری برای انجام این امر قرار دارد تا بخش اقدامات خارجی اتحادیه اروپا که زیرنظر کاترین اشتون، نماینده عالی سیاست خارجی عمل می کند و همچنین شورای وزرا که برداشتن گام های شجاعانه در آن نیازمند مذاکرات طولانی و نیز پیچیده است و کشورهایی مانند فرانسه و بریتانیا که موضع سختی در قبال ایران دارند.
گروه سوسیالیست ها و دموکرات ها که گروه مترقی در پارلمان هستند، اقداماتی را درباره پرونده ایران آغاز کردند. در اکتبر 2013، حتی قبل از توافق ژنو، هیاتی از دموکرات ها و سوسیالیست ها به ریاست «هانس اسبودا» از تهران دیدار و با مقامات ایران از جمله رییس جمهوری سابق، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی، رییس مجلس دیدار و گفت وگو کردند. این اولین دیدار پارلمان اروپا از ایران پس از شش سال بود. متعاقب آن، «ماریا مونیز» عضو اسپانیایی گروه سوسیال- دموکرات مسوول تهیه گزارش درباره ایران شد و اولین پیش نویس را برای رویت کمیته امور خارجی ارایه داد.
* آنگونه که شما می گویید، بحث و جدل های طولانی در مورد زبان و لحن قطعنامه وجود داشت و قصد این بود که به جای تکرار نگرانی های پارلمان اروپا در مورد مسایل داخلی ایران، برای بهبود روابط با ایران تلاش شود. چه فرآیندی موجب پذیرش و تصویب چنین قطعنامه ای شد؟
ابتدا، گزارشگر، پیش نویس خود را ارایه کرد. سپس پیش نویس برای اصلاحیه های احتمالی اعضای مختلف - که اهداف سیاسی گروه های خود را نمایندگی می کنند- ارایه شد. روش در پارلمان اروپا این است که روی سازگاری و توافق میان متن اصلی و اصلاحیه ها کار کنند. آن اصلاحیه هایی که نمی توانند سازگار باشند، باید جداگانه رای گیری شود. وقتی اصلاحیه ها روی میز قرار گرفتند، معلوم شد که دو نگاه یا رویکرد کاملا متفاوت وجود دارد: یک نگاه رو به جلو و سازنده که گزارش سوسیال- دموکرات ها و سایر گروه های مترقی بود؛ شامل لیبرال ها، سبزها و چپ متحد. رویکرد دوم که مواضع سختی در قبال ایران دارد، توسط گروه های محافظه کار مانند حزب مردم اروپا دنبال می شد. حزب مردم اروپا گروه های دموکرات- مسیحی و سایر گروه های اصلی راست را دربرمی گیرد. این بزرگ ترین گروه در پارلمان اروپاست. دیگرگروه های محافظه کار که در این فرآیند دخالت دارند، گروه های محافظه کار و رفرمیست، حزب «توری» بریتانیا و متحدان جناح راست و نیز سازمان دموکراسی و آزادی اروپا هستند که گروه های خیلی راست مانند لیگ شمالی ایتالیا یا حزب مستقل بریتانیاUKIP را در برمی گیرد.
محافظه کارها با دنبال کردن سه استراتژی سعی داشتند تا عناصر مثبت در قطعنامه را کم یا رد کنند: 1) بهبود آهسته در روابط و البته مشروط به توافق جامع و نهایی اتمی 2) در حالی که از توافق ژنو استقبال می کنند، بر اینکه ایران هنوز چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض کرده، تاکید می کنند. 3) زیر سوال بردن مشروعیت روحانی به عنوان رییس جمهوری ایران با اشاره به طبیعت غیردموکراتیک انتخابات ایران و مرتبط کردن او با افزایش اعدام ها در ایران. در شکل بسیار افراطی اش، گرایش محافظه کار، توافق «ژنو» را برای اینکه به ایران حق فعالیت غنی سازی می داد، رد کرد و خواستار تداوم رژیم تحریم ها بود (زبانی که توسط سازمان آزادی و دموکراسی اروپا استفاده می شد). این سازمان همچنین خواستار حفاظت و دفاع از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مقابل تهدید ایران بود. جالب این است که اعضای گروه محافظه کار (که برخی از آنها به سازمان مجاهدین خلق نزدیک هستند)، مانند ویدال کوئدراس و استیونسون عضو بریتانیایی سازمان رفرمیست ها و محافظه کاران اروپا درست مانند تندروهای ایران که ظاهرا دشمنانشان هستند، پیشنهاد می کردند که در اصلاحیه ها موضوع تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران که در پیش نویس آمده بود، حذف شود. باید اشاره کنم که همه اعضای سازمان اصلاح طلبان و محافظه کاران اروپا چنین مواضع جنگ طلبانه و جنجالی نداشتند اما تندروها بهتر توانستند نیروهایشان را برای تاکید روی مواضعشان بسیج کنند تا میانه روها. این روند به آنها اجازه داد که در بحث های داخلی پارلمان اروپا برنده باشند.
برای گزارشگر و نیز مترقی ها، استراتژی های محافظه کارانه به چندین دلیل قابل قبول نبود. یکی برای اینکه عرصه هایی برای گفت وگوی ضروری و فوری با ایران وجود دارد. مانند جنگ داخلی در سوریه، ثبات افغانستان و عراق که نشان می دهد چرا اتحادیه اروپا نمی تواند بحث در مورد بقیه مسایل غیر از مسایل اتمی را تا حصول توافق جامع اتمی با ایران به تعویق بیندازد. علاوه بر این، همکاری در عرصه هایی که در آن منافع متقابل وجود دارد می تواند اعتماد و اراده مناسب و لازم را برای موفقیت توافق نهایی هسته ای فراهم کند. دوم اینکه پافشاری بر تخطی از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل وقتی اعضای شورای امنیت از جمله آلمان در توافق ژنو در حال مذاکره با ایران بودند و در آن توافق به طور روشنی حق ایران را برای غنی سازی محدود به رسمیت می شناختند، بی معنی بود. بنابراین پذیرش توافق ژنو و از طرفی تاکید بر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تناقض دارد. سوم، شک به اعتبار دموکراتیک انتخاب روحانی و نیز مرتبط کردن وی با افزایش اعدام که زیر نظر قوه دیگری است، هم هیچ فایده ای جز اینکه مشروعیتش را کاهش دهد، ندارد. از آنجا که قدرت دو بلوک محافظه کار و نیز مترقی در پارلمان اروپا نسبتا برابر است، همواره نیاز به توافق روی مباحث برای تهیه متن نهایی وجود دارد.
* می توانید ماهیت توافقی که در متن نهایی آمده است را بیان کنید؟
متن نهایی که مورد پذیرش قرار گرفته است، توافقی را منعکس می کند که بین محافظه کاران و گروه های مترقی حاصل شده است، اما مترقی ها بیشتر روی آن نفوذ داشتند. مثال هایش هم عبارتند از:
متن نهایی بر اقدامات همزمان و متقابل یا دوجانبه طرفین تاکید می کند برای اینکه توافق ژنو (طرح اقدام مشترک) منجر به توافق نهایی شود.
متن نهایی برای درنظرگرفتن تمایل و نظر محافظه کاران، می گوید که انتخابات ریاست جمهوری ایران براساس استانداردهای دموکراتیک اروپایی برگزار نشده است. اما در جمله بعدی به «پرزیدنت» حسن روحانی و آمادگی ایشان برای برقراری روابط سازنده تر و بیشتر میان اتحادیه اروپا و ایران اشاره می کند که به این معناست که قطعنامه، آقای روحانی را به عنوان رییس جمهوری ایران به رسمیت می شناسد.
در متن آورده شده که فعالیت های اتمی ایران را با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متناقض می داند اما در عین حال اصلاحیه حزب مردم اروپا و گروه رفرمیست ها و محافظه کاران اروپا، مبنی بر اینکه توافق ژنو این حقیقت را تغییر نمی دهد که ایران هنوز در حال نقض این قطعنامه هاست، تصویب نشد.
متن نهایی، حمایت پارلمان اروپا از توافق ژنو را اعلام می کند و آن را برای توافق جامعی که قرار است در زمان توافق شده به دست آید، ضروری می داند. این قطعنامه همچنین از تداوم دیپلماسی حمایت می کند حتی با اینکه اصلاحیه سازمان آزادی و دموکراسی اروپا از توافق ژنو انتقاد می کند، خواستار تداوم تحریم هاست.
این متن تاکید می کند که نگرانی ها و حساسیت های امنیتی ایران باید در نظر گرفته شود و هیچ جایگزینی برای حل مسالمت آمیز مساله هسته ای و مذاکره وجود ندارد. یک تفاوت کوچک اما مهم دیگر این است که عبارت «هیچ جایگزینی برای حل مسالمت آمیز» بسیار قدرتمندتر از این است که صرفا گفته شود «بهترین راه حل است». اینکه نگرانی های امنیتی مشروع ایران هم به رسمیت شناخته شده است، بسیار اهمیت دارد.
متن از تصمیمات شورای وزرای اتحادیه اروپا که بخشی از تحریم ها برداشته شود، استقبال کرده است، همچنین چشم انداز برداشتن همه تحریم های مربوط به پرونده هسته ای پس از دستیابی به توافق نهایی را نیز ترسیم می کند.
آرزوی محافظه کاران برای اینکه هرگونه بهبود رابطه با ایران مشروط به توافق نهایی همساز با پیشرفت در اجرای (طرح اقدام مشترک) باشد، رد شد.
تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران با مخالفت محافظه کاران مواجه شد اما در متن نهایی تصویب شد.
متن نهایی شورای اتحادیه اروپا را دعوت می کند تا زمینه های مهم همکاری با ایران مانند مبارزه مشترک علیه موادمخدر، حفاظت از محیط زیست و نیز انتقال تکنولوژی، توسعه زیرساخت ها و برنامه ریزی، آموزش، فرهنگ و بهداشت را بررسی کنند.
این متن همچنین نگرانی هایی را درباره شیوع احتمالی برخی بیماری های مسری در اثر کمبود دارو که تحریم ها باعث آن شده، ابراز می کند که اعتراف به آن در قطعنامه اروپا یک کار شجاعانه است.
نگرانی هایی درباره شرایط محیط زیست ایران بیان شده است و متن خواستار همکاری با دانشمندان و نیز سازمان محیط زیست ایران شده است.
بر اهمیت تقویت تجارت با ایران تاکید شده است.
این متن نهادهای اتحادیه اروپا را نه تنها به تبادل دانشجو و استاد دعوت می کند بلکه می گوید برای کمک به این فرآیند باید تلاش جدی صورت گیرد. این تاکید بسیار معنی دار است زیرا غالبا دو شاخه مختلف بوروکراسی اتحادیه اروپا، کارهایشان را به طرز موثری با هم هماهنگ نمی کنند.
این متن همچنین اتحادیه اروپا را به اتخاذ سیاست مستقل تری در قبال ایران فرامی خواند. این بیانیه خیلی مهم است، به این معنا که نباید اروپا صرفا دنباله رو سیاست های آمریکا باشد.
این متن می گوید که باید ایران در همه بحث های مربوط به خاتمه دادن به جنگ داخلی سوریه حضور داشته باشد. «همه بحث ها شامل حضور ایران در فرآیند ژنو 2 نیز می شود». این درحالی است که اصلاحیه های محافظه کاران فقط ایران را به دلیل حمایتش از رژیم اسد محکوم می کردند.
این متن اتحادیه اروپا را تشویق می کند تا گفت وگو میان ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را تسهیل کند. درست برعکس یکی از اصلاحیه های سازمان دموکراسی و آزادی اروپا که خواستار حمایت کشورهای عضو این شورا در برابر تهدید ایران بود که البته رای نیاورد.
متن همچنین خواستار تلاش های مشترک در افغانستان است، درحالی که اصلاحیه حزب مردم اروپا سعی داشت تا این قسمت را حذف کند.
* به نظر می رسد در مورد حقوق بشر فقط انگشت روی ایران گذاشته می شود، اینطور نیست؟
خیر. پارلمان اروپا قطعنامه های مهم در مورد دموکراسی و حقوق بشر برای اعضای خودش هم صادر می کند، مجارستان یکی از این نمونه هاست. همچنین است درباره متحدان. در سال 2006-2005 کمیته ویژه ای مامور تحقیق در مورد گوانتانامو و پروازهای (انتقال) سری مظنونان به اسم مبارزه علیه ترور شد. در مارس امسال نیز اتحادیه اروپا گزارش مهم و قوی در مورد عربستان سعودی منتشر کرد که واقعا اساسی تر و مهم تر از قطعنامه اخیر در مورد ایران بود. در آن گزارش از عربستان سعودی و نقشش در ترویج وهابیزم و سلفیسم در سراسر دنیا و حمایت از نیروهای تندرو در خاورمیانه و جاهای دیگر انتقاد شده بود.
* اما گزارش ها از قطعنامه ها متفاوت هستند؟
تفاوت صرفا در رویه است. قطعنامه ها زودتر تهیه می شوند اما جایگاه سیاسی آنها تفاوتی ندارد. می خواهم بگویم که متن نهایی قطعنامه نباید با آنچه ایده آل است سنجیده شود بلکه باید براساس واقعیت های سیاسی و نیز تنوع و ارتباط نیروها در پارلمان اروپا ارزیابی شود. از این زاویه این قطعنامه ای بسیار رو به جلو درباره ایران است که پارلمان اروپا تاکنون منتشر کرده است.
* با توجه به اینکه این اولین بار نیست که یک قطعنامه تصویب می شود فکر می کنید چرا این قطعنامه چنین دلخوری در ایران تولید کرده است در حالی که قطعنامه های قبلی معمولا نادیده گرفته می شد؟ همچنین با توجه به لغو سفر هیات پارلمانی ایران، فکر می کنید که تلاش های پیش برنده برای اینکه راه را بر تعامل بیشتر با ایران هموار کند، ممکن است بدون نتیجه پایان یافته باشد؟
واکنش تهران جای تعجب نداشت اما ما حالا امکان گفت وگو داریم در حالی که قبلا چنین چیزی وجود نداشت. وقتی با مردم صحبت می کنید، واکنش ها را می فهمید. بنابراین شاید حرفی که می زنم معقول به نظر نیاید اما این واکنش ها در عین حال می تواند به پیشرفت هایی که در ماه های اخیر داشتیم نیز گواهی دهد. محافظه کارها از قطعنامه استفاده می کنند تا میانه روها و اصلاح طلبانی که طرفدار روابط ایران با اروپا و آمریکا هستند را شرمسار سازند. ما هم دقیقا چنین موقعیتی در اروپا داریم: تندروهای ما به مترقی ها حمله می کنند. تندروهای ایران و اروپا در یک نقطه به هم می رسند: آنها نمی خواهند که روابط سازنده میان اروپا و ایران وجود داشته باشد. اما محافظه کاران و تندروهای ایران تنها مخاطب این قطعنامه نبودند. گروه های میانه رو به عناصر مثبت در این قطعنامه توجه کردند. شاید اگر قطعنامه به فارسی ترجمه می شد مردم ایران می توانستند خودشان نتیجه گیری کنند. به هر ترتیب، حتی اگر برخی گروه ها قویا با این قطعنامه مخالف باشند، لغو سفر هیات پارلمانی ایران به اروپا ایده خوبی نبود. اگر شما می خواهید چیزی را تغییر دهید باید درباره آن گفت وگو کنید.
نظر شما :