پنج حربه غرب برای فضاسازی علیه برنامه هسته‌ای ایران

۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ | ۲۲:۱۱ کد : ۱۹۳۲۰۳۹ سرخط اخبار

طی سال های اخیر و در جریان تحولات مربوط به برنامه هسته ای ایران، اندک اندک این موضوع برای شمار بسیاری از تحلیلگران غربی در حال آشکار شدن است که بحران ایجاد شده پیرامون موضوع هسته ای ایران، از اساس کاری ساختگی و دارای اهداف سیاسی بوده است. در همین راستا، یک تحلیلگر غربی به روند پنج مرحله ای بحران سازی پیرامون برنامه هسته ای ایران اشاره کرده است.

به گزارش «تابناک»، سایت تحلیلی «ضد جنگ» (Anti War) امروز اقدام به انتشار بخش هایی از یک کتاب تازه منتشره کرده که موضوع آن به برنامه هسته ای ایران اختصاص دارد. در این کتاب با نام «بحران ساختگی: داستان ناگفته هراس هسته ای ایران» به قلم «گرث پور تر»، اشاره می شود که چگونه آمریکا و رژیم اسرائیل با حمایت انگلیس، فرانسه و آلمان و نیز استفاده از ابزار رسانه ها، از شواهد و اسناد جعلی برای دامن زدن به نگرانی ها پیرامون برنامه هسته ای ایران استفاده کرده اند.

در مطلبی که سایت ضد جنگ از این کتاب منتشر کرده، به پنج عنصر اساسی تلاش دولت های مذکور برای فضاسازی علیه ایران اشاره شده است:

۱ـ افشای وجود تأسیسات هسته ای نطنز در سال ۲۰۰۲. آمریکا و متحدانش از ملاحظه کاری و محرمانه نگه داشته شدن فعالیت های هسته ای ایران، به منظور ایجاد این سوءظن بهره بردند که ایران در حال استفاده از برنامه صلح آمیز هسته ای خود به عنوان پوششی برای ساخت سلاح هسته ای است.

۲- ایران بر حق خود برای غنی سازی اورانیوم که در معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (ان پی تی) تصریح شده، تأکید داشت؛ اما به دو دلیل، فعالیت های هسته ای خود را مخفی نگه داشته بود: نگرانی از احتمال حمله آمریکا یا رژیم اسرائیل و همچنین مخفی نگه داشتن همکاری چین در زمینه برنامه هسته ای خود (هم به دلیل ملاحظات چین و هم ملاحظات خود ایران).

۳- همچون هر کشور دیگر دارای توانایی غنی سازی هسته ای، ایران نیز انتظار داشت که این توانایی به ایجاد نوعی «بازدارندگی پنهان» در مقابل تهاجم خارجی منجر شود. مقامات آمریکایی و تحلیلگران اطلاعاتی غربی به خوبی از این انگیزه آگاه بودند و می دانستند که این موضوع، به معنای تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای نیست. با این حال، مقامات غربی یکی پس از دیگری این دو موضوع را با هم تلفیق و از آن برای فضاسازی علیه ایران استفاده کردند.

۴- اسحاق رابین و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیران سابق و کنونی رژیم اسرائیل، از طرح موضوع «تهدید هسته ای ایران» به منظور دستیابی به مجموعه ای از اهداف سیاسی و راهبردی استفاده کرده اند که هیچ ارتباطی با ایران نداشته است. آن ها درباره برنامه هسته ای ایران هشدارهای داده اند که حتی مقامات اطلاعاتی خودشان نیز آن را تأیید نمی کنند. از این مسیر، رابین و نتانیاهو مجموعه ای از اهداف سیاسی و دیپلماتیک را برای دولت های خود دنبال کرده اند.

۵- دولت جورج بوش، اشغال عراق را در حکم مقدمه ای بر پیگیری سیاست های خود نسبت به کل منطقه انجام داد که از جمله، شامل گشودن راهی برای تغییر حکومت در ایران بود. یکی از اجزای این سیاست، جلوگیری از رسیدن ایران و سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان که در آن زمان طرف مذاکره ایران بودند) به توافقی در موضوع هسته ای بود.

۶ ـ تقریباً پس از انتشار هر گزارشی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، دور جدیدی از فضاسازی های رسانه ای علیه برنامه هسته ای ایران آغاز می شد. با این حال، هیچ از ادعاهای مطرح در این دوره درست نبود و آژانس نیز سرانجام ناچار شد اعتراف کند به هیچ شواهدی مبنی بر وجود فعالیت های مرتبط با ساخت سلاح هسته ای در ایران دست نیافته است.

با وجود این، همان گونه که درباره عراق و ادعای وجود سلاح های کشتار جمعی در این کشور اتفاق افتاد، رسانه های غربی به خود اجازه دادند که مسیر وقوع یک جنگ احتمالی دیگر را هموار سازند.


نظر شما :