نقش منطقهای ایران مزیت حل مساله هستهای
جورج پرکوویچ، نایب رییس بنیاد مطالعات صلح «کارنگی» واشنگتن و رییس برنامه خلع سلاح این مرکز است. در سال 2005 به ایران سفر می کند و ارزیابی خود را از شرایط ایران در کمیته روابط خارجی سنا ارایه می دهد.
به نوشته شرق، در این نطق به سناتورها یادآوری می کند، به کشوری که پارک و فضاهای عمومی اش را هر روز آب و جارو می کند، نمی شود حمله کرد. تلاش «پرکوویچ» این بود که به حلقه بوش تفهیم کند حمله نظامی به ایران کارساز نیست و تنها اتمی شدن آن را به تعویق می اندازد. در طول این سال ها او با واقع گرایی رایج در مراکز مطالعاتی آمریکا، همچنان بر ایده بازرسی، کنترل های فنی و تکنیکی پافشاری می کند و تنها راه حل پرونده هسته ای ایران را همانند بسیاری از همتایان اروپایی اش افزایش بازرسی ها و پایبندی به ان پی تی می داند.
برای شروع بحث از توافقنامه موقت ژنو شروع کنیم، ارزیابی کلی تان از این توافق چیست؟ عده ای در غرب، آن را قراردادی تاریخی و عده ای هم در منطقه خاورمیانه مثل بنیامین نتانیاهو، آن را شکست تاریخی توصیف کرده اند، این نظر سیاستمدارهاست، شما به عنوان کارشناس خلع سلاح چه فکر می کنید؟
بدون شک توافق ژنو گام رو به جلویی است و به همین دلیل در اهمیت آن تردید نکنید. این توافق دست کم دونتیجه کوتاه مدت داشته است. بحران هسته ای را حل کرده است. این موضوع دیگر شکل بحرانی ندارد و دیگر اینکه بازیگری همانند ایران را به نظام بین المللی برگردانده است. اینکه بعضی مثل نتانیاهو، چنین نظری دارند، جواب ساده ای دارد. با این توافق، دست کم می دانیم که ایران به دنبال سلاح اتمی نیست. به دنبال چنین اعتمادسازی، بهبود روابط حاصل می شود، این همان چیزی است که اسراییل نمی خواهد. البته در این مرحله، هنوز هیچ یک از ما نمی دانیم که این قرارداد موقت به سرانجام می رسد یا نه؛ می توان در مورد به نتیجه رسیدن آن منتظر بود و حتی بحث کرد اما اینکه این یک شکست تاریخی است را باید کلا کنار گذاشت. در مجموع باید گفت موفقیت بزرگ و بااهمیتی بود.
شما در نوشته های اخیرتان کمی تغییر موضع داده اید. پیش تر صحبت از بازدارندگی ایران تحت هر شرایطی بود اما در آخرین نوشته تان در «فارین افرز» نوشته اید که دلایل بسیاری وجود دارد که ایران به دنبال بمب اتم نیست. این دلایل شما از چه زمانی و چگونه برای شما روشن شدند؟
قبل از هرچیز بگویم ایران کشوری نیست که در موقعیتی قرار داشته باشد که با بمب اتم بخواهد شرایط خود را تغییر دهد یا اقدام به تهدید کند. تهدیدی در این سطح اصلا متوجه ایران نیست که این کشور به دنبال امنیت سازی با بمب اتم برود مگر فقط خود بمب اتم بتواند چنین تهدیدی را در این سطح برای این کشور درست کند. ایران تهدید سرزمینی ندارد که اساس کشور را نشانه برود و بخواهد برای دفاع از آن به سمت بمب اتم برود. دلیل دوم این است که اگر ایران بخواهد به چنین سمتی برود، رهبران همسایه ایران ساکت نمی نشینند و شروع به جستجو برای دستیابی به این بمب می کنند. چنین معادله ای کلا در همسایگی ایران ناامنی به وجود می آورد. حتی ممکن است همسایگان برای اینکه امنیت بیشتری داشته باشند بیشتر به آمریکا تکیه کنند این هم برای ایران گزینه مطلوبی نیست. چنین محیط امنیتی برای ایران به مراتب بدتر از وضعی است که امروز در خاورمیانه حکمفرماست. سوم اینکه برای کشورها مهم این است که چه کسی کنترل بمب اتم را در دست داشته باشد و اساسا این خود می تواند به بحران سیاسی داخلی منجر شود. در مجموع دستیابی به بمب اتم برای بسیاری از کشورها مثل ایران معادل برقراری امنیت تعریف نمی شود. به نظر من، ایران هم، چنین نگاهی به بمب اتم دارد. آن را بیشتر عامل ناامنی می داند تا امنیت ساز. البته این دیدگاهی واقع گرایانه است.
شما از چهره های برجسته در میان مشاوران سیاستمداران آمریکایی در حوزه خلع سلاح هسته ای هستید. همیشه با گزینه نظامی و تحریم مخالفت کردید، اما صدای شما اخیرا در دولت «اوباما» شنیده می شود و در کنگره هم وزنی ندارد. کمی از وضعیت مناظره های درون آمریکا در مورد این موضوع بگویید، از تلاش اتاق های فکری برای ترویج رژیم های نظارت بر فعالیت های اتمی تا مارش طرفداران جنگ در کنگره.
ببینید در سال های 2006 و 2007 فکر می کنم تا حدودی دیگر نمی شد جلو تصویب تحریم را گرفت. به نظر می رسید دولت احمدی نژاد تصمیمی برای مذاکره ندارد. دولت احمدی نژاد نشانه هایی بروز می داد که چاره ای جز تحریم باقی نماند. سال 2005 هم خود احمدی نژاد راضی شده بود. اما گویی اختلاف های او با قوه مقننه در داخل نمی گذاشت پرونده جلو برود. ظاهرا احمدی نژاد برای توافق آماده بود اما سایر گروه ها حمایت چندانی از اقدامات او نداشتند. از این جهت می گویم در آن دوره چاره ای جز تحریم نبود که غرب «اراده به مذاکره از سوی ایران» را باور نمی کرد. الان هم می گویم افزایش تحریم ها درست زمانی که ایران مشغول و مصمم به مذاکره است یک اشتباه مهلک است چرا که از ایران تلاش برای پیشبرد مذاکرات جدا سازنده وجود دارد. در مورد فضای داخلی آمریکا که پرسیدید باید بگویم که واقعا تعداد معدودی وجود دارند که سیاست های ایران را بشناسند. مابقی چیز زیادی از ایران نمی دانند. شاید در مورد همه کشورها هم درست باشد اینکه شما همیشه کسانی را ندارید که از موضوع شناخت دست اول و درستی داشته باشند. در مورد موضوع ایران در آمریکا هیچ گروه متنفذ و لابی گری وجود ندارد که بر تصمیم های سیاسی تاثیر بگذارد. گروه بزرگ ایرانی های لس آنجلس هم تاثیر چندانی بر زندگی سیاسی آمریکایی ندارند. اساسا مشارکتی در سیاست آمریکا ندارند. بنابراین تصمیم گیری در مورد ایران محدود به سیاستگذاران آمریکایی و تصمیم گیران آمریکایی است.
شما در آخرین مقاله تان گفته بودید اینکه از ایران بخواهیم غنی سازی را به صفر برساند، معنی آن هم صفر است یعنی هیچ معنی ندارد، این نظر تا چه میزان در بین کارشناسان خلع سلاح پذیرفته شده است. نظر اقلیت نخبگان فنی این حوزه است یا... .
به نظرم اکثریتی از کارشناسان مطالعات منع گسترش از این نظر دفاع می کنند. چرا؟ سال 2007 من از جمله کسانی بودم که دایما تاکید داشتم ایران باید غنی سازی را به طور کلی کنار بگذارد. اما این نظر کلا اشتباه بود. ایران نشان داد که به هر قیمتی توانمندی غنی سازی را حفظ می کند. من یکی از واقع گراهایی بودم که دریافتم ایران با تحمل همه عواقب به سمت غنی سازی می رود. بعد به این مرحله رسیدیم که خب حالا ایران تا چه حد غنی کند که نشان دهد به دنبال بمب اتم نیست. به نظرم کارشناسان واقع گرا از این نظر دفاع می کنند.
شما همیشه از ایده «جهان بدون کلاهک هسته ای[Global Zero]» دفاع کرده اید. قرارداد موقت ژنو چه نسبتی با این طرح کلی امنیتی جهانی دارد؟
ببینید حل مسالمت آمیز و نه تنها حل صرف مساله هسته ای ایران مرحله مهمی است. این محیط امنیتی به پاسخ مناسب دیپلماتیک نیاز دارد به تلاش های دیپلماتیک نیاز دارد و حل پرونده هسته ای ایران برای چنین طرح امنیتی جهانی اهمیت دارد. توافق ژنو می تواند در آینده با مشارکت ایران، الگو باشد.
سوال بعدی هم در همین رابطه است. در حالی که ایران جز ان پی تی است کارشناسانی مثل شما می گویند که ایران برای شفافیت بیشتر به سمت امضا و اجرای «پروتکل الحاقی» برود. اما با وجودی که اسراییل اسما و رسما صاحب بمب های هسته ای است حتی دعوت به امضای ان پی تی هم نمی شود. البته می دانم که ان پی تی معاهده بازی برای امضاست و کشورها الزامی برای امضای آن ندارند. صرف نظر از اینکه هیچ اجباری برای پیوستن به آن نیست، هیچ دعوتی هم از اسراییل به عمل نمی آید.
سوال خوبی است. دلایل زیادی هست. از همه مهم تر اینکه باید به فکر برگزاری کنفرانس بین المللی برای پرداختن به چگونگی ایجاد منطقه عاری از سلاح های هسته ای در خاورمیانه بود. این تلاش می تواند اسراییل را هم درگیر کند او را متعهد به پیوستن به چنین تعهدی بکند. اما پاسخ مستقیم سوال شما؛ آمریکا با اسراییل روابط خاصی دارد، نوعی استاندارد دوگانه در مورد اسراییل وجود دارد. مساله بعدی این است که اسراییل از موضوع عدم شناسایی توسط همسایگانش استفاده می کند و می گوید وقتی موجودیت من مورد قبول نیست پس من با تهدید وجودی روبه رو هستم. یعنی شناسایی یا عدم شناسایی اینجا به کارش آمده است و عدم شناسایی را به اتمی بودن خودش مرتبط کرده است. مساله امضای ان پی تی توسط اسراییل بیشتر از این کانال هدایت شده است.
رویکرد واقع گرایانه به برنامه اتمی ایران چیست؟ اگر تحریم یا فشار بیشتر شود از نظر شما غیرواقعی است؟
رویکرد واقع گرایانه رویکرد توافق موقت ژنو است. هر آنچه دو طرف تعهد کردند، نشان داده است (تا اینجا) واقع گرایانه ترین نگاه به حل پرونده بوده است. دستور کار روشن و اقدامات عملی از هر دو طرف.
شما بر خاورمیانه و آسیای جنوبی تمرکز دارید، پاکستان هم دولتی اتمی است و همه می دانیم که دولت این کشور حاکمیت قابل اتکایی ندارد، دولتی ورشکسته [failed State] است. چرا در مورد پاکستان و خطرات آن حرفی زده نمی شود.
در مورد پاکستان درست می گویید اما تاثیر ایران بر روابط این منطقه به مراتب بیشتر و فوری تر است. من می گویم پاکستان وضعیت وخیمی دارد اما ایران غیرقابل انکار است. ماهیتا دو مساله متفاوت هستند ولی از نظر من ایران اورژانسی تر است؛ چراکه تاثیرات مثبتش بر منطقه و جهان بیشتر است و این مزیت حل مسئله هسته ای است. پاکستان هم مهم است اما تاثیر مثبتی از اقدامات احتمالی اش به دست نمی آید.
مهم ترین موانع روبه روی توافق جامع چیست؟
به نظرم اینکه آمریکا بتواند نشان دهد که برای برداشتن همه تحریم ها قاطع است. مرحله بعدی قانع کردن ایران به ماندن در سطح غنی سازی صلح آمیز است. موضوع بعدی رییس جمهوری بعدی آمریکاست که تا چه میزان به توافق با تهران متعهد باقی بماند یا اینکه اساسا رویکردش نسبت به حل مساله اتمی ایران چه باشد.
گزارش های سازمان انرژی اتمی قاعدتا باید فصل الخطاب ارزیابی ها از برنامه هسته ای ایران باشد. گزارش منتشرشده آخر گفته بود که ایران به تعهداتش پایبند بوده است و بازرسی ها رضایت بخش بوده اند. این گزارش های فنی چه اهمیتی برای تصمیم گیری دارند؟ دوباره می شنویم که عده ای درصدد رو به وخامت بردن پرونده هسته ای هستند. طرفداران جنگ و تحریم چه معیاری برای ارزیابی وضعیت فعالیت های ایران دارند؟
این گزارش ها در مواقع مختلف چیزهای مختلفی گفته بود. در گزارش هایی آمده است که آژانس نمی تواند اثبات کند که ایران به مواد دوگانه یا آستانه آن دست یافته است. در گزارشی می گوید در فلان نقطه بازرسی ها به اندازه نبوده است. این شیوه گزارش دهی آژانس است. اما عده ای از نبود اطلاعات یا همکاری کافی تفاسیر دیگری می کنند. در گزارش ها معمولا وجوه خیلی مثبت و مثبت با موارد تردیدآمیز همگی کنار هم می آیند. بعضی به قسمت های مثبت آن و بعضی دیگر به جنبه های منفی آن ارجاع می دهند. گزارش ها قاعدتا فنی است اما مساله بر سرتفسیر قسمت های آن است که بنابر شرایط، جنبه هایی از آن بزرگ تر و پررنگ تر می شود.
به عنوان کارشناس خلع سلاح فکر می کنید برای مقاصد صلح آمیز معمولا به چقدر غنی سازی نیاز است؟
این سوال خوبی است. طبیعی است که افکارعمومی در ایران از این سوال ها داشته باشد. برای رآکتور تحقیقاتی ایران نیاز به غنی سازی دارد و برای این منظور به اندازه کافی تلاش کرده است. اما در عین حال ایران برنامه «تحقیق و پژوهش» هم داشته و دارد و برای آن هم به مقادیری نیاز دارد. برای این منظور راه اندازی هزاران سانتریفیوژ نیاز نیست. اما بزرگ ترشدن این برنامه غنی سازی، دیگر خارج از اهداف صلح آمیز و پژوهشی می تواند تفسیر شود. ایران هم قصدی برای آن ندارد یعنی نشان داد که ندارد. برای نیروگاه اتمی بوشهر نیز روسیه متعهد به تامین سوخت است. ایران نیازی به تامین سوخت بوشهر ندارد، طبق قراردادش با روس ها آنها باید سوخت را تامین کنند. یکی از مسایل نگران کننده همین بوده است.
نظر شما :