چگونه مذاکره به «گزینه روی میز» ایران تبدیل می‌شود؟

۲۴ بهمن ۱۳۹۲ | ۱۶:۳۶ کد : ۱۹۲۸۶۴۵ سرخط اخبار

در هفته های اخیر، برخی کارها و موضع گیری های خصمانه و غیرمنطقی مقامات آمریکایی و دولت این کشور، ضمن ایجاد ناخرسندی در ایران، به این بحث دامن زده که آیا با وجود چنین رویکردهایی در طرف مقابل، اصولاً ادامه مذاکرات هسته ای توجیهی دارد یا خیر؟! اما به نظر می رسد آنچه در این میان مغفول مانده، تأثیری است که نفس مذاکرات بر شکل گیری شناخت دقیق تر از طرف مقابل داشته است.

به گزارش «تابناک»، طیفی از موضع گیری های مقامات آمریکایی در چند هفته گذشته، از اظهارنظر وندی شرمن، معاون وزیر خارجه این کشور درباره سبد کالا در ایران گرفته تا تأکید دوباره دولت این کشور بر «روی میز بودن همه گزینه ها، سبب شد عامه مردم از برکت مذاکرات آگاه شوند و بدانند که طی یک فرایند مذاکراتی است که خلاف عهدی های آمریکایی ها مشخص می شود.

بنا بر این گزارش، در هر مذاکره و ـ در مرحله بالا تر ـ توافق دیپلماتیک، قائم به مجموعه ای از اصول و تعهدات است که شکستن آن ها، از میان رفتن آن توافق یا توقف آن مذاکره را به دنبال خواهد داشت؛ برای نمونه، همان گونه که مقامات ارشد دستگاه سیاست خارجی کشورمان نیز بار ها اعلام کرده بودند، در صورت تصویب طرح تحریم های جدید علیه ایران در کنگره آمریکا، عملاً توافق ژنو نقض شده و ادامه مذاکرات معنا نمی یافت.

حقیقت این است که هرچند مجموعه موضع گیری ها و برخی اقدامات انجام گرفته از سوی آمریکا، ماهیتی دشمنانه داشته و در تضاد با روح توافق ژنو و جو مثبت بین المللی به وجود آمده پیرامون موضوع هسته ای ایران است، دلیل کافی برای ترک مذاکرات از سوی ایران، آن هم در شرایطی که فضای روانی جهانی به نفع ایران تغییر کرده، فراهم نمی کند.

اما در این میان، آنچه به درستی از سوی منتقدین بیان می شود، اینکه اقدامات اخیر، «ماهیت واقعی» آمریکا را آشکار کرده و نشان داده که این کشور، قابل اطمینان نیست و باید با احتیاط فراوان وارد تعامل با او شد، ولی نکته ای که در این زمینه نادیده گرفته می شود، عدم پاسخگویی به این پرسش است که آیا جز این بوده که همین آشکار شدن ماهیت واقعی آمریکا نیز نتیجه مذاکرات است؟

به عبارت دیگر، با وجود همه خصومت ورزی های آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران طی بیش از سه دهه اخیر و باور جمعی ملت ایران مبنی بر نبود امکان اعتماد به دولتمردان آمریکایی، این باور عمومی ملی تنها هنگامی توانست نمود عملی پیدا کرده و در سطح جهانی نیز بازتاب پیدا کند که ایران به طور جدی وارد روند مذاکره به قصد توافق با غرب شد.

بنابراین، پس از حصول توافق ژنو و آشکار شدن رویکرد بهانه جویانه آمریکا بود که از یک سو شرکای این کشور در منطقه و همچنین اروپا ضمن بی اعتنایی به این کشور در پی فراهم کردن مقدمات احیای روابط با ایران برآمدند و از سوی دیگر، برخی دیگر از قدرت های جهانی، از جمله روسیه، آشکارا واشنگتن را به سبب رویکردهای غیردوستانه خود سرزنش کردند.

این در حالی است که در همه سال های گذشته، این آمریکا بود که ایران را به عدم تمایل برای پیگیری روند دیپلماتیک و رسیدن به راهکاری واقعی برای موضوع هسته ای متهم می کرد و احتراز احتیاط آمیز ایران از روند مذاکره معنادار با غرب نیز سبب می شد دیگر کشور ها با این موضع غیرواقعی و فریب آمیز آمریکا همراه شوند.

اما اکنون که ایران اعلام کرده با رویکردی مثبت و معطوف به حل واقعی مسائل موجود وارد روند مذاکرات شده و جامعه جهانی نیز عزم ایران را در این راستا ـ که بیش از هر چیز در توافق نامه هسته ای ژنو نمود پیدا کرد ـ می بیند، توپ عملاً در زمین آمریکایی ها افتاده و اینک این ایران است که می تواند حقانیت موضع خود و بهانه جویی هایی بی مورد آمریکایی ها را به جهانیان اثبات کند.

در این روند، در صورتی که آمریکا واقعا در پی حل و فصل مسائل از راه دیپلماتیک برآید و به رویکرد مانع تراشانه خود پایان دهد، برد برای همه طرفین حاصل خواهد شد که طبیعتاً این امر تأمین کننده منافع ایران نیز هست. در طرف مقابل و در صورتی که آمریکا با عهدشکنی و نقض تعهدات، جلوی ادامه دیپلماسی را بگیرد، این ایران خواهد بود که دست بالا را در جامعه بین المللی خواهد داشت و در این روند، کمترین آسیب برای آمریکا، آسیب دیدن جدی وجهه این کشور میان متحدان خود است.

بد نیست بار دیگر به یاد بیاوریم که انجام مذاکرات و تلاش برای حل و فصل مسائل از راه دیپلماتیک، لزوماً به معنای «اعتماد» به طرف مقابل نیست و دیپلماسی بیش از هر چیز ابزاری است که برای تأمین حداکثری منافع ملی مورد استفاده قرار می گیرد. در روند کنونی در موضوع هسته ای نیز «کمترین» دستاورد برای ایران، می تواند اثبات حقانیت خود در مقابل آمریکا در جامعه جهانی باشد.

کلید واژه ها: آمریکا


نظر شما :