حل معمای هستهای و ملاحظات امنیتی کردن آن
چند ماه حساس برای ایران در راه است؛ ماههای حساسی که از یک سو مسئلهی هستهای در رأس تمام مسائل پیشروست و از دیگر سو، موضوعاتی مثل کنفرانس ژنو2 برای سوریه در پیش است که یکی از مهمترین متحدان این کشور، موضوع مذاکره در این کنفرانس است و...
گروه بین الملل برهان/ رضا رحمتی: تغییر نگرش و رویه ی ایران از «منافع مطلق» به «منافع نسبی»، سبب شد «دیپلماسی و گفت وگو برای معامله»، «دیپلماسی برای حل مسائل» و «گفت وگوی سازنده برای پایان موضوعات»، جای «دیپلماسی برای کسب حقوق» و «دیپلماسی برای مقابله با خطرات» بنشیند. این دو تغییر برآیند روابط خارجی «چندجانبه»گرایانه است. منافع مطلق و نسبی، دو نگاه متفاوت را به سامان بین المللی تزریق می کند؛ اولی مسئله آفرین و «حق و تکیف محور» و دومی حل المسائلی و «تکلیف و حق محور» به پدیده های بین المللی می نگرد.
دولت های بعد انقلاب مرهون این دو زاویه ی دیده بوده اند. با این حال، هر نظام سیاسی، به دلیل پیگیری منافع ملی، فصول افتراقی با نظام بین الملل دارد. سطح و دامنه ی این افتراق متفاوت است، اما ماهیت مسئله متفاوت نیست. این فصول افتراق، منطقه الفراق دولت ها با هم نوعانشان محسوب می شود، آنجا که این فصول افتراق محل نزاع و ستیزش می شوند، بنا به دیدگاه «ونت»، فرهنگ مناسبات فی مابین را «فرهنگ هابزی» می کند؛ یعنی «ستیزش» جای «رقابت» و «همکاری» را می گیرد. جمهوری اسلامی طی سی سال، منطقه الفراق وسیعی با نظام بین الملل داشته است. این موضوع البته در دهه ی چهارم از حیات سیاسی و بین المللی نیز برجاست. در اینجا تلاش داریم به برخی از تهدیداتی که ایران را در چند ماه آینده به مخاطره می اندازد، نگاهی داشته باشیم.
چند ماه حساس برای ایران در راه است؛ ماه های حساسی که از یک سو مسئله ی هسته ای در رأس تمام مسائل پیش روست و از دیگر سو، موضوعاتی مثل کنفرانس ژنو2 برای سوریه در پیش است که یکی از مهم ترین متحدان این کشور، موضوع مذاکره در این کنفرانس است و... در این یادداشت، مسئله ی هسته ای و تهدیدات آن را بررسی می کنیم و در آینده، از حملات سایبری، حقوق بشر، مسائل منطقه ای و... یاد خواهیم کرد.
ملاحظات منازعه ی هسته ای برای ایران
ویترین تعامل خارجی ایران با غرب در یک دهه ی اخیر، «مذاکره پیرامون هسته ای شدن» این کشور بوده است؛ موضوعی که در داخل به عنوان نماد منافع و قدرت ملی «برساخته شده» و تلاش شده تا به عنوان «فصل مشترک» تمامی جریان ها و جنبش های رقیب سیاسی «تبدیل شود» و در محیط بین الملل «فصل افتراق» ایران از نظم مستقر بین المللی و برخی قدرت های تأثیرگذار در این نظم معرفی شده است.
«حساسیت» سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به موضوع هسته ای، که به دلیل «هویتی کردن» آن صورت گرفته است، آن را به نماد منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بدل کرده است. این روند ده ساله ی مناقشه که با «تحدید اقتصادی» و «تهدید نظامی» همراه بوده است، علی رغم وجود برخی تحلیل ها در مورد نافرجام ماندن آن، با خوش بینی هایی همراه است که در جای خود قابل بررسی است.
ملاحظات حقوقی
1. مناقشه ی دولت و مجلس بر سر تصویب پروتکل الحاقی: دولت برای جلوگیری از شکل گیری چنین تهدیدی، ناچار است که کارگروه هایی را برای توجیه مجلس در خصوص این موضوع و فرصت ها و تهدیدهای پیش روی ایران، در صورت تصویب این موضوع، تعبیه کند. دولت بایستی مراقبت های ویژه در خصوص رژیم نظارتی معاهده، رژیم بازرسی های بدون اطلاع (NO-Notice Inspection)، معاهده و رژیم مصونیت معاهده داشته باشد تا در صورت لزوم، نکات واجد مغایرت آن با امنیت ملی، با حق تحفظ (شرط) پذیرفته شود.
2. عدم احراز مسئولیت بین المللی آژانس، عدم احراز مسئولیت بین المللی شورای امنیت: نماندن در ذیل فصل هفتم منشور و ماده ی 41 آن، که اقدامات قهری و اجباری سازمان ملل متحد مطابق با صلاحدید شورای امنیت برای تأمین صلح و امنیت بین المللی را سبب می شود، همه و همه عواملی است که دولت بایستی آن ها را تعقیب کند. در غیر این صورت، صرف پیگیری موضوع به لحاظ سیاسی، راه حل مناسب برای پایان مناقشه نخواهد بود.
تحریم های احتمالی کنگره، حتی در صورتی که رئیس جمهور اوباما آن ها را وتو کند، فقط در صورت رسیدن به حد نصاب می تواند شکل گیرد. این موضوع هرچند با «حسن نیت» طرفین منافات دارد، اما طرف ایرانی می بایستی آمادگی رفتار متناسب در این محیط عملیاتی را داشته باشد تا به یک باره «مرگ توافق» صورت نگیرد.
ملاحظات سیاسی
1. عدم به رسمیت شناختن حق هسته ای ایران: این امکان وجود دارد که برای مبادله ی دیپلماتیک بین دو طرف ، طرف دیگر دائم بر موضوع «حق» نبودن غنی سازی اورانیوم برای ایران پافشاری کند. لذا تیم ایرانی از امنیتی و هویتی کردن موضوع غنی سازی برای طرف غربی بایستی جلوگیری کند تا «حساسیت» اطراف دیگر در این خصوص را به حداقل برساند. البته هویتی کردن «حق» و «مسلم» بودن آن حق، منافاتی با هویت زدایی از درصد غنی سازی ندارد. آنچه می تواند موضوع مداقه قرار گیرد، امنیتی و هویتی کردن درصد غنی سازی است که می تواند تهدید محسوب شود.
2. تلاش ایران برای گرفتن ضمانت های امنیتی از غرب در قبال توقف غنی سازی با غنای بیش از پنج درصد: جمهوری اسلامی بایستی از هرگونه ضمانت امنیتی اجتناب کرده و موضوع هسته ای ایران را صرفاً در چارچوب هسته ای مورد بررسی قرار دهد.
3. تحریم هایی جدید علیه ترازهای مالی و تجاری ایران: تحریم های احتمالی کنگره، حتی در صورتی که رئیس جمهور اوباما آن ها را وتو کند، فقط در صورت رسیدن به حد نصاب می تواند شکل گیرد. این موضوع هرچند با «حسن نیت» طرفین منافات دارد، اما طرف ایرانی می بایستی آمادگی رفتار متناسب در این محیط عملیاتی را داشته باشد تا به یک باره «مرگ توافق» صورت نگیرد.
4. اصرار غرب به سناریوی «فشار اقتصادی عامل تغییر رویکرد و تزریق این ایده برای وادار کردن دولت ایران به «معامله» به عنوان تنها مسیر»: وابسته کردن حیات اقتصادی و سیاسی کشور به مذاکرات، این سوءتفاهم را در طرف غربی به وجود آورده که «فشار اقتصادی است که ایران را بر سر میز مذاکره نشانده است.» لذا ایران و تیم مذاکره کننده ی ایران بایستی این سوءتفاهم ها را برطرف کند.
5. عدم توجیه افکار عمومی در خصوص مسئله ی هسته ای: مسئله ی هسته ای فقط موضوع سوخت نیروگاه، تولید برق، پرتودرمانی و... نیست، بلکه سرآغاز یک حرکت است که عامل تولید و بازیابی «اعتمادبه نفس ملی»، «برساخته شده» است. تهدید احتمالی پیش روی این موضوع آنجاست که جامعه نسبت به این مهم توجیه نیست. در صورتی که خواست های مبنی بر کوتاه آمدن در موضوع هسته ای از طرف دولت، با افکار عمومی پیوند یابد، فضای اجتماعی را دچار عارضه ی قطبی گرایی خواهد کرد. البته که قطبی گرایی به عنوان تهدید علیه هویت ملی محسوب می شود.
6. موضع انفعالی در بخش اقتصادی و تأثیرپذیری از مذاکرات هسته ای: این گزاره که تحریم های اعمال شده علیه ایران عامل موفقیت در توافق هسته ای بوده، از یک طرف و بحرانی نشان دادن وضعیت کشور به واسطه ی پیگیری فناوری هسته ای از طرف دیگر، منجر به تضعیف موقعیت اقتدارآمیز گروه مذاکره کننده خواهد شد و همچنین جبهه ی مقابل را در پیگیری مطالبات خود، جدی تر خواهد کرد. چنین سوءتفاهماتی بایستی توسط ایران حل وفصل شود.
ملاحظات فنی
1. مذاکره بر سر درصد غنای اورانیوم: این موضوع در صورتی که همگام با این مسیر باشد که اورانیوم با درجه ی غنای بیش از پنج درصد به خارج از کشور منتقل شود، ایران غنی سازی را تعلیق کند یا «برچیند»، غنای اورانیوم را به زیر پنج درصد برساند یا اورانیوم غنی شده را با صفحات سوخت برای رآکتورهای نیروگاه ها مبادله کند و حتی به دنبال تأمین «نیاز عملی» خود باشد، هر یک از این عوامل تهدیدات حوزه ی فنی محسوب می شوند.
2. پسرفت های صنعتی: شامل عدم تحول و ساخت تأسیسات غنی سازی جدید، تعلیق مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژهای جدید و تعلیق ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ، از عوامل تهدید در صنعت هسته ای کشور محسوب می شود.
فرجام سخن
مسئله ی هسته ای ایران، موضوعی حیاتی است که به نقطه ی حساسی از خود رسیده است؛ به گونه ای که تا چند ماه آینده و پیش از رسیدن به گام نهایی، ممکن است تهدیداتی پیرامون آن علیه جمهوری اسلامی صورت گیرد. دانستن این تهدیدها و یافتن پاسخ های مناسب برای هر یک نه تنها آن را تبدیل به «درسی» تاریخی برای دیپلماسی می کند، بلکه شرایط فعلی را نیز تبدیل به «فرصت حل کردن معمای هسته ای» خواهد کرد.(
نظر شما :