پیام سفر ظریف به لبنان
محمدعلی سبحانی *
شرق: اول: باور برخی ناظران درمورد لبنان این است که به سبب تنوع قومی و مذهبی، در معرض چالش های گاه وبیگاه قرار دارد اما آنهایی که از نزدیک، زیست در این کشور را تجربه کرده یا مطالعات عمیقی پیرامون آن دارند می دانند اگر این تنوع، قدر دانسته شود، لبنان می تواند از قدرتمند ترین کشورهای منطقه شود. در سال 2002 لبنان زیرسایه همین همگرایی همه کنشگران سیاسی، ارتش رژیم اشغالگر را مغلوب کرد و این در حالی بود که ارتش های قوی عربی مانند مصر و سوریه، پیش از آن نتوانسته بودند به این مهم دست یابند. وضعیت خاورمیانه این روزها پیچیده تر از گذشته است به این معنا که با کمال تاسف، گرایش های مختلف چه در سطح ژئوپلیتیک منطقه- که قدرت های بزرگ منطقه ای و جهانی آن را می سازند- و چه در موضوع مذهبی- با تبلیغات زیاد از سوی طرف هایی منتفع شده از اختلافات- تعارض ها را دامن زده است. امروز «دموکراسی و توسعه» که خواست اصلی مردم منطقه است زیر ابر سیاهی از اختلافات قدرت های منطقه ای و اختلافات مذهبی و طایفه ای، پنهان شده و از «بهار» سال 2011 که به سقوط چند حکومت دیکتاتوری انجامید، کمتر اثری است. این شرایط برای دولت ایران که در سیاست خارجی، تنش زدایی و نگاه اعتدالی را دنبال می کند، خوشایند نیست اما کنارکشیدن از تحولات هم، خواست ملت تحول خواه ایران نبوده و نیست. سفر ظریف فرصتی ضروری جهت تبیین سیاست های دولت جدید و همچنین رساندن صدای اعتدالی دولت به منطقه ای است که از قضا درگیر جنگ و خشونت و خونریزی است. این سفر می تواند برپایه حقوق ملت ها، حقوق مردم و گفتمانی که می توان آن را گفتمان مردمسالاری نامید، با ارایه یک طرح و دیدگاه مشخص، نقشی در بهبود شرایط منطقه به ویژه در مورد عراق، سوریه و لبنان ایفا کند.
دوم: رابطه ایران و لبنان رابطه ای تاریخی و ضرورتی انکار ناپذیر است و حتما باید به آن توجه شود اما نوع آن در دولت های مختلف، متفاوت بوده است. نگرش آقای خاتمی مبنی بر «پذیرش مدارا» در عین تنوع که بر اساس آن، ایده گفت وگوی تمدن ها طرح شده و همچنان در مجامع جهانی دنبال می شود، به نوعی پاسخ به همه مسایل لبنان بود. نگارنده به عنوان سفیر شاهد بودم که به چه میزان لبنانی ها به این نظریه علاقه نشان دادند. با تکیه بر این نوع تفاهم و هم افزایی تنوع طایفه ای، نیروهای مختلف به نفع ملت لبنان می توانست بسیج شود. به یاد دارم وقتی رییس جمهور دوران اصلاحات به لبنان سفر کرد موجی به راه افتاد که مسلمان و مسیحی در آن اهمیت نداشت و بدون استثنا، تمامی گروه ها، احزاب و طوایف- صحبت از 18 طایفه در لبنان است- با پرچم و نماد به استقبال آمدند؛ موضوعی که برای کمتر مقام خارجی ای اتفاق افتاده است. این روند در دولت بعد ادامه نیافت و حتی در مواردی، انتقاداتی از سوی برخی گروه های داخلی این کشور مطرح شد. امروز با توجه به مشکلاتی که در تشکیل دولت لبنان وجود دارد باید ضمن حفظ فاصله رسمی، به شکلی از این کشور حمایت و روشنگری کنیم که به نوعی واسطه خیر شویم. ایران این پتانسیل را دارد.
سوم: یکی از موارد گفت وگو بین ایران و کشورهای منطقه، خشونت های بی حدوحصری است که متاسفانه در حال عمومی شدن و رسیدن به نقاط خطرناک است. همین مساله سبب شده کشور سوریه و لبنان با آسیب های عمیقی مواجه شوند و حتی منافع سایر کشورها نیز در خاک این کشورها مورد تهدید گروه های تروریستی قرار گیرد مانند آنچه برای سفارت ایران در بیروت اتفاق افتاد و عامل آن، تبعه یکی از کشورها بود. در یادداشت قبلی در «شرق» یادآور شدم که دیپلماسی به این معناست که کشورهایی بی توجه به مصالح منطقه ای، باید مخاطب نقد مستقیم سایر دولت ها قرار گیرند. باید از هر فرصتی استفاده کرد تا به برهم زنندگان امنیت و ثبات لبنان، سوریه، عراق و سایر کشورهای منطقه، هشدار داده شود که در صورت استمرار کمک به افراطیون تکفیری، ممکن است، روزی، حتی پایتخت کشورهای حامی نیز از تعرض این گروه ها در امان نماند. حامیان تکفیری ها باید بپذیرند، دور از ذهن نیست، دود آتشی که بر آن می دمند، در نهایت به چشم خودشان خواهد رفت.
دوم: رابطه ایران و لبنان رابطه ای تاریخی و ضرورتی انکار ناپذیر است و حتما باید به آن توجه شود اما نوع آن در دولت های مختلف، متفاوت بوده است. نگرش آقای خاتمی مبنی بر «پذیرش مدارا» در عین تنوع که بر اساس آن، ایده گفت وگوی تمدن ها طرح شده و همچنان در مجامع جهانی دنبال می شود، به نوعی پاسخ به همه مسایل لبنان بود. نگارنده به عنوان سفیر شاهد بودم که به چه میزان لبنانی ها به این نظریه علاقه نشان دادند. با تکیه بر این نوع تفاهم و هم افزایی تنوع طایفه ای، نیروهای مختلف به نفع ملت لبنان می توانست بسیج شود. به یاد دارم وقتی رییس جمهور دوران اصلاحات به لبنان سفر کرد موجی به راه افتاد که مسلمان و مسیحی در آن اهمیت نداشت و بدون استثنا، تمامی گروه ها، احزاب و طوایف- صحبت از 18 طایفه در لبنان است- با پرچم و نماد به استقبال آمدند؛ موضوعی که برای کمتر مقام خارجی ای اتفاق افتاده است. این روند در دولت بعد ادامه نیافت و حتی در مواردی، انتقاداتی از سوی برخی گروه های داخلی این کشور مطرح شد. امروز با توجه به مشکلاتی که در تشکیل دولت لبنان وجود دارد باید ضمن حفظ فاصله رسمی، به شکلی از این کشور حمایت و روشنگری کنیم که به نوعی واسطه خیر شویم. ایران این پتانسیل را دارد.
سوم: یکی از موارد گفت وگو بین ایران و کشورهای منطقه، خشونت های بی حدوحصری است که متاسفانه در حال عمومی شدن و رسیدن به نقاط خطرناک است. همین مساله سبب شده کشور سوریه و لبنان با آسیب های عمیقی مواجه شوند و حتی منافع سایر کشورها نیز در خاک این کشورها مورد تهدید گروه های تروریستی قرار گیرد مانند آنچه برای سفارت ایران در بیروت اتفاق افتاد و عامل آن، تبعه یکی از کشورها بود. در یادداشت قبلی در «شرق» یادآور شدم که دیپلماسی به این معناست که کشورهایی بی توجه به مصالح منطقه ای، باید مخاطب نقد مستقیم سایر دولت ها قرار گیرند. باید از هر فرصتی استفاده کرد تا به برهم زنندگان امنیت و ثبات لبنان، سوریه، عراق و سایر کشورهای منطقه، هشدار داده شود که در صورت استمرار کمک به افراطیون تکفیری، ممکن است، روزی، حتی پایتخت کشورهای حامی نیز از تعرض این گروه ها در امان نماند. حامیان تکفیری ها باید بپذیرند، دور از ذهن نیست، دود آتشی که بر آن می دمند، در نهایت به چشم خودشان خواهد رفت.
*سفیر پیشین ایران در لبنان
نظر شما :