وحشت مصری ها از توطئه وهابیت

آیا سرنوشت انقلاب در دستان افراطیون است؟

۱۲ دی ۱۳۹۲ | ۱۲:۳۰ کد : ۱۹۲۶۷۷۳ اخبار اصلی خاورمیانه
مصر به بزرگترین کشور نگران کننده در روابط عربستان و ایران تبدیل شده است، یعنی همان وضعیتی که ائتلاف مخالفان سوری و حکومت سوریه و شاید بتوان گفت غزه و رام الله در روابط دو کشور دارند.
آیا سرنوشت انقلاب در دستان افراطیون است؟

دیپلماسی ایرانی: مصر دوران خطرناکی را سپری می کند که هیچ گاه در دوران مدرنش سابقه نداشته است. مصر میان اخوان و نظامیان گرفتار شده است، گویی که هر کدام از آنها هنوز در مرحله قبل از انقلاب مانده اند. 

مصر گرفتار میان تروریسم و انقلاب است، کشور میان مردمی آرامش طلب با حکام نظامی ای که پوشش مردمی بر خود کشیده اند، گرفتار شده است. هر کدام از آنها نماینده یک گروه انقلابی است، یکی نماینده جنبش 6 آوریل است و دیگری نماینده جنبش تمرد. اما چه کسی با مردم و انقلاب است؟ جبهه آزادیبخش ملی یا مثلث سه گانه عبدالفتاح السیسی و عدلی منصور و محمد ابراهیم یا اخوان؟  ناگهان مشخص شد که مصر در لحظه حساسی که باید یک طبقه سیاسی مرحله انتقالی به مرحله حکومت دائمی را رهبری کند، از وجود چنین طبقه سیاسی ای برخوردار نیست. آن چه بیش از همه نگران کننده است، تصمیم دولت مبنی بر تروریست دانستن جماعت اخوان المسلمین است. این تصمیم می تواند دوباره برگه های بازی را به هم بریزد و مصر را به حالت انقلابی اش باز گرداند. دوره زمانی ای که جماعت اخوان المسلمین از طریق انتخابات به قدرت رسیدند و ارتش علیه آن وارد عمل شد و آنها را سرنگون کرد و سپس این جماعت گروه تروریستی محسوب شدند، تنها چند ماه است نه چند سال. نهادهای حکومتی در طول 80 سال عمر جنبش اخوان حقیقت آن را درک نکرده بودند و گویی فقط در این چند ماه به ماهیت آن پی برند. این مساله بسیار نگران کننده است.

حجم نگرانی های داخلی به خارج از مرزها طغیان کرده است. مصر به بزرگترین کشور نگران کننده در روابط عربستان و ایران تبدیل شده است، یعنی همان وضعیتی که ائتلاف مخالفان سوری و حکومت سوریه و شاید بتوان گفت غزه و رام الله در روابط دو کشور دارند.

و عجیب است که مصر به دلایل مختلف عامل نگران کننده ای در روابط امریکا و مصر نیز شده است. مصر در دوران حسنی مبارک از این که از نقش منطقه ای اش کاسته شده و تاثیر کمی بر تحولات منطقه می گذارد، شاکی بود، اما اکنون هم در داخل و هم در خارج عامل نگران کننده شده، یعنی نقشی تهدید کننده هم در داخل و هم در خارج، آن هم در حساسترین لحظات منطقه تبدیل شده است.

ریشه نخست نگرانی های سیاسی ظاهری است و ریشه فرهنگی دارد، طبقه فرهنگی مصر به طور مستقیم بازگوکننده آن است. بارزترین نشانه های آن نگرانی این طبقه در برابر اخوان از ابتدای انقلاب تا کنون بوده است، همچنین هم صدایی اش با نظامیان برای سرنگونی اخوان. آنها در حالی این کار را کردند که در ضعیف ترین وضعیتشان به سر می برند و هیچ برگه ای جز برگه مذاکره با ارتش در اختیار ندارند. مفاهیم و برگه های بازی همگی به هم خورده اند: یعنی واقعا فاصله چندانی میان نام دین تا چیزی که لفافه تروریسم به آن پیچیده شده است، وجود ندارد؟ نزد مقام های فرهنگی مصر و رهبران سیاسی آنها چیزی جز ابزار سرکوب اخوان باقی نمانده است تا خود را در برابر این انتخاب سیاسی توجیه کنند و ضعفشان را در برابر اخوان و ارتش، هر دو با هم، مخفی نگه دارند.

وضعیت سیاسی روشنفکری مصر این روزها نگران کننده است، برای این که دیگر از حرکت فرهنگی و فکری غنی ای که از مصر در اواخر قرن نوزدهم و دهه هفتاد قرن گذشته میلادی سراغ داشتیم، اثری نیست. الآن به نظر می رسد که دوران لطفی سید و العقاد و طه حسین و لویس عوض و نجیب محفوظ و محمود العالم مربوط به دوران بسیار دوری است که گویی نه چند دهه بلکه چند قرن است از آنها فاصله گرفته ایم. مصر جایگاه فرهنگی و سیاسی اش را در منطقه از دست داده است. از قبل از انقلاب گویی مصر وارد مرحله رکود فکری و سیاسی ای شده بود که توان عبور از آن را نداشته است.

حکومت فعلی با همه ابزارهای امنیتی و رسانه ای خود در برابر "وبای" انتشار وهابیت ناتوان بوده است، سرنوشت مصر مشخص نیست، آیا دولت می تواند با مشت آهنین با این توطئه برخورد کند؟

در این چارچوب نگرانی روشنفکر مصری به دلایل نامشخصی از وضعیتی که از خارج از مرزها می آید، بسیار بیشتر است، اکنون شکایت دارد که رد پای وهابیت به داخل جامعه رسیده است. این شکایت را به رسانه های مکتوب و دیجیتال نیز رسانده است. این مساله را در نظر بگیرید که بسیاری می گویند وهابیت توانسته در جامعه مصر شکاف ایجاد کند و بسیاری از مصری ها و جریان های فرهنگی مختلف آن را به سمت بکشاند.

مثلا مرکز مطالعات و دعوت در وزارت اوقاف و نماینده آن در استان الشرقیه، دکتر سعید محمد میان افراط گرایی دینی با موج جدیدی از خطابه هایی که متوجه مردم با اندیشه وهابی می شود، خط ارتباطی ای می بیند و می گوید: «آنها صحبت هایی را بیان می کنند که به دور از عقل و تدبیر و روشنگری است.» به اعتقاد وی این مساله تاثیر به سزایی در ایجاد الحاد نزد بعضی جوانان و دوری از دین ایجاد می کند چرا که این اندیشه جمود و تعصب فکری را ترویج می کند و توانایی همراهی با پیشرفت های زمانه و پاسخگویی به سوال هایی که در اذهان می گذرد را ندارد و نمی تواند ضعف انسانی و طبیعی آن را مراعات کند. وی همچنین می گوید: «ملت مصر طبیعتا متدین هستند و زندگی شان متاثر از حدود و ابعاد دینی است و هچی کس نمی تواند برخی افکار سیاسی و اقتصادی و اخلاقی را از باب دین در زندگی آنها داخل کند.»

در عین حال دکتر احمد کریمه، استاد دانشگاه الازهر نیز نسبت به ورود افکار اخوانی و سلفی که افکار تندروانه وهابی را دارند به داخل وزارت اوقاف هشدار می دهد و می گوید باید فورا و در سریع ترین زمان ممکن به هر طریق عملی که شده این اندیشه ها را از وزارت فرهنگ پاک کرد چرا که دقیقا مخالف راه فرهنگ معتدل الازهر محسوب می شود.

خانم دکتر سوسن الفاید، استاد جامعه شناسی در مرکز ملی مطالعات اجتماعی و جنائی نیز معتقد است که اندیشه تند و افراط همیشه نتایج عکس به دنبال داشته است.

بسیاری معتقدند که توطئه ای وهابی علیه مصر وجود دارد. دکتر خمیس الهلباوی در مقاله ای در روزنامه الیوم السابع با زبانی بسیار نگران کننده نوشت: «حکومت فعلی با همه ابزارهای امنیتی و رسانه ای خود در برابر "وبای" انتشار وهابیت ناتوان بوده است، سرنوشت مصر مشخص نیست، آیا دولت می تواند با مشت آهنین با این توطئه برخورد کند؟» وی حرفش را این گونه به پایان می رساند که «من از طرفداران نظریه توطئه نیستم اما در حالت وجود عربستان وهابی چاره ای نیست جز این که بگوییم در این مورد استثنائاتی هم وجود دارد.»

یکی از دلایلی که بسیاری از مصری ها نسبت به انتشار وهابیت در مصر نگران هستند، مهاجرات کارگران مصری به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی از دهه هفتاد قرن گذشته میلادی است که می گویند وقتی آنها به مصر باز می گردند، اشباع شده از اندیشه های وهابیت هستند و این مساله سبب می شود تا اقدام به انتشار اندیشه وهابیت در درون جامعه مصر کنند. از طرفداران این نظریه علاء الاسوانی، نویسنده مشهور مصری است. وی در سال 2010 در یادداشتی در روزنامه الیوم السابع که همان موضوع را به انگلیسی در روزنامه نیویورک تایمز چند هفته قبل از آن نیز منتشر کرده بود به تبیین همین نظریه پرداخت و از دریچه نگاه رایج نزد وهابی ها به زنان به وضعیت سیاسی و فکری وهابیت در داخل جامعه مصر پرداخت.

نمی توان منکر شد که نظریه وهابیت اندیشه کاملا متفاوتی را ترویج می کند و این اندیشه از 40 سال پیش تلاش می کرده است که در جامعه مصر نفوذ کند و انتشار یابد، آیا این به آن معنا نیست که نوعی از شکست فرهنگی و سیاسی بزرگ در برابر این نوع از اندیشه در جامعه مصری به وجود آمده است؟ سوال اساسی این است که آیا جامعه فرهنگی مصر توجیه علمی برای این نگرانی خود در برابر وهابیت دارد که دهه ها است تلاش می کند به جامعه مصر نفوذ کند و بعد از انقلاب 25 ژانویه به اوج خود رسیده است؟

نویسنده: خالد الدخیل/ منبع: الحیات

کلید واژه ها: مصر وهابیت جامعه مصر ایران و مصر ایران و عربستان مصر و عربستان


نظر شما :