سناتورهای طرفدار تحریم ایران اینها هستند!

۲۷ آذر ۱۳۹۲ | ۱۷:۵۹ کد : ۱۹۲۶۲۳۴ سرخط اخبار

«مایکل رازف»، ستون نویس نشریه «لیوراکول» در مطلبی جالب توجه به تحلیل چرایی مخالفت برخی سناتورهای آمریکایی با مذاکرات هسته ای ایران و توافقات اخیر پرداخته است. 

 
به گزارش «تابناک»، وی مطلب خود را با این پرسش آغاز می کند: چرا نومحافظه کاران در سنای آمریکا، خواهان خفه کردن ایران هستند؟ و سپس در صدد پاسخ به آن بر می آید.

وی اشاره می کند: آیا ایران باید برای حفاظت از آمریکا و اسرائیل خفه شود؟ پاسخ مثبت به این پرسش بی معناست. اکنون در دولت اوباما، نوعی آشفتگی وجود دارد. معاون خزانه داری وی و همچنین مذاکره کننده ارشدش از کنگره می خواهند که تصویب تحریم جدید علیه ایران را متوقف کند، ولی ساعاتی بعد وزارت خزانه داری، برخی از شرکت ها را به لیست تحریم می افزاید.

مک کین و دیگر سناتور ها در کنگره، تهدید به تحریم جدید ایران می کنند؛ اما ایران با هوشمندی در برابر این تهدیدات می گوید به مذاکرات ادامه خواهد داد. در حالی که اوباما هیچ نمی گوید و وقت خود را می گذراند.

جنگ طلبان در کنگره، بزرگ ترین تهدید برای ایالات متحده هستند؛ تهدیدی که آن ها متوجه ایالات متحده می کنند، بسیار بیشتر از هر تهدیدی است که تروریسم متوجه این کشور می کند و همچنین بسیار شدید تر از هر تهدیدی است که شاید ایران متوجه آمریکا کند. فرصت های زیادی برای حل و رفع تهدیدات هسته ای ایران ـ چه هم اکنون و چه در آینده ـ وجود دارد که جنگ طلبان به شدت مخالف یک چنین امری هستند.

اکنون فضای اندکی برای از میان بردن تهدید جنگ طلبان ضد ایران و ضد صلح که در کاخ سفید و سنا مستقرند وجود دارد. این افراد باید با اسم و رسم مشخص شده و از کار برکنار شوند.

«جان مک کین»، «رابرت منندز»، «باب کارکر» و «مارک کرک» چهار تن از افرادی هستند که به شدت علیه ایران موضع می گیرند؛ به این فهرست، نام «اریک کانتور» را نیز بیفزایید که به شکل باور نکردنی، در حالی که در موافقت نامه اخیر ایالات متحده تقریباً هیچ امتیازی به ایران نداده، مواقت نامه موقت را «خطرناک» دانسته است! وی از این نگران است که در نهایت توافقی خواهد شد و صلحی به وجود می آید که طی آن موقعیت ایران، بهتر و اسرائیل بد تر خواهد شد.

همچنین نام «اد رویس» را نیز به این فهرست بیفزایید. وی بر این باور نیست که این توافق ایالات متحده و متحد اصلی اش یعنی اسرائیل را در امان خواهد گذاشت و سنا را دعوت به افزایش تحریم علیه ایران کرده است.

نام «الیوت انگل» را اضافه کنید که معتقد است ایران ۱۰۰ درصد خارج از حق غنی سازی است؛ بدون توجه به اینکه چه معاهده ای این حق را به ایران می دهد.

«مایکل مک کاول» را به این فهرست بیفزایید که می گوید، کاهش تحریم ایران خطرناک است و کسی است که قطع نامه های سازمان ملل را علیه ایران بد جلوه داده است.

نام «برد شرمن» را اضافه کنید که بر این باور دارد که ایالات متحده حتی حین مذاکرات باید تحریم ها را افزایش دهد. وی کسی است که با صراحت گفته، خواهان آن است که تحریم ها منجر به آسیب رسیدن به مردم ایران شود.

این مردان کسانی هستند که به شدت درباره به مخاطره افتادن امنیت ایالات متحده از سوی ایران اغراق می کنند، بدون توجه به اینکه مذاکره ای در جریان باشد یا نه. این افراد به شکل غیر مسئولانه ای مشغول نادیده گرفتن امتیازاتی هستند که ایران در حال حاضر می دهد و پیش از این داده و در آینده نیز آماده دادن آن هاست.

این افراد احمقانه سیاست داخلی در ایران را نادیده می گیرند. آنان غیر منطقی به تهدیداتی چسبیده اند که بر اساس انقلاب ۱۹۷۹ بنا شده و داستان های ترسناک از تروریسم اسلامی بیبان می کنند؛ اما در عین حال هر جا که نفع بازی قدرت امپراتوری باشد، حکم به کمک به شورشیان مسلمان می دهند.

این ها کسانی هستند که مذاکرات و دورنمای صلح را به خطر می اندازند. این افراد به دنبال کاربست یک سیاست معنادار هستند: هر کشوری که در انزوا و فشار قرار بگیرد، مجبور به مسلح کردن خود می شود و در آن زمان یک تهدید واقعی خواهد بود. این ها هر تلاشی را برای عقب نشینی اوباما از مذاکرات به کار می برند.

اما چرا؟ نقطه پایانی بازی که آن ها شروع کرده اند، تبدیل ایران به یک کشور بی هویت و بی قدرت است؛ این چیزی است که آن ها می خواهند که ایران در نهایت با یک جنگ پر هزینه خود، منجر به متلاشی شدن نظامش بشود.

به راستی چه دلیلی دارد در حالی که ایران هیچ برنامه هسته ای تسلیحاتی ندارد و حتی اگر داشته باشد، تهدیدی برای ایالات متحده نیست، می خواهیم این کشور را اینگونه به عقب برانیم؟

پاسخ این ضد ایرانی ها حمایت از اسرائیل است. اما به دلایل عدیده این پاسخ اصلاً معقول نیست. اسرائیل از نیروی نظامی بزرگ و تسلیحات هسته ای برای دفاع از خود برخوردار است. اسرائیل پنجاه و یکمین ایالت آمریکا نیست و با حمایت بی چون و چرای آمریکا از این کشور ایالات متحده تبدیل به عروسک خیمه شب بازی خواهد شد که بدون خواست خود وارد یک جنگ جدی می شود. هیچ قدرت بزرگی نباید خود را در چنین موقعیتی قرار دهد که بنا به خواست یک قدرت ضعیف تر درگیر جنگ شود.

ایالات متحده باید خود را از این منطقه خارج کند، نه اینکه بیش از پیش در آن درگیر شود. جنگ سرد به پایان رسیده و سیاست ایالات متحده باید معطوف به ایجاد صلح با روسیه و چین باشد؛ نه بر پایه ستیز و تحرکات نظامی در مرزهای آن ها و کنترل کشور ها در مرزهای آن ها.
ایالات متحده نباید اجازه دهد که سیاست خارجی اش با تأثیرات اسرائیل و بلوک رأی اسرائیلی داخل کشور شکل داده شود. ایالات متحده نباید به حمایت از کشوری مشغول باشد که مرتب در حال گسترش قلمرو خود و محروم ساختن فلسطینیان است. هر اندازه که ایالات متحده از اسرائیل حمایت کند، به همان اندازه به منجر به آن می شود که صلح و ثبات از منطقه برچیده شود. 
...

صداهایی که اکنون از میان کنگره و کاخ سفید برای دیکته کردن به ایران و نه مذاکره با این کشور بلند می شود، منجر به سیاست هایی خواهد بود که منابع ایالات متحده را خشک می کند و نه اینکه منجر به تقویت آن شود. سیاست های معطوف به توسعه طلبی آن ها منجر به آن می شود که ایالات متحده در خطر درگیری جنگ در سراسر کره خاکی قرار بگیرد.

چرا هنوز معاهده ها و توافقات دوره جنگ سرد با ژاپن و کره جنوبی پابرجا مانده و دچار تغییر و بازبینی نشده اند؟ پاسخ این است که این نمایندگان و دولتیان به دنبال آن هستند که مواجهه ابرقدرت ها در گذشته را به دوره جدید تسلط یک ابر قدرت توسعه دهند.

دیدگاه آنان مبتنی بر کنترل سرنوشت دنیا بر اساس ایده خامی است که در ذهن خود دارند؛ ایده ای که می گوید، چگونه جوامع و دولت ها باید در یک نظام جهانی چیده شوند. آن ها تفکرات قدیمی صنعتی و ایده های قدیمی جنگ طلبانه اقتدار گرایی سلسله مراتب بروکراسی و کنترل مالی را به سطح جدیدی منتقل می کنند که در آن ایالات متحده از همه این ها برای ساختن نظام جهانی آمریکایی استفاده می کند.

تحریم ها علیه ایران، بخشی از این ابزار آلات آنان است که اگر شکست بخورد، استفاده صریح از قدرت حیوانی خشونت گزینه بعدی است. آن ها بار ها به دفاع از جنگ در صورت شکست سایر گزینه ها اعتراف کرده اند.

اگر آمریکایی ها به دنبال شکوفایی واقعی هستند، در نتیجه این صلح و نه جنگ است که باید به دنبال آن بود. اگر ایالات متحده به دنبال پایان دادن به نظام دولت ـ ملت هاست، باید نهادهای دوران جنگ سرد را به کلی فراموش و ساختار امپراتوری بازمانده از آن دوره تاریخی را انکار کند.


نظر شما :