سفر ایران در افغانستان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی

تلخی های موجود در روابط قابل رفع است

۰۵ آبان ۱۳۹۲ | ۱۵:۰۶ کد : ۱۹۲۳۳۴۷ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
محمدرضا بهرانی سفیر دولت یازدهم در افغانستان در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی به فراز و فرودهای رابطه میان نهران-کابل در دولت های نهم و دهم اشاره کرده و به تبیین سیاست های تهران در افغانستان همزمان با نزدیک شدن به زمان انتخابات و خروج امریکایی ها از افغانستان پرداخته است
تلخی های موجود در روابط قابل رفع است

دیپلماسی ایرانی: امروز محمد رضا بهرامی، سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران امروز وارد افغانستان شد. وی که جایگزین ابوالفضل ظهره وند شده است پیش از این  در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و همچنین بیش از 2 سال نیز در زمان دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد (از سال 1381 تا 1384) سفیر ایران در افغانستان بوده و از دست حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان نشان شهید "احمد شاه مسعود" عالی ترین نشان دولتی این کشور را دریافت کرده بود. بهرامی از سال ‪ ۱۳۶۲ تا پایان سال ‪ ۱۳۶۸شمسی در بخش امور افغانستان وزارت کشور و از سال ‪ ۱۳۶۹ تاکنون در وزارت امور خارجه ایران مشغول بکار بوده است. وی پیش از انتصاب به عنوان سفیر کشورمان در کابل در کنسولگرهای ایران در قندهار، جلال آباد و مزار شریف انجام وظیفه کرده بود و مدتی هم به عنوان معاون سفیر ایران در افغانستان مشغول بکار بود.دولت افغانستان پس از اعلام خبر حضور مجدد بهرامی در سفارت ایران در کابل از این انتصاب ابراز خشنودی کرد که یادآور سخنانی بود که حامد کرزی در در مراسم تودیع محمدرضا بهرامی در سال 84، بر زبان اورده بود: بهرامی در دوران 4 ساله حضورش در افغانستان به عنوان سفیر، روابط 2 کشور را به هم نزدیک و به 2 ملت خدمت کرد.در این مدت او مانند «یک برادر» نه به عنوان سفیر در راه تقویت و توسعه مناسبات 2 کشور تلاش زیادی کرد.در این مدت پیام نیک و برادری ملت و دولت افغانستان به مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران نیز رسانده شد.در این مدت، 2 کشور شاهد حرکت در مسیر دوستی، برادری، تفاهم و تعمیق ریشه های دیرینه تاریخی بودند.

محمدرضا بهرامی در شرایطی سکان سفارتخانه ایران در افغانستان را در دولت یازدهم در دست می گیرد که این کشور داغ ترین روزهای سیاسی خود پس از سال 2001 و حمله امریکا و متحدانش به افغانستان را تجربه می کند. دولت افغانستان با سکانداری حامد کرزی می رود تا در بهارسال آتی شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باشد و این در حالی است که دیگر حامد کرزی گزینه ای در این انتخابات نیست و همین مساله می تواند بر هیجان و اهمیت این انتخابات بیفزاید. از سوی دیگر در سال 2014 میلادی ما شاهد عقب نشینی نیروهای امریکایی از افغانستان خواهیم بود و اما و اگرهای امنیتی و سیاسی این استراتژی از پیش تعیین شده آمریکایی ها در افغانستان بسیار است. بحث توافقنامه امنیتی میان کابل – واشنگتن هم نه تنها دغدغه روز مردم افغانستان است که از بیش از یک دهه اشغال کشورشان به تنگ امده اند بلکه علامت سوال های فراوانی را هم برای همسایگان افغانستان و نقشی که می توانند پس از 2014 در این کشور بازی کنند ، بوجود آورده است. پیش از عزیمت محمد رضا بهرامی به کابل در خصوص این مسائل با وی به گفتگو نشستیم که متن این گفتگو امروز و همزمان با ورود وی به کابل در اختیار شما قرار می گیرد :

پس از شش سال شما مجددا به عنوان سفیر ایران به افغانستان باز میگردید، فکر می کنید  در شش سال گذشته روابط ایران و افغانستان چقدر تغییر کرده است؟

در ابتدا لازم است این نکته را اشاره کنم که برای من جای افتخار است که برای این ماموریت مورد اعتماد رئیس جمهور و وزیر خارجه قرار گرفته ام و این اعتماد مسئولیت کار من را زیاد می کنم. البته این اعتماد برای من نکته مهم و نقطه قوتی است و امیدوارم بتوانم در راستای پیشبرد سیاست های کشور در افغانستان موثر واقع شوم. افغانستان کشور مهمی در میان همسایگان ما است و یکی از وجوه این اهمیت را باید در سابقه تمدنی و تاریخی مشترکی که با این کشور داریم بدانیم. روابط ما با افغانستان از ابتدای استقلال این کشور و آغاز روابط دو جانبه فراز و فرودهایی داشته است ولی من فکر می کنم رابطه دو کشور از دوران جدید در افغانستان از سال 2001 تاکنون یکی از شکوفاترین خود را شاهد بوده است. یکی از برجستگی که در این دوره قابل مشاهده بوده است اراده سیاسی هر دو کشور در جهت توسعه و تقویت روابط بوده است. هر دو کشور تلاش کرده اند که  فهم مشترکی از موضوعات دوجانبه و چندجانبه و فرصت ها و نگرانی های موجود بین دو کشور پیدا کنند و در راستای این فهم مشترک روابط را تنظیم کنند.

 ظرف شش سال گذشته روابط ما در چارچوب کلی خود تغییر چندانی نکرده است؛ غیر از موضوعات جدید و گذرا که خود را به روابط تحمیل کرده است. شاید  بخشی از این موضوعات شیرین و دلپسندی نبوده اند اما کماکان این تلخی های موجود که در روابط وجود داشته را می توان سایه اراده مقامات عالیه دو کشور قرار دهیم و این نتیجه را بگیریم که کماکان مسیر تعریف شده در روابط دو کشور یک مسیر قابل اطمینان از جهت اراده موجود بین دو کشور برای توسعه و تقویت همه جانبه روابط می تواند باشد.

در چند دهه گذشته به دلیل جنگ های داخلی و بحران های دیگر افغانستان یکی از کانون های ناامنی در منطقه بوده است.  از  این رو یکی از مسائل مهم در افغانستان امنیت این کشور است با توجه به بحث خروج نیروهای خارجی از افغانستان در سال 2014 وضعیت امنیت در این کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟

من فکر می کنم امنیت مهم ترین مولفه و کلیدی ترین عامل در افغانستان است. از این منظر حتی امنیت در افغانستان را می توانیم بر توسعه مقدم بدانیم. منظور من این است که امنیت مسئله اولیه ای است که در رابطه با ثبات افغانستان باید مورد توجه قرار گیرد. بحث فوری امنیت در افغانستان  و نابسامانی هایی که در افغانستان مطرح است به دو موضوع باز می گردد یکی  نوع رفتاری که گروههای شورشی در این کشور صورت می دهند و عامل به هم زدن امنیت و ثبات در این کشور هستند و دیگری نفس حضور نیروهای خارجی در این کشور بوده که مهم ترین عامل و انگیزه برای استمرار ناامنی مورد استناد قرار می گیرد. از این منظر سال 2014 برای افغانستان و کشورهای منطقه قابل اهمیت است که بر اساس اظهارات مقامات افغانی و کشورهای خارجی حاضر در افغانستان قرار است نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند. بحث مهم در این رابطه موضوع امکان ادامه حضور بخشی از نیروهای خارجی در افغنستان است که درچارچوب پیمان امنیتی که قرار است بین افغانستان و آمریکا به امضاء برسد در حال تعریف است. از این زاویه هم امنیت برای افغانستان مهم است و هم این که چگونه با این مسئله برخورد شود به نحوی که بعد از سال 2014 شاهد کاهش ناامنی ها در این کشور باشیم. یعنی باید مکانیزم هایی دید که در سایه این مکانیزم ها امکان این که این ناامنی را بتوان کمتر مشاهده کرد وجود داشته باشد.

پیمان امنیتی میان آمریکا و افغانستان یکی از مسائل مهم در رابطه ایران و افغانستان است. نگاه ایران به این مسئله چگونه است؟

از دو جنبه به این موضوع می توان نگاه کرد یکی از منظر حقوقی و دیگری از منظر سیاسی. اصولا جمهوری اسلامی ایران با حضور نیروهای نظامی خارجی در کشورهای اسلامی موافق نیست و این حضور را در راستای تقویت ثبات و استقرار امنیت نمی داند. در مورد افغانستان نیز نگاه کلی جمهوری اسلامی ایران همین است. با توجه به مواضع مقامات کشور افغانستان قرار بر این است که مجلس سنتی افغانستان در ارتباط با این موضوع تصمیم گیری کند ما ضمن حفظ موضع کلی در مورد مخالفت با ادامه حضور نیروهای خارجی در همه کشورها و از جمله افغانستان، به طور کلی به نظر مقامات افغانستان و نهادهای حاکمیتی افغانستان احترام می گذاریم.

اگر بخواهم به حساسیت ایران اشاره کنم یکی از موضوعات این است که این پیمان راه را  ادامه حضور آمریکایی در قالب پایگاه های نظامی هموار می کند. ما این چگونه به قضیه نگاه می کنیم؟ بدیهی است که ما علاقه مندیم که روابط ایران و افغانستان شفاف و پایدار باشد و سعی کنیم با مشورت یکدیگر و استمرار گفتگوها نقاط ابهام در روابط را برطرف کنیم. از طرف مقامات افغانی موضوع مقابله با ادامه شورش ها مطرح می شود این مسئله عاملی مهم برای ادامه حضور نیروهای خارجی در این کشور  است. از سوی دیگر این ادامه حضور می تواند برای کشورهای منطقه تولید نگرانی کند. یعنی رفع این نگرانی ها موضوعی است که بایستی از سوی مقامات افغانستان و کشورهای همسایه از جمله جمهوری اسلامی ایران مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد باور ما این است که همه باید کمک کنند که افغانستان صحنه رقابت نباشد و این احساس مشارکتی که در سالهای اولیه آغاز دوره جدید در افغانستان دیده می شد و بین همه کشورهای منطقه برای کمک به مردم و دولت افغانستان فضای مناسبی ایجاد شده بود به خصوص در حوزه سیاست و اقتصاد و بازسازی افغانستان مجددا تقویت شود و استمرار یابد. یکی از وجوه مهم این است که چگونه می توان این نگرانی های را برطرف کرد این برطرف کردن نگرانی ها قاعدتا در قالب مذاکراتی که بین مقامات ایران و افغانستان و کشورهای همسایه دیگر صورت می گیرد قابل بررسی می تواند باشد. باید توجه داشت که برای تقویت ثبات و امنیت و  کاهش ناامنی ها نباید در جستجوی راه حال هایی باشیم که محصول آن استمرار ناامنی های باشد. این نکته مهمی است که باید مورد توجه همه طرف های علاقه مند به آینده افغانستان باشد.

یکی از اهداف سیاست خارجی دولت جدید در ایران، تنش زدایی و بهبود روابط با غرب است. به نظر شما این مسئله چه تاثیری بر روابط ایران و افغانستان می گذارد؟

من فکر می کنم کمک به تقویت ثبات و امنیت در افغانستان یک کار جمعی است و همه کشورها و طرف های علاقه مند به این مفهوم لزوما باید در یک تشریک مساعی راه حل های مناسب برای این منظور را پیدا کنند. بهتر است این نکته را روشن کنم که امنیت به عنوان یک استراتژی کلی مورد توجه ایران در ارتباط با افغانستان است ما فکر می کنیم تحقق این مهم در افغانستان به این معناست که منافع ما در افغانستان به طور کامل تامین شده؛ نه تنها منافع ما که منافع کشورهای منطقه و فرامنطقه ای نیز با ایجاد امنیت در افغانستان تامین شده است. یکی از نگرانی های کشورهای منطقه تهدیدهایی است که از ناحیه افغانستان می متوجه منطقه شود. هر مولفه دیگری و هر مقوله ای که در رابطه با افغانستان تعریف کنیم قاعدتا ذیل این مسئله قرار خواهد گرفت.

یکی از موضوعات متربط با پیمان استراتژیک انتظارات ناشی از نتایج حاصل از پیمان امنیتی است. آنچه من متوجه می شوم این است که مقامات دولت افغانستان بر ضرورت دستیابی به یک فهم درک ومشترک از موضوع تهدید و طبیعتا چگونگی برخورد با آن تاکید دارند و این در ذات و ماهیت خود به معنای بهره گیری از ظرفیت های کشورهایی که در افغانستان نیرو دارند به عنوان عامل بازدارند مطرح می شود. در طرف دیگر قضیه ارزیابی من این است که به نظر می رسد که کشورهایی که علاقه مندند نیروی نظامی در افغانستان داشته باشند سعی در کاهش مسئولیت های خود دارند اگر بخواهیم این موضوع را بیشتر باز کنیم باید به  پدیده جدا کردن شورش و تروریسم در افغانستان از سوی کشورهای غربی  اشاره کنیم که مفهوم عملی تر آن جدا کردن طالبان و القاعده می تواند باشد. غربی ها و مشخصا آمریکایی ها رسالت خود را با برخورد با پدیده تروریسم تعریف می کنند هنوز برای ما مشخص نیست که چه مکانیزمی را  قرار است تعریف کنند تا این سیاست ها و رفتار آمریکا بعد از سال 2014 در صورت امضای این پیمان  مفهوم نقض حا کمیت نداشته باشد و اهداف و سیاست های مورد نظر دولت افغانستان را نیز بتواند تامین کند.  نکته دیگر این است که گروهای شورشی و مشخصا طالبان مخالفت خود را با این پیمان اعلام کرده اند و بر این نکته تاکید کردند این پیمان به مفهوم استمرار بحران و تلاش آنها برای تولید ناامنی در افغانستان خواهد بود. بنابراین این نکته مهمی است که آیا این پیمان می تواند مشکل امنیت در افغانستان را حل کند و یا ففقط از دوره ای به دوره دیگر منتقل خواهد کرد؟ فهم من از چگونگی حل بحران در افغانستان این است که در قدم اول نیازمند اجماع ملی در افغانستان هستیم. در کنار این، نیازمند همکاری صادقانه کشورهای منطقه و فرامنطقه ای می تواند به این کمک کند که موضوع امنیت امنیت در افغانستان به شکل مناسبی به سمت کاهش یا حل شدن برود.

اخیرا شاهد ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بودیم. ارزیابی شما از این انتخابات چیست و موضع ایران در قبال این انتخابات چیست؟

به صورت کلی اگر بخواهم در مورد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان  قضاوت کنم برای ما  به عنوان یک کشورهمسایه و دوست افغانستان اصل برگزاری انتخابات و مشارکت هر چه بیشتر مردم در این انتخابات می تواند اصل مهم  در انتخابات باشد و به هر انتخابی که مردم افغانستان انجام دهند احترام خواهیم گذاشت علاقه مندیم انتخابات صحنه شور و اشتیاق مشارکت بالای مردم در افغانستان باشد و به موضوعی برای تقویت اجماع ملی و همگرایی ملی در افغانستان باشد. اگر بخواهیم به صورت جزئی تر در مورد  انتخابات در افغانستان صحبت کنیم باید بگویم من وقتی لیست کاندیداها را دیدم چند نکته به ذهنم رسید یکی این که  ترکیبی که در میان کاندیداها و  معاونین آنها مشاهده کردم به نظر رسید که ما شاهد شکست موضوع قومی در افغانستان هستیم به این معنا که به ویژه در ارتباط با کاندیدهای مهم لزوما مبنای رفتارها، قومی نبوده است. نکته دیگر این که حتی در ارتباط با چگونگی مواضع سیاسی کاندیداهای مختلف هم شاهد تحول جدیدی بودیم یعنی شاهد ائتلافهایی بوده ایم یعنی ماهیت این ائتلاف ها برای شکل گیری دولت آینده و ورود به رقابت ها با آنچه در گذشته وجود داشته است متفاوت بوده است. حتی در ارتباط با افراد وابسته به مجاهدین که خود را کاندیدای انتخابات کرده اند این تفاوت با گذشته را مشاهده کنیم. یک مفهوم این مسئله می تواند این باشد که تا الان که صلاحیت کاندیداها هنوز به طور قطعی تایید نشده اند، انتخابات در افغانستان قطبی نخواهد بود لذا پیش بینی آن هم چندان کار ساده ای نخواهد بود. این نکته مثبتی در رابطه با انتخابات در این کشور است اگر بخواهیم خوش بینانه به مسئله توجه کنیم که من علاقه مندم از این منظر به قضیه نگاه کنم این روند که در ارتباط با کاندید شدن افراد مختلف و چگونگی انتخاب معاون آنها دیدم عبور از مرز بندی های سابق بوده است. مرزبندی هایی که عمدتا بر پایه مسائل قومی و زبانی شکل می گرفته است. این نقطه مثبتی می تواند باشد. یعنی قدم نفس برگزاری انتخابات در حال کمک به افغانستان است که به مفهوم دولت ملت نزدیک شود و از مرزبندی های گذشته فاصله بگیرد. این نکته را مثبت می دانم و امیدوارم نتایج انتخابات نیز به تقویت این مفهوم در افغانستان کمک کند.

آقای بهرامی، شما به عنوان یکی از اولین سفرای دولت تدبیر و امید که با شعار اعتدال بر سر کار آمده است راهی یک کشور خارجی می شوید. به نظر شما سیاست خارجی مبتنی بر اعتدال چه سیاست هایی را در برمیگیرد؟  

شاید در طول دوران پس از انتخابات تعاریف متعددی در مورد موضوع اعتدال و به ویژه نقش اعتدال در حوزه سیاست خارجی شده است ولی من فکر می کنم کامل ترین تعریفی که از اعتدال می توانیم در سیاست خارجی ارائه دهیم تعریفی است که رئیس جمهور در سفر به سازمان ملل ارائه کردند. ایشان معتقد بودند که اعتدال مستلزم برقراری تعادل بین واقع بینی و آرمان های جمهوری اسلامی ایران است. اگر بخواهیم به اعتدال در سیاست خارجی بپردازیم من اگر بخواهم باز از دیدگاههای آقای رئیس جمهور کمک بگیرم اعتدال می تواند به معنای کنار زدن رهیافت های افراطی در چگونگی مدیریت روابط خارجی ایران باشد و مولفه هایی که می تواند کمک کند به این موضوع درک و تعامل سازنده با جهان خارج است و همچنین ایجاد اعتماد متقابل با همسایگان و کشورهای موثر منطقه ای و بین المللی و این چارچوب می تو اند کمک به توسعه اقتصادی کشور باشد. دیدگاه رئیس جهمور محترم این است که به بازتعریف توسعه اقتصادی کشور و کاهش تنش ها در حوزه سیاست خارجی و تقویت شرکای سنتی و جدید ایران بپردازیم. فهم من این است که برای درک موضوع اعتدال در سیاست خارجی شاید کامل ترین برداشت، برداشت رئیس جمهور محترم باشد. این برداشتی نیست که با دوران اصلاحات تفاوت محتوایی زیادی داشته باشد نگاه در هر دو دوره تقویت مناسبات خارجی کشور و تلاش برای بهره گیری از مناسبات خارجی برای کاهش تهدیدها و افزایش فرصت ها و تبیین مفهوم مهم مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی که مورد توجه قرار می گیرد بوده است.

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 16

انتشار اولیه: چهارشنبه 1 آبان 1392/ باز انتشار : یکشنبه 5 آبان 1392

کلید واژه ها: افغانستان ایران و افغانستان محمدرضا بهرامی


نظر شما :