هجدهمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
اوباما به دنبال جنگ جدید نیست
دیپلماسی ایرانی: امسال سومین سالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی را که ماحصل سفر هر ساله وی به امریکا است، با هماهنگی او ترجمه و منتشر می کند. یادداشت هایی که در پی دیدارهای او با مقام های امریکایی در واشنگتن و نمایندگی های جامعه جهانی در نیویورک نوشته شده اند و به دلیل به روز بودن آنها اهمیت خاصی دارند. همانند همیشه نعوم نامی از مصاحبه کننده نمی آورد اگر چه سمت او را ذکر می کند، و به رویه همیشگی اش مصاحبه اش بیش از آن که مصاحبه باشد، گفت وگو و بحثی خواندنی است.
نعوم در مقدمه امسال یادداشت های خود آورده است: در طول 15 سال شاید هم بیشتری که هر سال در ماه مارس به واشنگتن سفر می کنم و نزدیک به پنج هفته ای را که هر سال در آن جا می گذرانم، به اداره های مختلف امریکایی و مراکز پژوهشی متنوع و صاحب نامی که ارتباطات بسیاری با سیاست خارجی و داخلی امریکا دارند، سر زده ام. امسال نیز به عادت هر ساله نزد همه آنها رفتم و به نیویورک که بعضی ها به آن لقب جهان داده اند، نیز سر زدم. با مقام های عالی رتبه نهادهای بین المللی چه اعضای سازمان ملل، چه دیپلمات های کشورهای مختلف و چه پژوهشگران مشهور مراکز پژوهشی فعال در ایالات متحده نیز دیدار کردم و همانند همیشه با برخی از چهره های ذی نفوذ در نهادهای امریکایی و حتی صهیونیستی هم دیدار کردم و به گفت وگو نشستم. در سلسله جدید از یادداشت هایم درباره شرق و غرب جهان عرب و همچنین تحولات خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین ایران اسلامی و ترکیه به طور مفصل خواهید خواند. البته افغانستان و پاکستان و کشوری که به تازگی تهدیدی برای امنیت ملی امریکا شده، یعنی کره شمالی نیز از قلم نینداخته ام. درگیری های فلسطینی – اسرائیلی را نیز فراموش نکرده ام.
در زیر هجدهمین بخش از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم را می خوانید:
با رئیس یکی از مراکز مطالعات قدیمی امریکا که از حامیان جدی اسرائیل است، دیدار کردم. در ابتدای دیدارمان از لبنان پرسید و نخست وزیر مکلف به تشکیل دولت جدید، تمام سلام که همان طور که می گفت چندان او را نمی شناسد. پرسید که چقدر احتمال موفقیتش وجود دارد. نظرم و احتمالات کلی بر سر این موضوع را به او گفتم. گفتم که: «کار او سخت است و اکنون نیز سخت تر شده است و هر چه بیشتر بگذرد، بیشتر سخت خواهد شد. اگر امور در سوریه پیچیده تر شود اوضاع لبنان نیز پیچیده تر خواهد شد برای این که سوریه و لبنان خیلی به هم مرتبط هستند.»
سپس پرسید: «اگر سنی ها در سوریه علیه حزب الله پیروز شوند، چه تاثیری خواهد گذاشت؟» جواب دادم: «به نظر من اوضاع در سوریه نگران کننده است. اما تا کنون حداقل کسی احساس ترس نمی کند. اما آن قدر اسلحه وجود دارد که اگر کمک های تسلیحاتی قطع شود جواب سال ها عملیات مسلحانه را بدهد. به خصوص که بازار سیاه نیز برای همه در جهان موجود است. علاوه بر آن تبدیل شدن حکومت سوریه به یک چارچوب مذهبی درگیری را به محیط پیرامونی آن گسترش می دهد که این مساله طبیعت درگیری جاری در سوریه را تغییر می دهد، به ویژه در نظر جامعه جهانی به خصوص برای کشورهای بزرگ. برای همین هر گونه تلاشی برای به اشغال در آوردن این چارچوب باعث می شود تا افراط و تندروی مذهبی در میان مخالفان بیشتر شده و خریدار بیشتری داشته باشد که آنها نیز تلاش خواهند کرد اقلیت را قتل عام کنند. در چنین فضایی اقلیت ها در منطقه عربی از جمله شیعیان به هیچ وجه احساس اطمینان نمی کنند.»
بعد از آن نظرم درباره آن چه در سوریه می گذرد، پرسید. جواب دادم: «هیچ کس با قاطعیت نمی تواند درباره آینده صحبت کند. دنیای اسلامی یا به نوعی مسلمانان اسلام گرایان تندرو شده اند. این مساله سبب شده است تا شماری از کشورها اخوان المسلمین را در مقایسه با سلفی ها و القاعده و النصره معتدل بدانند. برای همین تعامل با آنها مهم و مطلوب شده است. در سوریه اعتقاد دارم که بشار موفق خواهد شد و نیروهایش جایگاهش را حفظ خواهند کرد. احتمالا خواهد توانست برخی مناطق را آزاد کند و حداقل در مراحل اولیه دیگر آن مناطق شاهد شورش نباشد.» نظر داد: «من سیاست های سابق اوباما را درباره این که چرا نمی خواهد درگیر سوریه شود تا چهارم نوامبر، روز انتخابات ریاست جمهوری می فهمیدم اگر چه با آنها موافق نبودم. اما اکنون من با سیاست های او در سوریه موافق نیستم. البته این بدان معنا نیست که من می خواهم او در سوریه با نیروهای نظامی امریکایی دخالت کند بلکه منظورم این است که وضعیت استراتژیک و سیاسی ای که او به اجرا می گذارد می تواند تاثیری شگرف بر حوادث جاری در سوریه بگذارد و بشار و حکومت او را قانع کند که علیه آنها است و می خواهد هر دوی آنها را سرنگون کند و برای سقوط آنها تلاش می کند. الآن شاید این احساس نزد بشار وجود داشته باشد که امریکا بی طرف است.»
پرسید: به نظرت امریکا چه کاری می تواند انجام دهد؟ جواب دادم: «امریکا نمی تواند دخالت نظامی کند به دلیل تجربه های عراق و قبل از آن افغانستان. من اساسا مخالف هر گونه دخالت نظامی غربی یا مسیحی هستم. برای این که مجریان آن به روی زمان شروع به تعدی می کنند و این از سوی جهان مسلمان مردود است، مردمانی که بیش از پیش اسلامی شده اند و بعد از پایان حکومت اسد یا حتی قبل از آن تندتر هم خواهند شد. به اعتقاد من تنها راه حل تمرکز اولا بر طرح امریکا برای وحدت بخشیدن اعراب یا همان اعراب معتدل طرفدار مخالفان سوریه و به همراه آنها ترکیه است. آنها اکنون در دو جبهه متناقض به سر می برند. ثانیا باید بر یکپارچه کردن مخالفان سیاسی سوری با کمک امریکا تمرکز شود. برخی از آنها با استانبول هستند، برخی با قاهره، بعضی از آنها در قطر و بعضی هایشان با عربستان هستند. سوم باید بر روی یک طرح برای یکپارچه کردن مخالفان کار شود، به ویژه بر سر ارتش آزاد که باید کارآزموده و فعال و قدرتمند شود، باید به آنها سلاح هایی که در جنگ نیاز دارند داده شود. به این ترتیب شاید قدرت جذب تندروها و تکفیری ها کاهش یابد، گروه هایی که بیش از نیمی از آنها غیر سوری هستند، مردم مخالف سوریه بیشتر متمایل به ارتش آزاد هستند.» نظر داد: «بسیاری از کارهایی که ممکن است امریکا بتواند انجام دهد نتایج خطرآفرین (Risk) بسیاری خواهد داشت که اوباما از آنها اجتناب می کند.»
گفتم: «از بسیاری در پایتخت شما شنیده ام که از حمله نظامی پرزیدنت اوباما به ایران اگر بخواهد به پروژه هسته ای اش ادامه دهد، حمایت می کنند و به طور جدی برای رسیدن به نتیجه ای در این زمینه تلاش می کنند. در عین حال از بسیاری نیز شنیده ام که او به هیچ وجه حمله نخواهد کرد. این مساله سبب شده تا ایران به این باور برسد که زمان دارد تا بتواند به دستاوردهای مطلوبش برسد برای این که امریکا به آن حمله نمی کند. آیا این محاسبه صحیح است؟» جواب داد: «شاید هم ایران در محاسباتش اشتباه نمی کند. اوباما بعد از افغانستان و عراق نمی خواهد در هیچ نقطه ای از جهان دخالت نظامی کند. البته شاید سوریه چندان جایی در این معنا نداشته باشد. او نمی خواهد دوباره امریکا را درگیر کند. اما وضعیت و تحولات در سوریه شاید باعث شود تا او به تدریج درگیر آن شود در حالی که هیچ استراتژی کاملی هم در دست نداشته باشد. این مساله باعث می شود که آن چه از آن اجتناب می کند و از وقوع آن می ترسد در آخر رخ دهد. این از سوریه. اما درباره اسرائیل فکر می کنم اگر واقعا دریابد که ایران برای ساخت سلاح هسته ای جدی است به آْن حمله کند.»
نظر شما :