آیا سوریه خصومت های پنهان منطقه ای را عیان کرد؟

ایران آماج اتهام های رنگارنگ اعراب منطقه

۱۰ خرداد ۱۳۹۲ | ۱۷:۳۸ کد : ۱۹۱۶۶۴۲ گفتگو خاورمیانه
دکتر هرمیداس باوند، تحلیلگر مسائل خاورمیانهو استاد دانشگاه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که رابطه ایران با کشورهای منطقه یعنی کشورهای عربی منهای عراق و لبنان از یک رابطه دوستانه و سازنده خارج شده است.
ایران آماج اتهام های رنگارنگ اعراب منطقه

دیپلماسی ایرانی: اعراب سعی در محاصره ایران دارند. تعمیق بحران سیاسی در سوریه ناخودآگاه به تشدید اختلاف ها میان تهران و برخی رقبای عرب منطقه ای منتهی شده است.ایران و حزب الله لبنان در ده روز گذشته آماج تهمت های سیاسی بسیاری شده اند. دخالت نظامی حزب الله لبنان دوشادوش نیروهای ارتش سوریه در منطقه مرزی القصیر سوریه به گونه ای بازی را به سمت تشدید پروژه مقاومت هراسی در منطقه پیش برد.از بیانیه وزرای خارجه 11 کشور که در نشست دوستان سوریه در اردن شرکت کرده بودند، بوی چندان خوشی به مشام نمی رسد. در این نشت 11 وزیر خارجه کشورهای عربی، غیرعربی و البته ترکیه مستقیما ایران و حزب الله را به حضور نظامی در سوریه متهم کردند. این در حالی است که امروز نشریه فرانسوی لوموند از اعزام مابین 180 تا 200 نیروی فرانسوی به سوریه خبر می دهد و کمتر کسی این مساله را به دخالت در امور کشوری دیگر تعبیر می کند. همزمان با این طرح اتهام ، شیخ خالد بن احمد آل خلیفه وزیر خارجه بحرین  نیز  با نوشتن نامه ای خطاب به دبیر کل سازمان ملل (بان کی مون)، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا (کاترین اشتون) ، دبیر کل اتحادیه عرب(نبیل العربی) و نیز دبیر کل سازمان همکاری های اسلامی(اکمل الدین احسان اوغلو) از این مجامع خواست تا در برابر تهدیدات ناشی از ایران علیه حاکمیت بحرین اقدامی انجام دهند. در این نامه ادعا شده است که اظهارات خصمانه اخیر و نیز جوسازی های رسانه های ایرانی علیه بحرین، صلح و ثبات در منطقه خلیج فارس و کل جهان را بر هم می زند.در ادامه این پروژه ایران هراسی ، آل سعود نیز از دستگیری 11 نفر متهم به جاسوسی برای ایران خبر می دهند. دلایل این میزان حملات دیپلماتیک به ایران در قریب به یک ماه گذشته از سوی اعراب را با  دکتر هرمیداس باوند، تحلیلگر مسائل خاورمیانه و استاد دانشگاه در میان گذاشتیم:

وزرای خارجه 11 کشور در اردن ایران و حزب الله را به حضور نظامی در سوریه متهم کرده اند؟ آیا با تعمیق بحران در سوریه تشدید قطب بندی ها در منطقه و جداسازی ایران و حزب الله از دیگر اعضای این منطقه هستیم؟ چرا انگشت اتهام این بار تا این اندازه شفاف به سمت حزب الله و تهران نشانه رفته است؟  

جنبش بهار عربی از ابتدا سعی کرد تا جنبشی در جوامع مختلف برای ساقط کردن حکومت های وقت با عنوان حکومت های استبدادی شکل دهد اما در خصوص سوریه ارزیابی های اولیه تا حدودی با نافرجامی های خاصی روبرو شده است، بدین معنا که باور بر آن بود چنین جنبشی در سوریه که از سوی کشورهای منطقه همانند عربستان، قطر و حتی ترکیه و تا حدودی مصر و اردن حمایت می شد و این انتظار که فکر می کردند در طول سه ماه سقوط دولت اسد اتفاق خواهد افتاد، تحقق پیدا نکرد. هم اکنون بیش از دو سال است که درگیری ها ادامه پیدا کرده و منجر به کشتار و تخریبی فراتر از جامعه سوریه شده است. بنابراین مساله سوریه گذشته از مسائل داخلی موضوع رقابت منطقه ای بوده است که در یک سوی این رقابت ترکیه، عربستان، قطر و تا اندازه ای اردن و مصر قرار داشته -که اخیرا دخالت این دو کشور کمتر شده است- و در سوی دیگر این رقابت ایران و تا حدودی عراق حضور داشته اند. بنابراین طبیعی است که این رقابت وجود داشته و حال در اجلاس 11 کشور در اردن موضوع کشورهای عربی و شمال افریقا مطرح می شود و موضع آنها با اتحادیه عربی که سوریه را از این اتحادیه اخراج کرده بود موضع کم و بیش مشترکی دارند.

در خصوص مساله حزب الله و سوریه نیز باید گفت که سوریه همواره لبنان را حیات خلوت خود می داند و در بحران هایی که در گذشته در لبنان اتفاق می افتاد در برخی از مقاطع  سوریه برای برقراری نظم در این کشور نیرو وارد می کرد، حتی در بعضی مواقع امریکایی ها از سوریه برای واردکردن نیرو به لبنان درخواست می کردند. اما بعدها یکی از شرایط،  خروج نیروهای سوری از لبنان بود که این مساله در قتل رفیق حریری و قطعنامه شورای امنیت مطرح شده و از سوریه خواسته شد تا نیروهای خود را از این کشور خارج کند.باید تاکید کرد که بقای حزب الله از نظر منافع سوریه ابزار قابل استفاده ای بوده و متقابلا برای حزب الله نیز داشتن روابط سازنده با سوریه یک ضرورت بوده است.  بنابراین رابطه حزب الله با سوریه نیز مساله ای جدید نیست و از زمان تشکیل حزب الله در سال 1982 تا مادامی که مساله ارتفاعات جولان با اسرائیل حل و فصل نشود این رابطه وجود دارد. از سوی دیگر حزب الله نیز موفق شده تا خود را در ساختار نظامی اجتماعی لبنان تثبیت کند، یعنی تنها بعد نظامی نیست بلکه از بعد سیاسی نیز حتی نمایندگانی در پارلمان و مشارکت در دولت لبنان دارد. اما رابطه سوریه و حزب الله و  تغییر نظام موجود مورد پسند حزب الله نیست. همچنین باید اضافه کرد که علوی های مقیم لبنان نیز از طرفداران سوریه هستند و همین امر نیز عامل دیگری در عمیق تر کردن رابطه دو کشور است. بنابراین اشاره انگشت اتهام به سوی حزب الله در همراهی و همکاری با دولت سوریه مساله جدیدی نیست و بالقوه وجود داشته است.

در خصوص ایران نیز باید اشاره کرد که از ابتدا جمهوری اسلامی حمایت خود را از دولت بشار اسد اعلام کرده و تعاملات سیاسی میان آنها آشکار است.  اما نکته جدیدی که مطرح شده اعزام نیروهای نظامی ایران در کمک به سوریه بوده که از این سو ایران نیز آن را رد کرده است، بنابراین چنین اتهاماتی نیازمند دلایل محکمی است تا مورد تایید قرار گیرد و در حال حاضر چنین دلایلی وجود ندارد. اما معمولا در رقابت های سیاسی و امنیتی منطقه ای بار اینگونه اتهامات سنگین تر می شود و هر طرف سعی می کند تا ادعا و اتهامی را سنگین تر از گذشته نسبت به طرف دیگر مطرح کند.  


وزیر خارجه بحرین در نامه پراکنی جدید خود به مقام های اروپایی و سازمان ملل خواهان مقابله نهادهای بین المللی مسئول با آنچه که دخالت ایران در امور داخلی منامه خوانده، شده است. چرا آل خلیفه همچنان هر روز بهانه ای تازه علیه ایران دست و پا می کند؟

مساله حکومت های استبدادی این است هر زمان که در مقابل با جنبش مردمی خود روبرو می شود برای آنکه به اقدامات سرکوب گرانه خود مشروعیت بخشد همواره سعی می کند تا دولت خارجی را متهم کند. در تمامی کشورهای استبدادی که جنبش های مردمی ظاهر می شود  این رویه متداولی است به دلیل آنکه اقدامات خود را مشروعیت بخشند پای دولت دیگری را به پیش می شکند. مساله این است که اکثریتی در کشوری زندگی می کنند که معترض شده اند و عده ای که  تبار بومی ندارند بر این جمعیت حکومت می کنند، یعنی اقلیتی برخلاف ارزش های حقوق بشر و حقوق بین المللی بر جامعه اکثریتی حکومت می کند. چگونه است که  همین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جنش های مردمی مصر لیبی و تونس و حتی سوریه حمایت می کنند اما زمانی که نوبت به  مردم  بحرین می رسد که تقاضای مسالمت آمیز برای تغییر وضع موجود دارند،  عربستان نیروی نظامی وارد این کشور می کند و نگران است که اگر شیعیان به عنوان اکثریت در این کشور موفق شوند همین روند در منطقه اثرگذار باشد. در جامعه بین المللی نیز در خصوص بحرین برخورد گزینشی وجود دارد و اگر در مواردی نقض حقوق بشر مطرح می شود اما در مورد بحرین این برخورد گزینشی است. بنابراین اگر وزیرامورخارجه بحرین به  دبیر کل سازمان ملل و کنفرانس اسلامی نامه ای علیه ایران تنظیم می کند، قصد دارد تا اقدامات سرکوب گرانه خود را بی رنگ نشان دهد.  طبیعی است تمامی کشورهای منطقه در رویدادهایی که پدیدار می شود، هرکدام به دنبال منافع خود نوعی ارتباط برقرار می کنند که ممکن است این ارتباط گسترده و یا محدود شود. همانطور که قطر به خود اجازه می دهد به مخالفان در کشور دیگری کمک های مالی کند و یا عربستان و ترکیه به نحوی در مسائل سوریه دخالت می کنند و برای تامین منافع خود دست به این اقدامات می زنند. در نتیجه بحرین به جای آنکه تغییرات مسالمت آمیزی که خواسته اکثریتی در کشورش است را بپذیرد ( بحرین بر حضور ناوگان پنجم امریکا در کشورش و پایگاه هایی که در عربستان و قطر وجود دارد که البته طبق قراردهای قبلی اینگونه است، پشتگرم است) چنین نامه ای را علیه ایران به مقامات بین المللی فرستاده است. بنابراین با استناد به گفتار فردی در این کشور نمی توان اقدامات سرکوب گرانه داخل بحرین را بی رنگ کرده و یا به آن مشرعیت بخشید.


رابطه میان تهران و ریاض همچنان در تنش به سر می برد. در حالی که پس از سفر علی اکبر صالحی به ریاض و دیدار چندساعته با همتای عربستانی اش   برخی گمانه زنی ها از کاهش احتمالی تنش خبر می داد، خبر دستگیری 11 نفر به اتهام جاسوسی برای ایران منتشر شد. محور اختلاف ها میان ایران و عربستان چیست؟ این چندمین بار است که اتهام جاسوسی ایرانی ها در این کشور مطرح می شود. آیا می توان ریاض را سردمدار پروژه ایران هراسی در منطقه خواند؟

طبیعی است زمانی که روابط میان کشورها از شاکله روابطی سازنده خارج و خصمانه شود، چنین رویدادها،اتهامات و کشف شبکه های جاسوسی پدیده های نادری نیست. در نتیجه چنین اتهاماتی به فقدان روابط دوستانه ای میان ایران و کشورهای منطقه برمی گردد و هر کدام از این کشورها ادعاهای اینچنینی طرح می کنند که  شبکه جاسوسی از ایران کشف کرده  و یا ایران نیز دو نفر را به اتهام جاسوسی اعدام می کند. بنابراین فضای حاکم بر روابط کشورها و تعارضاتی که میان کشورهای منطقه در خصوص رویدادهای منطقه از جمله سوریه سبب شده تا ادعای کشف شبکه های جاسوسی مطرح شود و به دلیل روابط شبه خصمانه ای است که میان کشورها و به ویژه در قبال ایران وجود دارد بر این اتهام ها تاکید می شود.

به عنوان آخرین سوال موجی از اتهام زنی ها علیه تهران به همراه تشدید تحریم های ایران در کنگره و سنای امریکا در چند روز اخیر شکل گرفته است. وضعیت ایران در منطقه را چگونه می بینید؟ آیا می توان گفت که بحران سیاسی در سوریه اندک اندک به دردسری برای ایران و بهانه ای برای انتقام جویی های اعراب تبدیل شده است؟ تا چه اندازه حرکت اخیر ایران هراسی در منطقه را در راستای تقابل شیعه و سنی و تلاش برای حذف محور مقاومت می دانید؟

مساله این است که درگیری ها در سوریه برای تمامی کشورها دردسر شده است،کشورهای منطقه پیش بینی می کردند که مساله سوریه در کوتاه مدت حل خواهد شد که برآیند آن برای آنها دستاورد سیاسی و نظامی ویژه ای خواهد داشت، اما این پیش بینی با مشکل مواجه شد و بر همین اساس نسبت به راه حل سیاسی تمایل پیدا کردند. اما در عین حال این نکته را نیز باید یادآوری کرد که کشورهای عربی منطقه و شورای همکاری خلیج فارس از گذشته علیه جمهوری اسلامی ایران بسیج شدند. در رابطه با ترکیه نیز دیگر رابطه پیشین دچار تیرگی شده و البته سعی می شود تا جایی که ممکن است این مشکل حل شود. به طور کلی رابطه ایران با کشورهای منطقه (پاکستان و افغانستان درگیر مشکلات داخلی هستند) یعنی کشورهای عربی منهای عراق و لبنان از یک رابطه دوستانه و سازنده خارج شده و به گونه ای روابط شبه خصمانه ای پدیدار شده است.

اینگونه نتیجه می توان گرفت که در حال حاضر اکثر کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس موضع مقابله با ایران را در پیش گرفته اند.این کشورها از یک سو با هدف اعلام شده خود سعی می کنند تا پیرامون ارزش های خود حرفشان را به کرسی بنشانند و در عین حال دیگری هم سعی می کند تا خط مشی و سیاست اولیه خود را در ارتباط با سوریه حفظ کند. در نتیجه چنین روندی سبب شده تا در گذر زمان روابط تبدیل به تقابل و درگیری اعلام نشده ای شود و به صورت اتهام و ادعای متقابلی ظاهر شده است.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14 


انتشار اولیه: یکشنبه 5 خرداد 1392/ باز انتشار: جمعه 10 خرداد 1392

کلید واژه ها: سوریه بحرین حزب الله عربستان ترکیه دكتر هرميداس باوند


نظر شما :