پیام نادرستی که اعراب و آمریکا به تل آویو دادند

به اسم صلح،به کام خیانت به فلسطین

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۱۵:۴۴ کد : ۱۹۱۵۷۴۰ گفتگو خاورمیانه
حسین رویوران تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که طرح معامله زمین با زمین از سوی اعراب و امریکا برای برون برد پرونده صلح خاورمیانه از بن بست در حقیقت امتیازی تمام عیار به اسرائیلی ها است
به اسم صلح،به کام خیانت به فلسطین

دیپلماس ایرانی: به گزارش روزنامه لبنانی السفیر، هیئتی از اتحادیه عرب که شامل نبیل العربی، رئیس اتحادیه عرب، حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی، وزیر امور خارجه و نخست وزیر قطر، ریاض المالکی، وزیر امور خارجه حکومت خودگردان فلسطینی، ناصر جوده، وزیر امور خارجه اردن، محمد کامل عمرو، وزیر امور خارجه مصر، شیخ خالد بن احمد بن محمد آل خلیفه، وزیر امور خارجه بحرین و عادل الجبیر، سفیر عربستان در امریکا و تنی چند از سفرای دیگر کشورهای عربی در امریکا می شد، در گفت وگو با مقام های ارشد امریکایی اعلام آمادگی کردند که با طرح معاوضه زمین با زمین با اسرائیل موافقت کرده و به این ترتیب از پافشاری خود بر بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967 منصرف شوند. بر اساس این طرح رژیم صهیونیستی می تواند در برابر زمین هایی که از فلسطینی ها غصب کرده و به اشغال خود در آورده و در آنها به ساخت شهرک های صهیونیست نشین پرداخته زمین های دیگری به فلسطینی ها بدهد و خود همچنان با ساخت شهرک سازی های خود در آن مناطق ادامه دهد. این درحالی است که حتی در مقابل این امتیاز بزرگ به اسرائیلی ها بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی دم از مخالفت زده و تاکید کرده که موارد مورد اختلاف میان دو طرف چیزی بیش از زمین است . از سوی دیگر حماس نیز در اعتراضی شدید هرگونه توافق به این شیوه را با رژیم صهیونیستی رد کرده است. همچنین  زیپی لیونی، وزیر دادگستری رژیم اسرائیل که مسئولیت پیشبرد پرونده مذاکرات صلح با فلسطینیان را بر عهده دارد گفت که اتحادیه عرب درک می کند که به دلیل شهرک سازی ها واقعیت در کرانه باختری تغییر کرده و دیگر نمی تواند با مرزهای 4 ژوئن 1967 موافقت کند.

دیپلماسی ایرانی با حسین رویوران تحلیلگر مسائل خاورمیانه در خصوص مسائلی همچون دلایل ریشه ای اختلاف میان فلسطینی ها و اسرائیل، نقش قطر در ارائه این  طرح ها، چگونگی واگذاری زمین ها به هر طرف و نقش این طرح در پیشبرد طرح مذکرات صلح اعراب و اسرائیل  گفتگویی داشت که متن آن را در زیر می خوانید:

محورهای مورد اختلاف میان رژیم صهیونیستی و فلسطین از گذشته تا به امروز کدام مسائل بوده است؟

1.     این اختلاف ها بر روی زمین است که فلسطینی ها ، فلسطین را سرزمین خود می دانند و اسرائیلی ها بر اساس ادعایی تاریخی این سرزمین را غصب کرده اند، بنابراین دو ادعا بر روی یک زمین وجود دارد که فلسطینی ها به دلیل آنکه در اختیارشان بوده وضعیت کاملا روشنی دارند، اما اسرائیلی ها بر اساس ادعای تاریخی که به سه هزار سال گذشته بازمی گردد این مساله را مطرح می کنند و در نهایت این زمین ها را غصب کردند و موجودیت غاصبانه خود را در آنجا اعلام کردند

2.     اختلاف دوم آنها بر سر آوارگان است که بر اساس قطعنامه 194[1] باید آوارگان  برگردند و غرامت به آنها داده شود که اسرائیل از انجام آن خودداری می کند. همچنین  قطعنامه 181[2] نیز وجود دارد که آن سرزمین را تقسیم می کند و 44 درصد آن را به فلسطینی ها و 54 درصد آن را به اسرائیلی ها می دهد و 2 درصد آن را نیز منطقه بین الملی اعلام کرده است که بازهم رژیم صهیونیستی حاضر به اجرای آن نشد و فرستاده سازمان ملل که شاهزاده فالک برنادوت بود را ترور کردند که همین مساله نیز به عنوان پرونده ای مفتوح باقی مانده است.

3.     بحث قطعنامه 242[3] و 338[4] نیز از اسرائیل خواسته است تا از سرزمین های اشغالی 1967 فورا عقب نشینی کند. این در حالی است که از سال 1967 تا به امروز که 46 سال می گذرد واژه فورا عملی نشده است.مسائل بسیاری میان دو طرف وجود دارد و پرونده های متعدد و مفتوحی سبب شده تا به امروز هیچ مذاکره ای برای صلح به نتیجه نینجامد.

 هیئتی از اتحادیه عرب و تنی چند از سفرای دیگر کشورهای عربی در گفت وگو با مقام های ارشد امریکایی اعلام آمادگی کردند که با طرح معاوضه زمین با زمین با اسرائیل موافقت کرده و به این ترتیب از پافشاری خود بر بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967 منصرف شوند. این معاوضه اراضی به چه شکل است و بناست تا کدام بخش ها به فلسطینی ها و کدام بخش به رژیم صهیونیستی داده شود؟

 اظهاراتی که به نام اتحادیه عرب از سوی نخست وزیر قطر در گفتگو با جان کری، وزیر خارجه امریکا در نیویورک مطرح شد تعجب همگان را برانگیخت. به دلیل آنکه رژیم صهیونیستی هرگز حاضر به گفتگو نیست و در حال حاضر گفتگویی هم وجود ندارد بلکه معمولا طرح هایی در قالب گفتگو مطرح می شود. در زمانی که اسرائیل حاضر نیست گفتگو کند و اعلام کرده حاضر نیست از قدس عقب نشینی کند، ازمناطق اشغالی 1967 عقب نشینی کند، قطعنامه 242 و 538 [5]را اجرا کند، در چنین شرایطی دادن امتیاز به اسرائیل چیزی جز خیانت نمی تواند باشد. اعلام آنکه ما حاضریم برخی از زمین ها را در طرح عربی ضمیمه کنیم و تغییراتی در طرح عربی انجام دهیم نشان دهنده آن است که قطر نه تنها به اسرائیل امتیاز می دهد بلکه به شهرک سازی که درمناطق اشغالی صورت می گیرد نیز به نوعی مشروعیت می دهد. به معنای دیگر ما شهرک سازی می کنیم و بعدا مبادله می کنیم . بنابراین این نوع رفتار چیزی جز خیانت نبوده و فراهم کردن زمینه ادامه تجاوزات اسرائیل و شهرک سازی در کرانه باختری است. رژیم صهیونیستی به دنبال توجیه برای ادامه شهرک سازی هاست که این توجیه نیز از سوی عرب ها اعلام شد که در حقیقت به اسرائیل خدمت بزرگی کرده اند. اینکه چه زمین هایی با کدام زمین ها معاوضه می شود بحث دومی است که در آینده در مسیر گفتگوها ممکن است مطرح شود.

امروزه بحث فلسطین نیز به این ماموریت اضافه شده تا بحث فلسطین را به سر و سامانی برسانند اما بر اساس خواست رژیم صهیونیستی و نه بر اساس آنچه که مردم فلسطین خواستار آن هستند. این روند خیانت آشکاری است.

از یک سو فتح و حماس دیدگاه های متفاوتی نسبت به این طرح داشتند و حماس مخالفت خود را کاملا ابراز کرد و از سوی دیگر نتانیاهو نیز معترض شده  و گفته است که ما مشکل سرزمینی با فلسطینی ها نداریم. در این صورت که دو طرف تمایلی نشان ندادند آیا طرح موضوع به نفع مذاکرات صلح بوده است یا خیر؟

تمامی گروه های فلسطینی این موضوع را رد کردند حتی فتح که بحث مبادله اراضی در فرهنگشان وجود داشته نیز اعلام کردند که این مساله به شکل کاملا محدود و توافقی امکان پذیر است. دلیل آن است که کشورهای عربی در عمل جای فلسطینی ها را می گیرند، به معنای دیگر خط تعیین سرنوشت حقی اختصاصی در قانون بین المللی برای ملت هاست و این ملت فلسطین است که باید سرنوشت خود را تعیین کند اینکه اتحادیه عرب جای ملت فلسطین را می گیرد، بدعت جدیدی خواهد بود که ممکن است سبب شود تا سازش هایی بر خلاف نظر ملت فلسطین صورت گیرد.از سوی دیگر در زمانی که اسرائیل هیچ امتیازی نداده و حاضر به عقب نشینی نشده،اعطای چنین امتیازی هرگز صحیح نیست.

سوال این است که کشور قطر چه نقشی در طرح این مساله ایفا می کند و چرا سردمدار این موضوع شده است و به نظر می رسد نسبت به مساله صلح اعراب و اسرائیل تغییر موضع داده است.

دلیل آن است قطر نقشی در پیگیری برخی اهداف امریکا پیدا کرده است که بحث فتنه مذهبی و حمایت از معارضین سوری که غرب موضع گرفته و قطر و عربستان مجری و سرمایه گذارند، نمونه هایی از این اهداف است. امروزه بحث فلسطین نیز به این ماموریت اضافه شده تا بحث فلسطین را به سر و سامانی برسانند اما بر اساس خواست رژیم صهیونیستی و نه بر اساس آنچه که مردم فلسطین خواستار آن هستند. این روند خیانت آشکاری است.

رژیم صهیونیستی اعلام کرده است که باید دولت یهودی به رسمیت شناخته شود، اگر بنا باشد که دو کشور مستقل ایجاد شود این گفته نتانیاهو را چگونه تفسیر می کنید؟

نظر اسرائیل بر این نیست که راه حلی پیدا شود حداکثر مساله ای که رژیم صهیونیستی مطرح می کند بهبود شرایط اقتصادی با سرمایه گذاری غرب برای فلسطنی هاست. بحث دادن  خودمختاری و  قطعنامه 1850[6] سازمان ملل معنا و مفهومی ندارد. امریکا نیز از دیدگاه اسرائیل هرچه باشد حمایت می کند. مجموعه این مسائل ایجاد شده که شرایط فعلی را به وجود آورده است.

اسرائیل گفته است که پیش شرط هر نوع گفتگویی این است که دولت یهودی به رسمیت شناخه شود، چراکه اگر دولت یهودی شناخته شد بدان معناست که هیچ فرد غیر یهودی نباید در آن سرزمین باشد و یا حق بازگشت منتفی می شود. تمامی یهودیان برای مناطق اشغالی 1948 هستند و این همان سرزمینی است که رژیم صهیونیستی امروزه موجودیت خود را اعلام کرده است. بنابراین اگر عرب ها اسرائیل را به عنوان دولتی برای یهودیان به رسمیت بشناسند فلسطینی ها دیگر نباید به آن سرزمین بازگردند. در نتیجه اسرائیل با واژه کشداری سعی دارد تا امتیازی از عرب ها بگیرد که نافی قطعنامه های بین المللی است. حتی مشخص نیست که اگر چنین مساله ای اتفاق افتاد وضعیت فلسطینی های داخل اسرائیل که تابعیت اسرائیلی دارند و حدود 1 میلیون و 600 هزار نفر هستند، چه خواهد شد. به معنای روشن تر اگر این سرزمین برای یهودیان است پس تکلیف عرب ها چه می شود. در نتیجه ممکن است موج جدیدی از آواره سازی فلسطینی ها اتفاق بیفتد و اسرائیلی ها به بهانه پذیرش عرب ها، فلسطینی ها را به سوی اردن یا کرانه باختری کوچ دهند و تمامی این مسائل می تواند بر همین یک جمله ای که رژیم صهیونیستی از عرب ها به عنوان مقدمه ورود به بحث گفتگو مطرح کرده است که هیچ تضمینی هم برای این گفتگو نمی دهد، اتفاق بیفتد.

رویکرد و دیدگاه کشورهای اروپایی نسبت به رژیم صهیونیستی چگونه است.به نظر تا اندازه ای متفاوت تر از امریکا به مساله فسطین و اسرائیل نگاه می کنند؟

رویکرد کشورهای اروپایی با امریکا متفاوت است، به عبارت دیگر اروپایی ها تاکید دارند که اسرائیلی ها باید قطعنامه ها را اجرا کرده و از مناطق 1967 عقب نشینی کنند. این در حالی است که امریکا همیشه بدون در نظر گرفتن حقیقت همیشه از نظر اسرائیل حمایت می کند. این مساله نشان دهنده این واقعیت است که در بحث فلسطین زاویه ای میان امریکا و اروپا وجود دارد، اما این زاویه تا آن حد نیست که دچار تعارض شوند. اروپایی ها در بسیاری از مجامع بین المللی نیز رفتار اسرائیل را محکوم کردند، اما همواره اختلافاتی وجود دارد. به عنوان مثال کالاهایی که در شهرک های صهیونیستی مناطق اشغالی 1967 تولید می شود  حق ورود به اروپا ندارد که این مساله نشان می دهد اروپایی ها در این مساله موضع سیاسی دارند و  بسیاری از تصمیمات مترتب بر آن اتخاذ می شود.

به نظر شما تا چه میزان طرحی که از سوی اتحادیه عرب مطرح شده می تواند به نفع مذاکرات صلح باشد و یا ممکن است اوضاع را وخیم تر از گذشته کند؟

به نظر نمی رسد که این طرح ها کمکی به مذاکرات کند بلکه شرایط را بدتر می کند، به دلیل آنکه اسرائیل آمادگی برای عقب نشینی از سرزمین های اشغالی ندارد، حاضر به اجرای قطعنامه ها نیست و در نتیجه هرگونه امتیاز دادن، اسرائیل را تشویق می کند که سیاست هایش کارآمد و اثرگذار بوده و به همین دلیل خوب است که آنها را ادامه دهد. در نتیجه پیام بسیار اشتباهی به جامعه بین المللی بوده و همچنین اسرائیل را به ادامه سیاست های تجاوزکارانه اش تشویق خواهد کرد.


 [1] قطعنامه 194: به اسرائیل حکم می کند دستور و اجازه بازگشت پاناهندگان فلسطینی سال 1948 به بعد را به خانه های خود صادر کند و به کسانی که نمی خواهند مراجعت کنند، غرامت بپردازند

 [2] قطعنامه 181: مجمع عمومی پس از دو ماه بحث داغ در دومین نشست عادی خود در 29 نوامبر 1947 قطعنامه  را تصویب کرد که با تغییرات اندکی طرح تقسیم توأم با وحدت اقتصادی را که از سوی اکثریت اعضای کمیته ویژه فلسطین ارایه شده بود را پذیرفت. طرح تقسیم که به عنوان سندی چهار بخشی به متن قطعنامه ضمیمه شده بود، برای انقضاء قیمومت و پیشرفت عقب نشینی  ارتش انگلستان و تعیین مرزهای میان دو دولت و بیت المقدس تدارک دیده شد. این طرح شامل موارد زیر بود:

  •   ایجاد دولتهای عربی و یهودی پیش از یکم اکتبر 1948؛
  •   تقسیم فلسطین به هشت بخش: سه بخش به دولت عربی و سه بخش به دولت یهودی داده می شد، بخش هفتم، شهر یافا محدوده ای عربی در قلمرو یهودی را تشکیل می داد؛
  •   رویه و ترتیبات بین المللی برای بیت المقدس به عنوان بخش هشتم، تحت مدیریت شورای قیمومت سازمان ملل انجام می پذیرد

[3] قطعنامه 242: در این قطعنامه که زمینه ای برای مذاکرات بعدی و حل نهایی مشکل خاورمیانه فرض شده بر غیرقابل قوبل بودن تحصیل قلمرو به وسیله جنگ و تلاش برای یافتن صلح دائم تاکید شده است.

[4] قطعنامه 338: این قطعنامه پس از جنگ چهارم اعرب و اسرائیل در 22 اکتبر 1973 به تصویب رسید. الف: از تمامی طرف ها درخواست شده بود تا هرگونه تیراندازی را متوقف و فورا به تمامی فعالیت های نظامی در مناطق اشغالی تا حداکثر داوزده روز پس از اتخاذ این تصمیم خاتمه دهند. ب: از تمامی طرف ها درخواست می کرد تا بلافاصله پس از شروع آتش بس مفاد قطعنامه 242 شورای امنیت را با تمام جزئیاتش به مرحله اجرا درآورد. ج: از طرفین درخواست می کند برای استقرار یک صلح پایدار و عادلانه در خاورمیانه با یکدیگر وارد مذاکره شوند.

[5] قطعنامه 538 : سندی بین المللی دربارهٔ اسرائیل-لبنان است. این قطعنامه طی نشست ۲۴۸۰ ام با ۱۳ موافق، ۰ مخالف و ۲ ممتنع تصویب شد

[6] قطعنامه 1850:شورای امنیت بر ضرورت درخواست برای آتش بس فوری پایدار و کاملا رعایت شده ای که به خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه ختم می شود تاکید می کند. 

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

انتشار اولیه: شنبه 14 اردیبهشت 1392/ باز انتشار: چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392

 

کلید واژه ها: رژیم صهیونیستی امریکا قطر اتحادیه عرب شهرک سازی حسين رويوران


نظر شما :