کارنامه احمدی نژاد در سیاست خارجی

ماجراجویی در سیاست خارجی به ضرر منافع ملی بود

۳۱ فروردین ۱۳۹۲ | ۱۹:۱۱ کد : ۱۹۱۴۹۶۷ اخبار اصلی
دکترافشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان و تحلیلگر مسائل بین المللی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به انتخابات پیش رو و پایان دولت به بررسی کارنامه دولت نهم و دهم در سیاست خارجی پرداخت
ماجراجویی در سیاست خارجی به ضرر منافع ملی بود

دیپلماسی ایرانی: تا کمتر از دو ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود و دولت احمدی نژاد  روزهای پایانی خود را سپری می کند. آنچه مشخص است همواره هر رئیس جمهوری در جمهوری اسلامی گفتمانی را در سیاست خارجی دنبال کرده است. از آغاز فعالیت دولت نهم و ادامه آن در دولت دهم، رویکردها و گفتمان سیاست خارجی ایران دچار تغییرات جدی گردید. در شرایطی که دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد روبه اتمام است، متاسفانه مجموعه شرایط داخلی و خارجی کشور چشم انداز امیدوار کننده ای را به تصویر نمی کشد. در طول قریب 8 سال گذشته به دلیل دیپلماسی غیر پویا و تا حدود زیادی ناکارآمد وغیر کارشناسانه، همواره شاهد افزایش هزینه ها و کاهش سود و زیان در سیاست خارجی کشور بوده ایم. تاثیرات منفی اینگونه سیاست خارجی به رغم عدم اعتراف رئیس و اکثر مسئولین دولت، به وضوح در زمینه های سیاسی، اقتصادی، صنعتی و تجاری و... (ازقبیل افزایش سه برابری نرخ دلار و ارزهای معتبر، کاهش ارزش پول ملی، افزایش نقدینگی کشور تا  4برابر، افزایش نرخ تورم، افزایش نرخ بیکاری، کاهش نرخ تولید، عقب ماندگی تکنولوژیکی، افزایش بزهکاریهای اجتماعی، بی توجهی بسیاری از کشورها به اتباع ایرانی مقیم و توریست و ....) و در نتیجه در سطح زندگی آحاد ملت ایران قابل رویت است. آنچه دراین نوشتار قصد پرداختن به آن را دارم تلاش برای یافتن علل این معلولهاست.

اظهارات رادیکال گونه رئیس دولت بدون درنظر گرفتن قواعد بازی حاکم برنظام بین الملل و بدون ملحوظ داشتن مولفه های اقتدار ملی و برخورد تهاجمی ذهنی گرایانه به منظور مطرح شدن در عرصه بین المللی در راس علل زیانهای وارده به منافع ملی قراردارد. چنین رویکری دولت نهم و دهم را بی نیاز از بهره گیری از نظرات کارشناسان زبده و حضور آنان در ساختار دیپلماسی کشور نمود و در بسیاری از مواقع این دست از کارشناسان از سیستم رانده شدند تا فرصت برای کسانی که با تملق گوئی و تائید نظرات غیرکارشناسی در جهت منافع شخصی خود عمل می کنند، فراهم شود. این دسته از افراد حتی درصورت آگاهی از منطقی نبودن رویکردها و اظهارات مسئولان ذیربط، در برابر اظهارات و تصمیمات غیرمدبرانه آنها سکوت اختیار کرده و یا با طمطراق انها را مورد تائید قرار دادند.

مثالها و مصداقهای فراوانی درمورد عملکردهای غیر مدبرانه، غیرکارشناسانه و غیردوراندیشانه در رابطه با مسائل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی می توان ارائه نمود که جملگی هزینه بر بودن سیاست خارجی ایران و در موارد متعددی عدم تامین منافع ملی کشورمان را به اثبات می رساند.

افزایش تحریمهای بین المللی علیه ایران از رهگذر تصویب قطعنامه های متعدد در شورای امنیت سازمان ملل درپرتو همین سیاست خارجی ماجراجویانه حاصل شده است که امروز نتایج مخرب آنرا به رغم عدم احساس مسببین آن، ملت ایران با پوست و خون خود احساس می کند. رکود تورمی که از سختت رین و مزمن ترین بیماریهای اقتصاد آزاد مختلط محسوب می شود مردم نجیب وفهیم ایران را با معضلات جدی مواجه ساخته است که استمرار آن می توان نتایج غیر قابل جبرانی را درپی داشته باشد. این درحالیست که عده قلیلی از دلالان و واسطه گران و فرصت طلبان از بهترین شرایط زندگی برخوردار شده اند و با مشاهده کاهش ضریب ثبات اقتصادی و سیاسی درکشور سرمایه های ملی را به خارج ازکشور انتقال داده اند. در نتیجه همین سیاست خارجی، سرمایه گذاری خارجی درایران و نرخ رشد اقتصادی به زیر 1 درصد رسیده و تکنولوژیهای نوین نیز وارد کشور نشده و صنایع نفتی وغیر نفتی کشور با مشکل سرمایه وتکنولوژی مواجه است.

اگر از حیث مسائل منطقه ای و روابط دوجانبه ایران با کشورهای منطقه، سیاست خارجی  دولت نهم و دهم را به ویژه در سالی پایانی دولت مورد بررسی قرار دهیم متاسفانه وضعیت امیدوار کننده ای مشاهده نمی کنیم. به عنوان مثال امارات متحده عربی کماکان مدعی سه جزیره است و تکرار این ادعاها در 7 سال اخیر افزایش یافته و شورای همکاری خلیج فارس هم مرتبا در بیانیه های خود از این موضع امارت حمایت می کند. بویژه از زمانیکه رئیس دولت نهم با ابتکار خود در نشست این شورا شرکت کرد گستاخی مقامهای کشورهای خلیج فارس درقابل ایران مضاعف گردید.

از رهگذر سیاست باصطلاح تهدیدزدائی دولت فعلی که همواره مدعی آن بوده و برعلیه سیاست اعتمادسازی و تنش زدائی دولت خاتمی بارها موضع گرفته، شاهد افزایش تهدیدها علیه ایران در حوزه های منطقه ای وبین المللی هستیم. برخی از این رفتارهای تهاجمی در عمل به نفع غرب تمام شده است؛ چراکه با نهادینه نمودن ادعای ایران هراسی از یک سو و تهدید اتمی ایران از دیگر سو سیستم گنبد آهنین آمریکائی دراسرائیل مستقر شده، آمار فروش سلاح و تجهیزات نظامی آمریکا و غرب به کشورهای همسایه افزایش یافته و دلارهای نفتی ملتهای منطقه به جیب آمریکائیها و غربیها سراریز شده است.درهمین راستا حضور نظامی آمریکا و متحدینش درخلیج فارس تقویت شده، سیستم راداری دفاع موشکی ناتو و موشکهای پاترویت در خاک ترکیه مستقرگردیده است. ایران هم تحت تاثیر تحریمها و درشرایطی که درآمدهای نفتی اش کاهش یافته و کسری بودجه سال 92 هم فزاینده خواهد بود بخش قابل توجهی از دلارهای نفتی را صرف هزینه های نظامی نموده است.

 در موضوع سوریه، غرب به خصوص آمریکا، روسیه، عربستان، مصر، قطر و ترکیه را درکنار خود دارند تا هزینه های ایران را در سوریه وخاورمیانه افزایش دهند و درفرصتی مناسب مانع از ایفای نقش ایران در این منطقه شوند. به موازات این تحرکات آنها حماس را هم به سوی خود جذب کرده اند و به دنبال تضعیف ارتباط حزب الله با ایران هستند. بدیهی است سیاست خارجی ماجراجویانه وعدم توجه به واقعیات موجود در منطقه وجهان وایران سبب ساز چنین اوضاعی شده است؛ به گونه ای که در ابتدای سال 1392 شاهد تقویت جبهه متحد علیه ایران و تضعیف ایران و جبهه حامی ایران در منطقه وجهان هستیم که ادامه این روند آثار مخربی بر منافع وامنیت ملی کشورمان برجای خواهد گذاشت.

در شمال کشورمان درمنطقه قفقاز جنوبی مناسبات با آذربایجان شکننده است؛ روابط مان با ارمنستان موجبات واکنش منفی آذریها و مسلمانان را فراهم نموده؛ در شمال قفقاز انتظارات مسلمانان این منطقه ازسوی ایران برآورده نشده است. روسیه هم که از ایران به عنوان کارت بازی بهره می برد.

مناسبات با ترکیه تحت تاثیر رادارها و موشکهای پاترویت و تحولات سوریه قرار گرفته است و فرصتها را همچون سایر مناطق دراین منطقه هم از کف می دهیم.

با اروپا نیز مناسبات شکننده است؛ اکثر سفارتخانه های ایران دراروپا منفعلند. درداخل وزارت خارجه هم منهای برخی حوزه ها (آز قبیل امور بین الملل، سازمانهای منطقه ای، خلیج فارس، خاورمیانه، برخی کشورهای آسیائی، کشورهای مشترک المنافع، افغانستان، عراق و بخشهای کنسولی) وضعیت مشابه نمایندگیهاست.

نگارنده بعنوان یک ایرانی و کسی که قبل از انقلاب به صفوف مخالفان رژیم گذشته پیوسته و طرف 30 سال گذشته در نهادهای مختلف جمهوری اسلامی ایران به ملت ایران خدمت نموده است بسیار علاقمند است که ایران اسلامی قویترین کشور در جهان شود و حتی بتواند جای آمریکا، چین، کشورهای اروپائی را از منظر تاثیرگذاری بگیرد و اگر حمله ای هم به ایران صورت بگیرد طرف 48 ساعت مهاجمین را سرجایش جایش نشانده وآنها را به عقب نشینی وعذرخواهی از ملت ایران وادارد. اما متاسفانه واقعیات چیز دیگری را نشان می دهد. منافع ملی با شعار و تندخوئی و تندگوئی تامین نمی شود بلکه باید با عقلانیت وتدبیر واستفاده از متخصصین مربوطه به منزل مقصود رسید. اگر در زمینه های فنی، پزشکی و مانند آنها هم فقط شعار داده می شد و از منابع انسانی کشور استفاده نمی شد درآن حوزه ها نیز دستاوردهائی نداشتیم. حوزه سیاست، روابط بین المل واقتصاد نیز بی نیاز از چنین رویکردی نیست. اگراینگونه نشود درحوزه های فنی هم دچار مخاطره خواهیم شد.

آنچه امروز باید رخ دهد این است که هرم تصمیم گیری وارونه شده درکشور باید به شکل اصلی خود قرارداده شود وتصمیمات از پائین به بالا صورت گیرد. به موازات این تغییر آزادی بیان باید به صورت تضمین شده وجود داشته باشد و همه بتوانند از رسانه های گروهی برای ابراز نظر بهره برداری کنند و تضارب آراء پدید آید تا به بهترین تصمیمات که تامین کننده حداکثری منافع ملی و توسعه همه جانبه کشورباشد منجرشود .

سخن پایانی اینکه اوضاع داخلی وشرایط خارجی کشورمان مساعد نیست؛ لذا باید همه امکانات را بسیج کرد و باید از همه شخصیتها، گروهها واحزابی که سابقه کار دارند و همچنین منابع انسانی جدید بهره برد. در این راستا باید مشارکت مردم را در امور افزایش داد تا مشروعیت نظام بالا رود امور را باید به دست جسوران و دانایان سپرد تا با استفاده از همه مولفه های قدرت اعم از نرم افزاری وسخت افزاری بتوانند آرزوهای گذشته ملت ایران وبنیانگذار جمهوری اسلامی وشهدا را جامه عمل بپوشانند.

برپایه آنچه گفته شد به اختصار وتیترگونه عواملی که سبب آسیب رسانی به منافع ملی در عرصه سیاست خارجی شده است می توان اینگونه برشمرد:

- رویکرد ماجراجویانه درسیاست خارجی بدون توجه به واقعیات نظام بین الملل و مولفه های اقتدارملی

- به انزوا کشاندن منابع انسانی متخصص، مسئول و جسور و استفاده از عناصر فرصت طلب، تشنه قدرت و متملق

- عدم توجه به دیدگاههای کارشناسی بیرون از دستگاه دیپلماسی

- وارونه نمودن هرم تصمیم گیری و عدم امکان ابراز نظر کارشناسانه در درون دستگاه دیپلماسی ونبود فضای تضارب آراء در وزارت امورخارجه

- تنش های مدیریتی درون سیستمی

- به حداقل رساندن آستانه امنیت داخلی و ایجاد انسداد رسانه ای

- بحران سازیهای داخلی وبروز تنش میان قوای سه گانه

- تضعیف مولفه های موثر در تصمیم گیریهای سیاست خارجی بواسطه اعمال اقدامات ناکارآمد وغیرعلمی/16

کلید واژه ها: سیاست خارجی دولت نهم احمدی نژاد افشار سليماني


نظر شما :