بازی زیرکانه تهران توانایی واشنگتن را به چالش کشید
رقابت متوازن ایران و امریکا در منطقه
دیپلماسی ایرانی: ایرانی ها و امریکایی ها با استراتژی خاص خود تلاش می کنند تا منطقه را به خوبی زیر نظر داشته باشند. هیچ کدام از دو طرف عجله ای برای رسیدن به اهدافشان ندارند. یکی از دلایل آن، برای هر دو طرف اولویت های داخلی است که باعث می شود اول به فکر مسائل داخلی خود باشند سپس به اولویت های خارجی خود بپردازند. هر دو طرف نیز تلاش دارند تا موازنه های قدرت را به خوبی پیش ببرند و هیچ مجالی برای شکست یا اخلال در آن باقی نگذارند، بر این اساس رویارویی نظامی ممنوع است و برای تسویه حساب با یکدیگر نیز خوب می دانند که چه عناصری در منطقه وجود دارد. هر دو طرف تلاش دارند تا طرف مقابل را راضی کنند و در عین حال اجازه ندهند که دیگری در دستاوردهایش اخلال ایجاد کند یا مانعی برای پیشرفتش شود.
در مساله هسته ای ایرانی ها افتخار می کنند که از حقوقشان کوتاه نیامده اند و توانسته ها با اتکا به توانایی هایشان در برابر تحریم ها بایستند. در مقابل، واشنگتن نیز می گوید که توانسته است ایران را از دستیابی به 40 درصد از صادرات عایدات نفتی اش محروم کند، مساله ای که باعث شده است تا دگرگونی سریعی در ارزش واحد پول ملی ایران به وجود آورد. مذاکرات اخیر قزاقستان میان ایران و غرب را نمی توان به صورت عملی به فال نیک گرفت. بلکه بر عکس نشان می دهد که دو طرف تمایل دارند که نوعی از رکود بر آن سایه بیندازد. ولی در عین حال نشان می دهد که راه حل مسالمت آمیز همچنان ممکن است و می توان از بروز رفتارهای تنش زایی که هر دو طرف از آنها اجتناب می کنند، جلوگیری کرد. برای همین در دور اخیر از مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی این واقعیت کشف شد که نمی توان به راحتی به حل این بحران خوش بین بود و گفت که به همین زودی ها یک اتفاق حقیقی و عملی در حل آن خواهد افتاد.
در بحران سوریه، ایرانی ها احساس می کنند که می توانند همچنان بر مواضع خود پافشاری کنند و به رویارویی با دشمنانشان ادامه دهند. و اگر ببینند که حمله غربی ها محور مقاومت و ممانعت را هدف قرار داده است، در حد توان خود تلاش خواهند کرد که تلاش های آنها را ناکام بگذارند و سیاست های خود را پیش می برند تا آنها را زمین گیر کنند. و اگر نظام بتواند بر این بحران غلبه کند، دوباره جایگاه منطقه ای خود را باز خواهد یافت و این مساله جایگاه ایران در خاورمیانه را نیز بیش از پیش تقویت خواهد کرد. و حتی ممکن است که واشنگتن به این نتیجه برسد که ادامه این وضعیت خون بار در سوریه برایش ممکن نیست و بیش از پیش به منافعش ضربه می زند، به ویژه به ضرر هم پیمانش اسرائیل تمام خواهد شد، در آن موقع چاره ای نخواهد داشت جز این که از در التماس از ایران در آید و تهران را جزئی از راه حل سوریه قلمداد کند.
در بحث لبنان نیز، تهران کاملا به قدرت حزب الله، هم پیمان منطقه ای اش اطمینان دارد، و اکنون آن را جزئی از معادله رویارویی اسرائیل – امریکا می داند. از سوی دیگر، واشنگتن نیز می داند که نمی تواند قدرت حزب الله را نادیده بگیرد، برای همین از این برگ نهایت استفاده را می برد تا مانع از آن شود که اسرائیل بخواهد یک رویارویی احتمالی با آن داشته باشد. در عین حال این حقیقت را نیز خوب می داند که حزب الله تا چه اندازه توانایی خنثی کردن فتنه هایش را که در حال حاضر در داخل محاصره اش کرده و می خواهد برای رها شدن از آن، این فتنه را به خارج بکشاند، دارد.
سفیر اخیر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران به قاهره تحول نوعی ای در مسیر روابط ایران و مصر غیر از رسیدن به تفاهم در تبادل گردشگر ایجاد نکرده است و نمی توان گفت که تفاهم سیاسی ای میان دو کشور حاصل شده است. کما این که سفر جان کری، وزیر امور خارجه امریکا به منطقه نیز باعث بهبود موقعیت واشنگتن در منطقه از جمله مصر نشد. بلکه تنها در چارچوب تقویت هم پیمانی امریکا در منطقه که بر بحران سوریه متمرکز بود، قابل بررسی است. سفر جان کری تنها نشان داد که امکان حضور امریکا در مرحله حساس و شکننده سیاسی منطقه وجود دارد و واشنگتن از نزدیک تحولات منطقه را دنبال می کند، تازه اگر یک تحول ناگهانی رخ ندهد و همه محاسبات امریکا به هم نریزد.
برای امریکا، عصر سرعت اطلاعات سرنوشت ساز است و در این میان رابطه اش با ایران همانند قطعات پازلی است که نمی تواند آن را در نقشه منطقه نادیده بگیرد. استراتژی منطقه در حال حاضر به گونه ای است که مصالح دو طرف مرحله به مرحله مد نظر است، با این تفاوت که از این وضعیت تهران بسیار بیشتر از واشنگتن استفاده می کند.
منبع: السفیر/ تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :