سوریه در بن بست دست و پا می زند
شکاف در جبهه مخالفان، تردید در صف نیروهای خارجی
دیپلماسی ایرانی: بن بست. این خلاصه ترین تحلیلی است که مدتهاست در مورد سوریه مطرح می شود. نزدیک به دو سال است که روزگار مردم سوریه با خشونت و ناامنی و آوارگی عجین شده و سیاستمداران از یافتن راهی برای خارج شدن از این بن بست عاجز شده اند. اینک مخالفین سوریه از ناتوانی جامعه بین المللی شکایت می کنند و می خواهند نخست وزیر تعیین کنند. آیا این اقدامات می تواند راهی باشد برای برون رفت از این بن بست؟ این سوال را با محمدعلی سبحانی، سفیر سابق ایران در لبنان و اردن و کارشناس مسائل منطقه درمیان گذاشته ایم که در زیر می خوانید:
طی روز های اخیر به نظر می رسد زمینه های تفاهم برای گفت و گو میان دولت و مخالفان کم رنگ شده است. چه اتفاقی افتاده است که این شرایط تغییر کرده است؟
به نظر می رسد که هنوز شرایط در سوریه، یک بن بست کامل است. یعنی نه در داخل شرایط تغییر کرده و نه در سطح بین المللی. در داخل دولت نمی تواند مخالفین را حذف کند و مخالفین هم نمی توانند دولت را حذف کنند. در سطح بین المللی هم تفاهم و درک مشترکی ایجاد نشده است. معلوم است که هر دو طرف به بازی سیاسی و یا دیپلماسی تاخیری روی آورده اند تا از موضع این اتهام که آن ها هستند که کاری برای مردم سوریه نمی کنند یا اوضاع سوریه را به اینجا رسانده اند، دور بمانند.
بنابراین بن بست در وضعیت سیاسی سوریه هم در سطح میدانی و هم در عرصه بین المللی به وجود آمده است. می توان گفت که هر یک از طرفین بخشی از سرزمین و امکانات را در اختیار دارند و در مقابل هم صف آرایی کرده اند اما هیچ یک حریف طرف مقابل نیست و نمی تواند طرف مقابل را شکست دهد. در خارج نیز هیچ اراده مشترکی میان نیروهایی که می توانند تمام کننده باشند مخصوصا روس ها و امریکایی ها وجود ندارد. علت این وضعیت بحث مفصلی دارد اما در یک جمله می توان گفت که هنوز جایگزین مورد اطمینانی خصوصا برای امریکایی ها و غرب شناسایی نشده است. به همین دلیل هم اخیرا مشاهده می شود که مخالفین دیگر تنها از روسیه انتقاد نمی کنند بلکه از امریکا نیز انتقاد می کنند.
قرار بود ائتلاف ملی در نشستی که در قاهره داشت نخست وزیر دولت موقت را انتخاب کند. به نظر می رسد مخالفین هم در میان خود دچار اختلاف هستند. اختلاف بر سر چیست و چرا وجود دارد؟
اختلاف در درون معارضه بسیار زیاد است. اما این مسئله تاکنون واقعیت های صحنه را تغییر نداده است. ریشه این اختلافات این است که یک گروه در داخل معارضه تندرو تر هستند، گروهی مسالمت جویانه تر برخورد می کنند و گروه دیگر هم اساسا تروریست هستند. این ها با توجه به خط مشی خود نمی توانند با یکدیگر به توافق برسند. اتفاقی که اخیرا رخ داده و می تواند مثبت باشد این است که گروه تروریستی درون معارضه در انفجار اخیر دمشق هم از طرف ائتلاف ملی محکوم شدند و هم از طرف دولت اسد. این یک علامت مثبت است و نشان می دهد مخالفین دولت اسد بالاخره متوجه شده اند که بایستی دنبال راه حلی باشند که بعد از آقای اسد با گروههای مسلح افراطی مواجه نشوند. این مسئله نشان می دهد واقعیات صحنه چگونه است. اما علت اصلی اختلافات این است که در آینده چه تصویری مطلوب است.
با توجه به بمب گذاری های اخیر در دمشق، به نظر شما عناصر میدانی که در حال جنگ با دولت اسد هستند با معارضه ای که در حال مذاکره است هماهنگ عمل می کند؟
به نظر من این ها با هم هماهنگ نیستند. اختلافات هم از همین نقطه نشات می گیرد که یک گروه وارد صحنه سوریه شده اند که یک جنبش مردمی داخلی را به یک جنگ داخلی با رنگ و بوی طائفه گرایی تبدیل کرده اند. این که این گروه از چه طریقی وارد سوریه شده است سوال مهمی است که جای بحث دارد. در حالی که هم قبلا شورای ملی و هم در حال حاضر ائتلاف ملی تفاوت هایی با این مدل از تفکر دارند. در میان عناصر میدانی، گروه های تروریستی حضور دارند و همان طور که گفته شد، توسط اکثریت مخالفین یعنی ائتلاف ملی محکوم شده اند.
بنابراین اگر حتی دولت بشار اسد با ائتلاف ملی هم به توافق برسد، نمی توان این گروه ها را کنترل کرد. راه حل چیست؟
فعلا راه حلی وجود ندارد. وقتی جنگ داخلی اتفاق افتد، شرایط به گونه ای می شود که هر کس از هر امکاناتی علیه طرف مقابل خود استفاده می کند. بنابراین راه حل این است که شرایط به نحوی تغییر کند. وگرنه اگر همین وضعیت در روی زمین و در سطح میدانی ادامه پیدا کند و هر دو طرف آن قدر قدرت داشته باشند که طرف مقابل نتواند آن ها را حذف کند، همین وضعیت ادامه پیدا می کند و ممکن است شرایط حتی تا تجزیه هم پیش رود. یعنی هیچ تضمینی نیست که این مشکل حل شود.
معمولا وقتی جنگ داخلی اتفاق می افتد، سه راه باقی می ماند. یا این که دو طرف از جنگ خسته شوند و کنار هم بنشینند و مذاکره کنند. یا این که یک طرف بر طرف مقابل پیروز شود و یا این که طرف سومی مثلا طرف بین المللی مداخله کند و همه را خاموش کند. در حال حاضر دخالت بین المللی به دلیل اختلاف امریکا و روسیه صورت نمی گیرد. آن چه تا امروز در سوریه دیده می شود ادامه جنگ داخلی با رنگ و بوی طائفه گرایی است که متاسفانه اتفاق خطرناکی است.
بشار اسد با اشاره به حق کاندیداتوری خود در انتخابات آتی گفته است که کسی نمی تواند حق شهروند بودن را از او بگیرد. به نظر شما این موضع گیری چه تاثیری بر معادلات داخلی داشته است؟
به نظر من می توان این حرف را که بشار اسد یک شهروند است و حقوقی دارد، با احتیاط پذیرفت. اما بشار اسد هم طرف منازعه بوده و امروز به جنایت جنگی متهم شده است. کسی که متهم به جنایت جنگی است، باید ابتدا در یک دادگاه صالح محاکمه شود و اگر از اتهامات تبرئه شد، می تواند در انتخابات هم شرکت کند و در معرض رای مردم قرار گیرد.
همان طور که می دانید سال اول تحولات در سوریه، اعتراضات مسالمت آمیز بود و این دولت بود که خشونت به خرج داد. این که بشار اسد هم بتواند در انتخابات بعدی کاندید شود کمی به شوخی شبیه است. لذا به نظر می رسد امکان توافق بر سر چنین مسئله ای میان مخالفین و بشار و دولتش بسیار بعید است.
کمیته هماهنگی نشست ملی سوریه اعلام کرده است که اواخر اسفند نشست ملی سوریه برگزار می شود و همه معارضان اعم از داخلی و خارجی را به گفت و گو دعوت کرده است. به نظر شما این نشست تا چه اندازه راهگشا خواهد بود؟
من فکر نمی کنم چنین نشست فراگیری که هم دولت و هم مخالفان در آن حضور داشته باشد لااقل تا زمانی که موقعیت بشار اسد تغییر نکرده باشد، بتواند به توافقی دست پیدا کند. طرح تشکیل دولت انتقالی با ریاست مثلا فاروق الشرع و محدود شدن اختیارات بشار اسد، می تواند مقدمه توافق باشد. این طرح بسیار پر طرفدار است و حتی اکثریتی از مخالفین نیز آن را می پذیرد. روسیه و ایران نیز با آن مشکلی ندارند. البته استدلال هایی وجود دارد که می گوید اگر بشار اسد کنار رود، سیستم فرو می پاشد. باید تضمینی وجود داشته باشد که با این کار سیستم فرو نمی ریزد. به این وسیله روند جدیدی آغاز خواهد شد. اما به نظر نمی رسد برگزاری نشست ملی بدون تغییر وضعیت بتواند راهگشا باشد.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12
انتشار اولیه: یکشنبه 6 اسفند 1391 / باز انتشار : چهارشنبه 9 اسفند 1391
نظر شما :