دور جدید فشارهای اقتصادی علیه ایران
تحریم ها بی اثر نیستند
دیپلماسی ایرانی: اتحادیه اروپا و آمریکا مجددا اسب خود را برای تنگ تر کردن حلقه تحریم ها علیه ایران زین کرده اند. در روزهای گذشته اتحادیه اروپا طی بیانیه ای 18 موسسه و یک شهروند ایرانی دیگر را به لیست بلند بالای تحریم های خود اضافه کرد. این تحریم ها بخش بانکی، دریانوردی و صادرات گاز ایران را هدف قرار داده است. علاوه بر این مجلس نمایندگان آمریکا نیز اخیرا دور جدیدی ازتحریم های اقتصادی و تجاری را علیه ایران وضع کرده است. در کنار این ها شورای امنیت تحریم هایی علیه دو شرکت را به دلیل حمل اسلحه به سوریه تحریم کرده است که گفته شده که این تحریم ها تلاش می کند که توانایی ایران رابرای استفاده از ابزارهای حمل و نقل از میان ببرد. در رابطه با این دور جدید تحریم ها، اهداف و آثار آن بر اقتصاد ایران با مهندس امیرحسین توکلی، تحلیلگر مسائل اقتصادی گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:
از روز شنبه دور تازه ای از تحریم های اتحادیه اروپا علیه سیستم بانکی، کشتیرانی و شرکت های صنعتی ایران اجرا شده است. این تحریم ها شامل چه مسائل است و از چه اهمیتی برخوردار است؟
تحریم های جدید در واقع ادامه تحریم های قبلی است. به مرور زمان که تحریم ها اعمال و اجرا می شوند، واکنش هایی از سوی جمهوری اسلامی ایران مشاهده شده که اکنون منجر به برقرار شدن این تحریم ها شده است. بخش عمده تحریم های جدید بر این تاکید دارد که جا به جائی وجوه حاصل از فروش نفت و درآمدهای نفتی ایران را محدود بسازند. پس از تحریم بانک مرکزی، روش هایی برای نقل و انتقال وجوه حاصل از فروش نفت و درآمدهای حاصله به کار گرفته شدند که اکنون هدف اصلی این تحریم ها کاهش و محدود ساختن این نقل و انتقال ها به نظر می رسد.
تحریم های قبلی اجازه نقل و انتقال دلار امریکا که واحد سنجش و معاملاتی نفت ما بود را محدود ساخت. واکنش جمهوری اسلامی ایران هم این بود که نفت فروخته شده را به پول محلی و یا به فلزات ارزشمند دریافت می نمود. پول محلی را در بازار به ارزهای دیگر تبدیل و مورد استفاده قرار می داد و یا از فلز ارزشمند برای پرداخت هزینه کالا و یا خدمات مورد مصرف کشور بهره می برد. البته همین کار مستلزم هزینه ها و تبعات مالی و اداری مختلف بود، اما ممکن و میسر شده بود. تلاش تحریم کنندگان در محدود کردن این نوع عملیات مالی است و می خواهند جابه جایی پول محلی و تبدیل آن به ارزهای دیگر و یا استفاده از فلزات ارزشمند در مبادلات مالی را مشکل بسازند.
مجلس نمایندگان آمریکا نیز اخیرا دور جدیدی ازتحریم های اقتصادی و تجاری را علیه ایران وضع کرده است. آیا این تحریم ها چیزی فراتر از گذشته هستند؟
در اصل این تحریم نیز جدید نیست، در واقع یک نوع تعامل بین طرفین روی داده که یکی در مقابل اقدام های دیگری واکنش نشان داده و حال ایالات متحده امریکا نیز به نوبه خود به آن واکنش، واکنش نشان می دهد. بنابراین، هر چند تحریم های جدید در راستای تحکیم اقدام های قبلی است، اما موضوع جدیدی نیست و یا بهتر بگویم هدف جدیدی را دنبال نمی کند بلکه در راستای اهداف قبلی اقدام های اجرائی جدیدتری را برای مقابله با واکنش جمهوری اسلامی ایران شاهد هستیم.
روز گذشته خبرگزاری «آسوشیتدپرس» از اعمال تحریم هایی از سوی شورای امنیت سازمان ملل علیه دو شرکت خبر داده که ادعا می شود در ارسال تسلیحات به سوریه و دیگر کشورها نقش دارند. آیا این مسئله را می توان دور جدیدی از برخوردهای شورای امنیت با ایران دانست؟
به هر حال باید بدانیم که ما به عنوان عضوی از مجمع عمومی سازمان ملل متحد مکلف و موظف به رعایت مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد در چارچوب معاهدات بین المللی پذیرفته شده هستیم. باید هم باشیم؛ دیگران هم باید باشند، چون آنها هم پذیرفته اند. مسئله ای که مدتی است نه فقط ما بلکه جهان با آن روبرو است این است که به دلایل عملی و اجرایی برخی از اعضای سازمان ملل متحد برای خود نقش و جایگاهی فراقانونی تعریف کرده اند و هر جا که بخواهند مسائل را به نحوی که تنها خود و منافع خود-تعریف شده شان الزام کند، قوانین و ضوابط بین المللی را به کار می گیرند. روشن است که اگر قرار بر عدم ارسال امکانات به یک کشور خاص ممنوعیتی است، این ممنوعیت باید برای همه اعضا به صورتی یکسان اعمال و اجرا شود. بالاخره تعهد به هر معاهده بین المللی منوط به پایبندی و مقید بودن همه امضاکنندگان است. وقتی هم که یک یا چند طرف عدول کنند، روشن است که دیگران هم خود را مقید به رعایت نخواهند دانست. همان گونه که عرض کردم، چند سالی است که متاسفانه دولت های بزرگ جهان که در اصل به دلیل توانمندی و جایگاه خاص خود تضمین کننده رعایت قوانین و مقررات بین المللی بوده اند، خود و متحدانشان را ملزم به رعایت مقررات و ضوابط نمی دانند و در عمل هم از آنها عدول می کنند، ولی وقتی به دیگران می رسد آنها را مقید و ملزم می دانند. تاکید کنم که بنده از صحت و سقم اصل این که ایران چنین کاری کرده یا خیر، اطلاعی ندارم، اما این رفتارهای بین المللی را همه شاهد بوده و هستیم. دولت های بزرگ بیش از سایر دولت ها باید مقید و ملزم به رعایت ضوابط و مقررات بین المللی باشند تا بتوانند به عنوان تضمین کننده نظم و نظام بین الملل در زمان لازم اقدام های حقوقی و بلکه عملی را به اجرا بگذارند، اما متاسفانه مدتی است که چنین نمی کنند.
به طور کلی، تحلیل شما از دور جدید فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران چیست؟
چنانچه اشاره کردم دور جدید فشارهای اقتصادی سیاسی علیه ایران این ادامه فشارهای قبلی در یکی دو سال گذشته است. به نظر من این فشارها بی اثر نیستند، اما تاثیر آنها چنان نخواهد بود که تحریم کنندگان را به هدف اعلام شده شان برساند. اگر هدف های دیگری داشته باشند، بحث دیگری است. اما اگر هدف توقف فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران باشد، باید بدانند که بعید است تنها با اعمال این گونه تحریم ها به هدف خود دست پیدا کنند. سیاست و اعمال آن از طریق مذاکره محترمانه بین طرفین تنها راه رسیدن به یک نتیجه قطعی، پایدار و نهائی در هر اختلاف نظر است. بالاخره هر یک از طرفین خواسته ها و نیازهایی دارند که باید طرف مقابل تا هنگامی که این خواسته ها و نیازها معقول و منطقی و در چارچوب رعایت منافع طرفین است بدان احترام بگذارد و با آن کنار بیاید. اصل مذاکره را هم باید برای همین پذیرفت، بدان پایبند بود، در آن صداقت داشت و خیلی محترمانه ولی محکم بر اصول تاکید کرد. ضمن تاکید مستمر بر اصول، باید دانست که طرفین هم باید در آنچه اصول محسوب نمی شود انعطاف نشان بدهند.
با توجه به این که در آینده نزدیک قرار است دور جدیدی از مذاکرات ایران وغرب برگزار شود آیا فکر می کنید این دست اقدامات می تواند در موضع ایران در مذاکرات تاثیری بگذارد؟ آیا چشم اندازی از احتمال توافق بین ایران و غرب می بینید؟
به نظر من همیشه باید به مذاکرات امیدوار بود. نفس مذاکره بین طرفین بیانگر امیدواری آنها برای دستیابی به نتیجه است. کسی کار عبث نمی کند و حضور در پای میز مذاکره به نظر من نشان از عقلانیت و علاقمندی حاضران در رسیدن به نتیجه است. نباید فراموش کنیم که بالاخره همه ما در مقابل تاریخ هم باید پاسخگو باشیم و پاسخ دادن به تاریخ با شعار دادن ممکن نیست.
البته، طرف مقابل جمهوری اسلامی ایران را به دفع الوقت متهم می کند. جمهوری اسلامی ایران هم طرف مقابل را به تحمیل گری و زورگوئی و عدول خواسته هایش از محدوده قوانین و ضوابط بین الملل متهم می سازد. شاید هر یک از طرفین هم دلایلی خوب برای نظر خود ارائه کنند، اما، نهایت امر در این است که راهی به غیر از مذاکره متعادل، محترمانه، صادقانه و اصولی برای هیچ یک از طرفین این بحث به نظر نمی رسد. بالاخره جمهوری اسلامی ایران می خواهد در چارچوب قوانین و ضوابط و اصول پذیرفته شده بین الملل در خانواده جهانیان حضوری پررنگ و متناسب با جایگاه تاریخی، اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی خود داشته باشد. دستیابی به این حضور مستلزم نشان دادن انعطاف پذیری و پذیرش بسیاری مطالب درست و منطقی است که طرف مقابل مطرح می سازد. نباید فراموش کنیم که بالاخره همین امریکائی ها و اروپائی ها هم بخش عمده ای از جهانیان را تشکیل می دهند و باید با آنها تعاملی سازنده را داشته باشیم.
طرف مقابل هم که بیشتر ایالات متحده امریکا و متحدان اروپائی ایشان هستند باید بدانند که جمهوری اسلامی ایران هم قدرتی منطقه ای است و به تناسب آن ضمن احترام کامل به حقوق پذیرفته شده ملت ایران از دیدگاه ها و نظرات جمهوری اسلامی ایران برای شکل دادن به ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بهره لازم را ببرند.
به نظر من جمهوری اسلامی ایران هوشمندتر از آن است که بخواهد منافع بلندمدت و جایگاه ویژه خود را فدای برخی نظرات تندروها بنماید. تندروهای حاضر در طرف مقابل می خواهند تنش را ادامه دهند تا شاید بتوانند آن را به تقابل و رویاروئی بیشتر هدایت کنند. این برای هیچ کس در جهان به ویژه طرفین قضیه سازنده نیست و نخواهد بود. بنابراین، به نظر من هوشمندی هادیان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و عقلای حاکم بر آن ایجاب می کند که موفقیت در مذاکرات را در نهایت حتمی بدانیم.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 16
نظر شما :