ورود بحران سوریه به مرحله ای جدید
ایران خود را برای تحولات سوریه آماده می کند؟
دیپلماسی ایرانی: یکی از مهم ترین مسائلی که از ابتدای آغاز بحران سوریه مطرح بود، منطقه ای شدن و فراگیر شدن این بحران بود. سوریه در منطقه حساس و ژئواستراتژیکی واقع شده است و سر ریزشدن ناآرامی های آن به کشورهای همسایه می تواند منطقه را به طور کلی در بحران فرو برد. در روزهای گذشته مجددا درگیریهایی بین مخالفان و هواداران دولت سوریه در لبنان رخ داد. از سه شنبه گذشته در جریان درگیری بین ساکنان شیعه جبل محسن و سنی ها منطقه باب تبانه ۱۹ نفر کشته شده اند. چنین درگیریهایی نگرانی از بازگشت جنگ های داخلی لبنان را ایجاد می کند.
تسری دادن بحران به لبنان یکی از اهرم هایی است که در اختیار دولت سوریه بوده است. در روزهای گذشته شاهد هشدارهای غرب به اسد در مورد استفاده از سلاح های شیمیایی بودیم و همزمان موشک های ناتو در مرز ترکیه مستقر شدند. بدون شک استقرار موشک های ناتو در مرز ترکیه، به دلیل نگرانی از اقدام سوریه علیه ترکیه و منطقه ای کردن بحران داخلی خود است. نباید فراموش کنیم که سوریه از کشورهایی است که در مسابقه تسلیحاتی منطقه ای همیشه حرفی برای گفتن داشته و امکانات موشکی گسترده ای در اختیار دارد. این وضعیت از این رو موجب نگرانی ترکیه می شود که در صورت تشدید بحران در داخل سوریه و قرارگرفتن بشار اسد در آستانه سقوط، آخرین تیرترکش خود را به سمت ترکیه شلیک کند؛ خصوصا این که ترکیه مرکز اصلی تجمع و سازماندهی مخالفان اسد در منطقه است. این اتفاق شاید بر اساس این ارزیابی باشد که بحران سوریه به مراحل پایانی خود نزدیک می شود و بر این اساس چنین نگرانی در مورد اقدامات غیر عقلانی دولت بشار اسد در پایان کار خود ایجاد می شود.
با این وجود نباید تصور کرد که بشار اسد به راحتی دست ها را بالا می برد. اگر نگاهی کلی تر به صحنه تحولات سوریه بیندازیم اینطور به نظر می رسد که آینده سوریه کماکان نامعلوم است. درست است که مخالفین بشار اسد اهرم هایی برای تحت فشار قرار دادن حکومت سوریه در اختیار دارند، بشار اسد و نیروهای حامی او هم برگه هایی در اختیار دارند که تاکنون از آن برگه ها استفاده نکرده اند؛ خصوصا با توجه به شرایط خاص سوریه و سابقه طولانی رژیم بعث در این کشور.
با این حال آنچه مشخص است این است که هم نبردهای روی زمین و هم تحولات سیاسی منطقه ای و بین المللی نشان می دهند که بحران سوریه در حال ورود به فاز نهایی خود است. نشست مخالفین بشار اسد در دوحه به شکل گیری ائتلاف جدیدی به نام «ائتلاف ملی برای نیروهای مخالف و انقلاب سوریه» و انتخاب مُعاذ الخطیب به عنوان رهبر این ائتلاف منجر شد. مُعاذ الخطیب، امام جماعت مسجد امویان در دمشق بود که کمتر از سه ماه قبل، از سوریه خارج شده بود و طبیعتا هم دارای ارتباطات گسترده و قوی تری در داخل سوریه بوده و هم مشروعیت بیشتری بین گروههای داخلی سوریه داشته است. از سوی دیگر تعداد زیادی از گروه های فعال داخل سوریه در این ائتلاف دارای نماینده هستند. بنابراین ائتلاف جدید در عرصه داخلی و نبردهای روی زمین منجر به موفقیت های جدید برای معارضین بشار اسد شد. تشکیل این جبهه در عرصه بین المللی هم تحولاتی را به دنبال داشت و سبب شد برخی کشورها این ائتلاف را به عنوان نماینده قانونی مردم سوریه به رسمیت بشناسند و به این ترتیب امکانات بیشتری را در اختیار آن قرار دهند.
پس از اجلاس دوحه، دو هفته پیش، ژاپن میزبان نمایندگان ۶۰ کشور جهان برای مذاکره پیرامون اعمال مجازات های اقتصادی علیه حکومت سوریه بود. در ترکیه هم گروههای نظامی مخالف حکومت سوریه آرایش جدیدی به نیروهای خود دادند و در واقع کاری را که معارضین سوری در دوحه در شکل سیاسی انجام داده بودند، در ترکیه در سطح عملیاتی و سازماندهی نیروها انجام دادند. قرار است روز چهارشنبه نیز نشست گروه موسوم به «دوستان سوریه» در مراکش تشکیل شود تا ابزارهای تضمین کننده مرحله انتقالی مورد بررسی قرار می گیرند. این حجم نشست ها و ابتکارات بین المللی نشان می دهد که برنامه هایی در سطح بین المللی برای پایان دادن به وضعیت کنونی در سوریه وجود دارد. هرچند نمی توان به طور دقیق گفت که این برنامه چیست ولی می توان حدس زد که که حامیان مخالفان بشار اسد قصد دارند پول و اسلحه بیشتری را در اختیار مخالفان بشار اسد قرار دهند تا آنها بتوانند در نبردهای زمینی پیروزی های بیشتری به دست بیاورند. به عنوان مثال چنانچه در روزهای گذشته هم درگیری ها در فرودگاه دمشق تمرکز یافته است، تصرف این فرودگاه می تواند ضربه ای جدی به حکومت بشار اسد محسوب شود.
به هر حال از مجموعه تحولات ماههای گذشته می توان این گونه استنباط کرد که نیروهای معارض وضعیت بهتری هم در نبردهای زمینی و هم در عرصه بین المللی کسب کرده اند. این مسئله منجر به این شده که امکان سازش و مصالحه سیاسی میان دولت سوریه و مخالفینش از میان برود. به عبارت دیگر با کشته شدن بیش از چهل هزار نفر و حجم درگیری های موجود، امیدها برای یافتن راه حلی سیاسی از بین رفته است.
سخنان چند روز قبل نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب نیز در این راستا ارزیابی می شود که او با اشاره به این که بحران سوریه به مرحله پایانی نزدیک می شود، کار اسد را رو به پایان دانست و اعلام کرد که مخالفین بشار اسد به نقطه ای رسیده اند که می توان به آنها اعتماد کرد و این مخالفین می توانند مسئولیت اداره امور را در سوریه به عهده بگیرند.
هرچند هنوز تغییری جدی در موضع روسیه در قبال بحران سوریه دیده نمی شود ولی نشست سه جانبه وزیران خارجه روسیه و آمریکا و اخضر ابراهیمی، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه این احتمال را تشدید می کند که روسیه هم به مکانیزیمی برای تغییر وضعیت در سوریه تن بدهد؛ خصوصا این که روز به روز مخالفین تقویت می شوند و وضعیت بقای اسد در آینده سوریه دشوار تر می شود.
بر این اساس می توان گفت که شرایط سوریه روز به روز پیچیده تر می شود. استقرار موشک های ناتو در مرز ترکیه و سوریه گمانه زمانی ها برای آمادگی غرب برای حمله به سوریه را تشدید کرده است ولی مخالفان داخلی بشار اسد همچنان با دخالت خارجی مخالفند و معتقدند چنانچه غرب اسلحه کافی و موثر، خصوصا سلاح های پیشرفته ضد هوایی در اختیار آنها قرار دهد، آنها می توانند پیشرفت های سریع تری در عملیات زمینی کسب کنند. در صورتی که مخالفان بتوانند اعتماد غرب را جلب کنند و به خصوص نگرانی های ایجاد شده در مورد نفوذ القاعده در میان مخالفین را از بین ببرند این مسئله می تواند تحقق یابد.
بنابراین برخلاف تصوری که ایران و روسیه دارند که مسئله سوریه می تواند به شیوه سیاسی و با طرح مصالحه میان دولت و مخالفین به پایان برسد، آنچه که بیش از پیش تعیین کننده سرانجام و آینده سوریه شده است راه حل های نظامی است. هرچند به دلیل بن بست حقوقی ایجاد شده در شورای امنیت تکرار سناریوی لیبی در سوریه چندان محتمل نیست ولی با توجه به تجهیز نیروهای مخالف، نظامی شدن بحران روز به روز بیشتر مشاهده می شود.
چنین مسئله ای البته می تواند خطرات جدی برای منطقه هم به دنبال داشته باشد. چنانچه اشاره شد، سوریه در مقابل می تواند به اقداماتی دست بزند و از جمله آنها کشاندن درگیری ها به لبنان است که در روزهای گذشته نمونه هایی از آن دیده شد. البته ایران و حزب الله می دانند که این کار چه آثار سوء دراز مدتی می تواند داشته باشد. لذا اگر چه ایران در ابتدا بی پروا از بشار اسد حمایت کرد ولی به مرور به این نکته توجه کرده است که نباید این مسئله به چالشی طولانی مدت میان شیعیان و اهل سنت دامن زند که در این صورت به ضرر حزب الله در لبنان تمام خواهد شد.
برگزاری نشست موافقین و مخالفین بشار اسد در تهران نمونه ای از این رویکرد می تواند تلقی شود. هرچند به طور ملموس و عینی دیده نمی شود که این اجلاس موفقیتی به دست آورده باشد ولی در مجموع به نظر می رسد که با توجه به تداوم بحران در سوریه، روز به روز ایران بیشتر خود را آماده می کند که در سیاست خود در مورد سوریه تجدید نظر کند و با مخالفین حکومت سوریه وارد گفتگو شود.
نباید این نکته را فراموش کرد که ایران، کشوری قدرت قدرتمند در منطقه و جهان اسلام است و هیچ کشور اسلامی نمی تواند آن را نادیده بگیرد. از سوی دیگر حزب الله نیز نیروی تثبیت شده ای در میان نیروهای مقاومت است. لذا سوریه که در هر صورت تضادهای خود را اسرائیل حفظ خواهد کرد، نیازمند تعامل با این دو نیروی مهم محور مقاومت است. یعنی ایران باید خود را آماده شرایط جدید در سوریه کند و به این مسئله توجه کند که سقوط بشار اسد نه پایان جهان است و نه سقوط محور مقاومت. هر دولتی که در سوریه بر سر کار بیاید با توجه به شرایط سوریه و وضعیت مردم این کشور نیازمند به همکاری با کشوری قدرتمند به نام ایران و نیرویی تثبیت شده در محور مقاومت به نام حزب الله است. مجددا باید تاکید کرد که سیاست اولیه ایران مبنی بر حمایت صریح و تمام عیار از دولت بشار اسد و تروریست خواندن مخالفین او اشتباه بوده و ضربه ای به سیاست خارجی انقلابی ما در منطقه محسوب شده است. این اتفاق موجب شد که نه فقط مردم سوریه بلکه ملت های عرب و مسلمان سیاست خارجی ایران را در حمایت از جنبش های آزادی بخش منطقه به شکل جدی زیر سوال ببرند.
به نظر می رسد که ایران می بایست تغییر رویکرد بازوی دیگر جریان مقاومت یعنی حماس را در موضع گیری های خود در قبال سوریه درنظر می گرفت. به عبارت دیگر شاید راه درست این بود که ایران پس از این که می دید بشار اسد به توصیه های ایران مبنی بر دست زدن به تغییرات اصلاحی گوش نمی دهد، اعلام می کرد که درست است که دولت سوریه سالها از مقاومت حمایت کرده و کارنامه موفقی در مبارزه با اشغالگری و حمایت از مردم فلسطین داشته است ولی این موجب نمی شود که دولت سوریه حق داشته باشد دست به جنایت علیه مردم خود یا مخالفین داخلی خود بزند. ایران باید این موضع استراتژیک را حفظ می کرد که نباید حق مردم سوریه در تعیین سرنوشت خود نادیده گرفته شود و این مردم سوریه، و نه هیچ قدرت خارجی هستند که آینده سوریه و حاکمان آن را تعیین می کنند./ 16
نظر شما :