دورنمای مبهم مذاکره میان تهران - واشنگتن

پیش بینی رفتار ایران آسان نیست

۱۳ آذر ۱۳۹۱ | ۱۹:۲۳ کد : ۱۹۰۹۸۴۰ اخبار اصلی آمریکا
سیروس برنا، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل منطقه در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است در کوتاه مدت و میان مدت نمی توان چشم انداز روشنی برای برقراری رابطه امریکا با ایران متصور شد.
پیش بینی رفتار ایران آسان نیست

دیپلماسی ایرانی: هیلاری کلینتون خانم شماره یک وزارت امور خارجه ایالات متحده  در حالی که آخرین روزهای حضور خود را در این پست را  سپری می کند، آخرین تیر خود برای حل آن چه به گفته خود او سخت ترین موضوع دوران وزارت خارجه اش بوده است را رها کرده است. وی به صراحت تاکید کرد  که در صورت آمادگی تهران، واشنگتن آماده است تا مذاکرات دوجانبه میان ایران و امریکا آغاز شود. در همین حال سنای امریکا طرحی را برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران تصویب کرده است که  گفته می شود کاخ سفید چندان با آن موافق نبوده است.مولفه های تاثیرگذار در روابط میان دو کشور ، سرانجام بحث جنجالی مذاکره میان تهران و واشنگتن و تشدید تحریم ها علیه ایران در مجلس سنای امریکا را  با سیروس برنا، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل منطقه در میان گذاشتیم که متن آن به شرح زیر است:

در روابط میان  ایران و امریکا در سطح کلان، چه مولفه های منطقه ای و فرامنطقه ای را می توان تاثیرگذار دانست؟

تحلیل کم و کیف مناسبات دو جانبه جمهوری اسلامی ایران با امریکا باید یک تحلیل جامع الاطراف باشد. به این معنی که متغیرهای متعددی در این زمینه دخیل می باشند که در این بین می توان به پرونده های فی ما بین اشاره کرد:
1. پرونده هسته ای ایران؛ این مسئله در زمینه مقولاتی چون تعلیق غنی سازی بیست درصد باید مورد ارزیابی قرار گیرد. این فضا کار را به جایی رسانده که آن چه که بیشتر می تواند تعیین کننده باشد رفتارهای آتی جمهوری اسلامی ایران است. این مسئله از پیچیدگی خاصی برخوردار است و به تعبیری آن ها منتظر اقدامات جمهوری اسلامی ایران در زمینه تعلیق یا عدم تعلیق غنی سازی و اجازه حضور بازرسان بین المللی و مواردی از این دست هستند. این مسئله نیز تاثیر تعیین کننده ای در روابط ایران و امریکا دارد.
2.  تحولات اخیر غزه؛ به این معنا که به نظر می رسد اسرائیل که طی سالیان اخیر تلاش داشته تا امریکایی ها را جهت برخورد قهرآمیز با ایران مجاب کند، طی ماه های اخیر خود را در چالشی با امریکا می بیند. با به پیروزی رسیدن باراک اوباما در امریکا به نظر می رسد که در این ایام مذاکرات در این رابطه به طور فشرده ادامه دارد. امریکا تلاش می کند تا اسرائیلی ها از چنین اقداماتی اجتناب کنند و به الزامات ناشی از فرایند صلح بین اعراب و اسرائیل در منطقه خاورمیانه روی آورند. اما از سوی دیگر اسرائیلی ها به این جمع بندی رسیده اند که مجموعه شرایط به آن ها دیکته می کند که باید برخورد شدید تری از سوی آن ها با جمهوری اسلامی ایران صورت بگیرد. در همین راستا، مقوله ای که تحت عنوان گنبد آهنین طی جنگ هشت روزه غزه تست شد، به این معنا بود که آن ها در سناریوهای محتمل و مکمل آتی خود پیش بینی کرده اند که در شرایط عادی تا پانصد کشته را متحمل شوند و از یک سو ظرفیت های دیوار آهنین خود را حفظ کنند و از سوی دیگر توانایی نظامی حماس و جهاد اسلامی و ... از جمله موشک های موسوم به فجر پنج را آزمایش کنند. این مسئله باعث شده است که گرچه در شرایط فعلی هر دو طرف دعوا یعنی اسرائیل و مقاومت فلسطین احساس پیروزی را القا می کنند، اما مجموعه اقدامات اسرائیل در جنگ غزه را باید پیش درآمدی جهت رخدادهای احتمالی آتی دانست. به تعبیر دیگر آن ها آزمایشی کردند تا ببینند واکنش های احتمالی جمهوری اسلامی ایران چگونه است تا بر اساس آن واکنش ها اقدامات بعدی خود را در چارچوب این جنگ نیابتی ارزیابی و تحلیل کنند.
3. تحولات کشورهایی مانند عراق و افغانستان؛ برآیند دولت ـ ملت سازی در عراق نوین و افغانستان به این معنا که گرچه روند سیاسی در هر دوی این کشورها با شتاب مجموعا مناسبی در حال پیشرفت است، اما واقعیت این است که هزینه هایی که امریکا تا کنون در این زمینه متحمل شده و در آینده کوتاه مدت و میان مدت هم متحمل خواهد شد بیش از آن چیزی بوده است که آن ها از ابتدا پیش بینی می کردند. برای مثال وقتی آقای نیچروان بارزانی، در مصاحبه خود با بی بی سی فارسی مستقیما اعلام می کند هر کسی که در عراق کاری دارد باید با سردار سلیمانی مراوده و مذاکره کند، به معنای اذعان و اعتراف به نقش تعیین کننده ایران در این کشور است. به تعبیر دیگر پورنده دولت ـ ملت سازی نوین در این دو کشور زمانی می تواند با حداقل هزینه ها جلو رود که امریکایی ها ببینند چگونه می توانند با جمهوری اسلامی ایران به توافقات نانوشته ای برسند.
4. مکاتبات سری میان مقامات ارشد ایران و امریکا.

به نظر شما پیشنهاد مذاکره مستقیم توسط امریکایی ها به چه فرجامی خواهد رسید؟
در پاسخ به این سوال باید به این چند نکته اشاره کنم:
1.    در میان مدت و در کوتاه مدت به نظر نمی رسد این پیشنهاد به نتایج عملیاتی پایدار و معناداری نخواهد رسید. شاید بتوان دلیل این بی نتیجه ماندن را در آن چه رئیس جمهور سابق ایران آقای خاتمی، آن را دیوار بلند بی اعتمادی می خواند، دانست.
2.    به نظر می رسد گرچه توافق های احتمالی ایران با دموکرات های امریکا راحت تر از جمهوری خواهان است، اما پیچیدگی تحولات خاورمیانه که یک روند متغیر و منحصر به فرد دارد، وضعیت روابط دوجانبه ایران و امریکا را به جایی رسانده که بنابر دلایل متعددی تحلیل و پیش بینی آن سخت شده است. در بین این دلایل دو دلیل مهم تر از همه است: منافع متعارض کشورهای منطقه و سخت بودن پیش بینی رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. ساختار قدرت در جمهوری اسلامی به گونه ای است که پیش بینی رفتارها بسیار سخت است. علاوه بر آن ما از محتوای مذاکرات انجام شده میان مقامات ارشد دو کشور با خبر نیستیم. این عدم اطلاع باعث می شود که پیش بینی سخت باشد.اما در مجموع در میان مدت و کوتاه مدت چشم انداز روشنی برای برقراری رابطه میان ایران و امریکا دیده نمی شود.

سنای امریکا اعمال تحریم های بیشتری علیه بخش انرژی ایران را تصویب کرده بود که با مخالفت کاخ سفید مواجه شد. آیا ایران این مخالفت را گام مثبتی از سوی دولت امریکا نمی داند؟
طبیعی است که باید این مسئله را به عنوان یک چراغ سبز و گام مثبت تلقی کرد. اما واقعیت انکار ناپذیر این است که متاسفانه امریکایی ها در طول یکی دو دهه اخیر، مشخصا از زمان بیل کلینتون به این سو، همواره تلاش کرده اند که سیاست چماق و هویج را در دستور کار خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار داده اند. یعنی از یک طرف چنین پیشنهادات و علاماتی را ارسال می کنند اما از سوی دیگر هم چنان اقداماتی را که از کانال های مختلف در زمینه تحریم ها و یا اقدامات مختلف در منطقه در تخاصم با ایران دنبال می کنند. بنابراین این اقدام اگر چه مثبت است اما نمی تواند تاثیر جدی ای در رفع پیش زمینه های ذهنی منفی که حتی در میان مردم هر دو کشور وجود دارد، داشته باشد. /12

 

کلید واژه ها: امریکا جمهوری اسلامی ایران سيروس برنا


نظر شما :