نقشه مشترک اعراب و رژیم صهیونیستی چیست؟
ترویج ایران هراسی ،تبلیغ شیعه ستیزی
دیپلماسی ایرانی: مقامات رژیم صهیونیستی هر از چندگاهی از خطر ایران برای کشورهای حاشیه خلیج فارس صحبت می کنند. در همین راستا صحبت آقای نتانیاهو و تشویق کشورهای عربی برای ورود به مبارزه علیه ایران مسئله تازه ای نیست. چندین سال است که مقامات رژیم صهیونیستی در گفتمان خود این مسئله را مطرح می کنند. به این دلیل که مدتی است در منطقه خاورمیانه تلاش می شود محور تضاد و درگیری که همیشه اعراب و اسرائیل یا جهان اسلام و اسرائیل بوده است را تغییر دهند به طوری که نوعی ائتلاف ولو غیر رسمی میان اسرائیل و چند کشور عربی علیه جمهوری اسلامی ایران پدید آید. یعنی اسرائیل و چند کشور عربی علیه ایران متحد شوند. این پروژه، پروژه راحتی نبوده و لازم بوده روی آن کار شود. به خصوص بعد از سال 2006 و جنگ سی و سه روزه در لبنان که در آن حزب الله توانست شکست سختی به اسرائیل وارد کند و مانع از آن شود که اسرائیل به اهداف خود برسد و امریکا بتواند طرح خاورمیانه جدید را به مرحله اجرا بگذارد، مسئله تلاش برای ایجاد محوری از اسرائیل و کشورهای عربی علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید شده است.
برای تشدید فعالیت در این راستاد دو محور هم در رفتار سیاسی و هم در تبلیغات مورد نظر بوده است. یک محور دامن زدن به اختلافات مذهبی شیعی و سنی است. تا چنین وانمود شود که ایران شیعه به دنبال گسترش تشیع است و برای جهان تسنن تهدید به شمار می رود. بنابراین جوامع سنی مذهب باید با هم متحد شوند و جلوی گسترش نفوذ ایران را بگیرند. روی این محور هم کار سیاسی شده و هم کار تبلیغاتی شده است و متاسفانه امریکا و اسرائیل در جهان عرب افراد زیادی را پیدا کرده اند که حاضر بودند در ازای مزد در این زمینه فعالیت کنند. به خصوص در شبکه های ماهواره ای العربیه و الجزیره در این زمینه فعالیت زیادی می شود. برای تقویت جریان های سلفی و تکفیری در منطقه نیز کمک های زیادی شده است. در این پروژه کشورهایی مانند عربستان سعودی و قطر نقش عمده ای را ایفا می کنند. آن ها به طور هماهنگ با اسرائیل و امریکا و دستگاه های اطلاعاتی کشورهای عربی به خصوص اردن و مصر پیش از انقلاب های مردمی این محور را پیش برده اند.
محور دوم در این پروژه ایجاد خوف و ترس در میان کشورهای عربی از قدرت نظامی ایران بوده است.به طوری که وانمود شود که قدرت نظامی ایران و گسترش نفوذ ایران به خصوص در منطقه خلیج فارس، به زیان کشورهای عربی است. حتی پروژه هسته ای ایران که پروژه ای صلح آمیز است در اذهان عمومی به نوعی ترسیم شده که این پروژه یک پروژه نظامی برای تهدید همسایگان به خصوص کشورهای عربی است نه برای تهدید اسرائیل و نه برای ایجاد موازنه قدرت با اسرائیل. روی این دو محور تلاش زیادی انجام شده و مسئولان اسرائیل هم به خصوص دستگاه اطلاعاتی اسرائیل یعنی موساد، در این زمینه بسیار فعال بوده است. هدف این پروژه این است که محور درگیری و جهت گیری درگیری در منطقه که برای بیش از نیم قرن اعراب در مقابل اسرائیل بوده است، به تقابل میان عرب ها و ایران تبدیل کنند. به طوری که عرب ها برای مقابله با تهدیدی که از سوی ایران متوجه آن ها است، به سمت اسرائیل بروند و در نهایت اسرائیل در نظام امنیتی منطقه پذیرفته شود و جمهوری اسلامی ایران به جای این که به عنوان هم پیمان کشورهای عربی برای آزاد کردن فلسطین و احقاق حقوق ملت فلسطین وارد عمل شود، به عنوان کشوری که تهدید کننده است و برای جهان عرب خطر محسوب می شود در انزوا قرار بگیرد. البته این همه کشورهای عربی را در بر نمی گیرد و بیشتر به کشورهای عربی در خلیج فارس و تا حدود زیادی اردن و مصر بر می گردد. متاسفانه بعد از آغاز انقلاب های مردمی در کشورهای عربی هم امریکا و اسرائیل و چند کشور عربی هم چنان در این چارچوب فعال بودند و مانع از آن شدند که جمهوری اسلامی ایران با انقلاب های پدید آمده در جهان عرب ارتباط نزدیکی برقرار کند.
اما ایران چه راهی دارد تا مانع از پیشروی این فضا علیه خود شود؟ همان طور که آن ها در اجرای این پروژه از امکانات گسترده ای استفاده کرده اند تا مفهوم گسترش اختلاف شیعی سنی و ترساندن جهان عرب از قدرت جمهوری اسلامی ایران را جا بیندازند، در مقابل هم مقابله با چنین پروژه ای نیاز به برنامه ریزی گسترده ای دارد که در آن نقش بسیاری از عوامل مشخص باشد. بخش عمده ای از این برنامه ریزی به دیپلماسی رسمی برمی گردد. بخش دیگری به دیپلماسی عمومی مربوط می شود و نقشی که جریانات و نیروهای غیر دولتی می توانند در زمینه های فرهنگی و علمی و دانشگاهی و مطبوعاتی ایفا کنند. بخش دیگری هم به فعالیت رسانه ای مربوط می شود.
البته جمهوری اسلامی ایران و دوستان ایران به خصوص جنبش های مقاومت، آن دسته از کشورهای عرب که در این پروژه ضد جمهوری اسلامی ایران وارد نشده اند نیز در این زمینه فعال شده اند. اما به نظر می رسد که طرف مقابل امکانات وسیعی دارد و توانسته این مفاهیم غلط را جا بیندازد. به خصوص که برخی محافل دینی هم در این زمینه سهیم شده اند و به سادگی فریب این تبلیغات سیاسی را خورده اند. در گذشته شاهد آن بودیم که برخی چهره های دینی در الازهر اظهار نظرهایی در همراهی با این پروژه کرده اند. شاید در حال حاضر مهم ترین شخصیت دینی که این پروژه را دنبال می کند آقای یوسف القرضاوی در قطر باشد. بخشی از این مسئله هم جنبه دینی و عقیدتی پیدا کرده و پژوهشگران دینی و علمای دینی باید در این زمینه در چارچوب تقریب بین مذاهب اسلامی و خنثی کردن تبلیغات گسترده فعال شوند. امریکا و اسرائیل هزینه بسیاری برای گسترش فکر وهابی و اندیشه تکفیری متحمل شده اند. متاسفانه در این زمینه به رغم تلاش زیادی که شده، آن طور که باید برنامه ریزی موثری برای مقابله با این جریانات ویرانگر انجام نشده است. تبلیغات دشمن باعث شده که حتی بسیاری از شخصیت ها و جریانات میانه روی سنی هم تحت تاثیر قرار بگیرند و در مقابل سیطره فکر سلفی و تکفیری ساکت باشند. این جا هم محفلی برای فعالیت است./12
نظر شما :