تلفن قرمز بین تهران و اورشلیم؟

۲۵ مهر ۱۳۹۱ | ۰۳:۴۲ کد : ۱۹۰۸۰۲۱ سرخط اخبار

«تلفن قرمز» یا «خط تلفنی مستقیم» می تواند بین تهران و اورشلیم همانند آن چه که بین مسکو و واشنگتن طی جنگ سرد وجود داشت برقرار شود. در این مسیر هر دو طرف با استفاده از این نوع ارتباط مانع از ایجاد فاجعه خواهند شد.

به گزارش فارس، پایگاه خبری ال مانیتور در گزارشی به قلم «رون پداتزور» تحلیل گر ارشد نظامی روزنامه اسراییلی هاآرتص، و استاد علوم سیاسی دانشگاه تل آویو که پیش تر یکی از صاحب نظران دفاع موشکی اسراییل و دکترین استراتژیک نیروی نظامی رژیم صهیونیستی بوده است، درباره «نحوه تعامل با ایران هسته ای» می نویسد: شکست سیاست های اسرائیل درباره تهدید هسته ای ایران نشات گرفته از این واقعیت است که سران اسرائیل کاملاً نیاز به بحث درباره سیاست اسرائیل در این مسیر و نحوه تجهیز ایران به جنگ افزارهای هسته ای را نادیده گرفته اند. تمامی مباحث صورت گرفته در پشت درهای بسته به ریاست «نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل تنها متمرکز بر این بوده است که آیا باید حمله به تأسیسات هسته ای ایران صورت پذیرد یا خیر.

* نتانیاهو سیاست مدار خردمندی نیست

بنابراین گزارش، نکته اصلی سیاست گذاری نتانیاهو این است که اسرائیل نمی تواند خود را با ایران هسته ای وفق دهد بنابراین او عنوان می کند که اسرائیل چاره ای جز حمله بر علیه برنامه های هسته ای ایران ندارد. از آنجا که فرض بر این است که ایران سلاح های هسته ای ندارد بنابراین نیازی به مباحث یا فرمول سیاسی در زمینه نحوه وقف دادن با تهدید از سوی ایران هسته ای نیز موجود نیست به همین دلیل در گفتمان های عمومی اسرائیل تقریباً منتهی به بررسی جوانب مثبت و منفی احتمال یک حمله پیشدستانه شده است.

* اسرائیل باید ابتدا خود شفاف سازی کند

البته این مسئله نشانگر نوعی کمبود در تفکرات راهبردی اسرائیل است زیرا با وجود فشارهای شدید، تحریم و حتی حمله نظامی اسرائیل ممکن است ایران باز هم به جنگ افزار هسته ای دست یابد. حتی نتانیاهو و «ایهود باراک» وزیر جنگ نیز تاکید می کنند که تنها برای مدت کوتاهی می توان مانع از ساختن بمب هسته ای ایران شد.

تحلیل های صورت گرفته بر گزینه های اسرائیل در این باره بیانگر این است که مؤثرترین، واقع بینانه ترین و منطقی ترین راه بکارگیری «رویکرد بازدارندگی هسته ای آشکار» در قبال ایران است.

در دهه 60 میلادی، دو ابر قدرت وقت یعنی آمریکا و شوروی سابق به این نتیجه رسیدند که تنها بازدارندگی تمام عیار و دو جانبه هسته ای مانع از بکارگیری این نوع سلاح خواهد شد. بنابر این اسرائیل مجبور خواهد بود چنین رویکردی را بکار ببندد.

با گذشت بیش از چهار دهه از جنگ سرد، از نابود شدن بشر به دست دو ابرقدرت به خاطر به کارگیری رویکرد بازدارندگی دو طرفه جلوگیری شد .

برای هر کدام از دو طرف آشکار بود که در صورت موفقیت در غافلگیری و حمله با تمامی جنگ افزارهای هسته ای از سوی یک طرف قطعاً پاسخ متقابل ویرانگری طرف دیگر را در پیش خواهد داشت.

باید گفت که فرضیه بازدارندگی هسته ای توسط آکادمی های آمریکایی توسعه یافت و در اوایل دهه 40 تا دهه 60 میلادی بود که بازدارندگی هسته ای دوجانبه شکل گرفت و عمده این تغییرات مرهون «رابرت مک نامارا»، وزیر دفاع وقت آمریکا بود. وی موفق به ترغیب رهبر اتحاد جماهیر شوروی شد و این دکترین سنگ بنای بازدارندگی هسته ای شد و باعث گردید تا ادامه تمدن بشری تضمین گردد.

* ایران نباید از خط قرمز عبور کند

به نظر می رسد که مؤثرترین راه برای ممانعت سیاست گذاران ایران در برنامه ریزی جهت بکارگیری جنگ افزارهای هسته ای این باشد که به آن ها تفهیم شود در صورت بکارگیری سلاح هسته ای بهای گزافی را پرداخت خواهند کرد.

در این مسیر اسرائیل نیز باید از برنامه هسته ای که سیاست فعلی اش است، صرف نظر کند و رویکرد بازدارندگی هسته ای دوجانبه را همراه با ایران در منطقه پیش گیرد.

بازدارندگی هسته ای اسرائیل باید شامل تعریف آشکاری از «خط قرمز» باشد. اگر ایرانیان از این خط عبور کنند، آنگاه خطر واکنش هسته ای اسرائیل را خواهند داشت. برای مثال، باید آشکار شود که شناسایی هر موشک قاره پیما شلیک شده از سوی ایران بدین مفهوم است که خطر حمله متقابل هسته ای را در بر خواهد داشت. شناسایی پرتاب موشک نیز با کمک ماهواره های آمریکایی و انتقال اطلاعات به اسرائیل بر اساس توافقنامه بین دو طرف شدنی است.

تحت چنین شرایطی اسرائیل منتظر نخواهند ماند تا ببیند موشک به کدام قسمت آسیب وارد کرده است و یا این که آیا موشک به کلاهک هسته ای مجهز بوده است یا خیر.

در مقابل، اسرائیل به طور خودکار با پرتاب موشک های هسته ای به هدف ایران جواب متقابل خواهد داد.

* سران ایران کاملاً عاقل و منطقی هستند

بنابراین سئوال مهم در این جا نهفته است که آیا ایران مجهز به سلاح هسته ای، معقولانه عمل خواهد کرد؟ اگر امکان بازدارندگی ایران میسر نیست به خاطر این است که ذهنیت و تصورات آن ها منطقی نیست و بنابراین، یک ایران هسته ای تهدید علنی بر علیه اسرائیل است و نمی توان خود را با آن وفق دهد.

از سوی دیگر اگر فرض بر منطقی بودن روحانیون ایران است، آن گاه باید بر بازدارندگی اسرائیل نیز حساب کرد. شهروندان اسرائیلی قادر خواهند بود تا در سایه بمب ایران زندگی کنند و این همانند زندگی شهروندان دو ابر قدرت در طول جنگ سرد و در حالی بود که هر دو طرف دارای بمب هسته ای بودند. بنابراین سیاستگذاران اسرائیلی با سردرگمی درباره سنگ بنای این فرضیه ها مواجه شده اند.

* در اختیار داشتن جنگ افزارهای هسته ای از سوی ایران منطقی است

به نظر می رسد که تحلیل حرفه ای و آگاهانه بر نوع تفکر ایران، فرهنگ و سابقه ایران به ما می گوید که بر اساس مفاهیم غربی، رفتار سران این کشور درباره بازدارندگی هسته ای منطقی است. به عبارت دیگر رفتار آن ها همانند رفتار و سیاست های سران اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین طی جنگ سرد منطقی خواهد بود.

باید متوجه بود که ایران به خاطر تجربیات تلخ برجا مانده از نبرد عراق و ایران در دهه 80 میلادی در پی ساخت سلاح هسته ای است و از آن بر علیه اسرائیل و همسایگان استفاده نمی کند. تصمیم به ساخت این نوع جنگ افزار از سوی ایران منطقی است زیرا واکنش کلاسیک کشورهای جهان سوم در برابر تهدید قدرت های غربی و متحدانشان است.

از قضا داشتن جنگ افزارهای هسته ای ممکن است حکومت ایران را تعدیل نماید و این دقیقاً راهی است که چین طی کرد و هنگامی که در سال 1964 به سلاح هسته ای رسید، آرام شد.

می توان تصور کرد که بودن سلاح هسته ای در خدمت سران ایران باعث منطقی فکر کردن آن ها نیز خواهد شد. چنین موردی درباره هند و پاکستان مشاهده شد که در مه سال 1988 به باشگاه هسته ای ها پیوستند. از آن به بعد سران هر دو کشور که پیش تر سه مرتبه با هم جنگیده بودند این دفعه درباره بکارگیری قدرت نظامی هسته ای محتاط شده اند.

باید به خاطر داشته باشیم که آزمایش های هسته ای که در مه سال 1988 توسط هند و پاکستان انجام شد ترسی را ایجاد کرد . این ترس ها ناشی از پس زمینه های فرهنگی بین دو طرف و مسائل مذهبی و نیز افراط گرایی پاکستان بود.

بعد از یک سال ماجرای «بحران کارگل» به میان آمد و این بحران تهدید به نبرد دو جانبه را تداعی کرد. دقیقاً معلوم شد که وجود سلاح هسته ای در هر دو کشور باعث ایجاد سیاست محدودیت گشته بود. نگرانی ورود به جنگ هسته ای و به وخامت کشیده شدن اوضاع خود مانع از تشدید بیشتر اوضاع شد.

«بحران کارگل» این فرضیه را تقویت کرد که سران کشورهای دارای سلاح هسته ای از بکارگیری آن بر علیه دیگر کشورهای هسته ای اجتناب می نمایند. بنابراین فرضیه، تفاوتی بین مذهب و دیدگاه جهانی سران این کشورها وجود ندارد و آن ها تنها به واسطه بیم نابودی کشورشان و مرگ خود از استفاده این سلاح ها باز نگه داشته می شوند.

بنابراین رهبر یک کشور باعث نابودی کشورش نخواهد شد و یک چنین کشوری نیز تحت حمله رقیب هسته ای قرار نخواهد گرفت.

هدف سران ایران نیز مانند هر حکومت دیگری باقی ماندن در قدرت است. بقا حتی برای بدترین کشورها نیز ضروری است و در این میان سران ایران هم عاقلانه عمل خواهند کرد.

* ایران همواره خویشتن دار و عاقل نشان داده است

«کنث والتز»، از معروف ترین نظریه پردازان و تحلیلگران فرضیه بازدارندگی هسته ای در سئوالی می پرسد که چه حکومت هایی در معرض زیان کمتر و کدام در معرض زیان بیشتر هستند؟ وی خود در جواب می گوید حاکمانی که می خواهند یک کشور را در دست خود داشته باشند می توانند به حکم فرمایی شان ادامه دهند.

وی درباره اسرائیل و ایران می گوید: اگر کشورهای مسلح به جنگ افزار هسته ای با هم درگیر شوند خوب می دانند که خسارات آن ها نامحدود است. در جهان متعارف، هیچ کس درباره برنده شدن یا بازنده شدن مطمئن نیست اما در جهان هسته ای اطمینانی درباره بقا یا فنا وجود ندارد . بکارگیری قدرت هسته ای فجایع بی شماری را درپی خواهد داشت.

* تلفن قرمز بین تهران و اورشلیم؟

در خاتمه باید گفت که بر اساس این فرضیه انتظار می رود ایران خود را به سلاح هسته ای مجهز و سپس نمونه ای از بازدارندگی دو سویه را ایجاد کند. این خود نمونه ای از بازدارندگی دوجانبه برای رقیب متخاصم خواهد شد . همان طور که این مورد بعداً بین دو ابر قدرت اتفاق افتاد دو طرف با برقراری ارتباط عدم تفاهم را کنار گذاشتند. برای مثال «تلفن قرمز» یا «خط تلفنی مستقیم» می تواند بین تهران و اورشلیم همانند آن چه که بین مسکو و واشنگتن طی جنگ سرد وجود داشت برقرار شود. در این مسیر هر دو طرف با استفاده از این نوع ارتباط حتی به صورت مخفی مانع از ایجاد فاجعه خواهند شد.

به گفته منابع خارجی، اسرائیل گام به سوی مسیر طولانی بازدارندگی هسته ای آشکار را برداشته است. اسرائیل در ایجاد قدرت بازدارندگی من جمله توانایی در حمله ثانویه از طریق زیردریایی موفق شده است. انتخاب گزینه مناسب نه تنها باعث حفظ مقادیر زیادی پول خواهد شد بلکه سلامتی اسرائیل را نیز تضمین خواهد کرد. نکته مهم برای ثبات راهبردی در آینده خاورمیانه این است که سران ایران و اسرائیل بفهمند بکارگیری جنگ افزار هسته ای در حالی که دو طرف بدان مجهز هستند امری غیر منطقی است.


( ۱ )

نظر شما :