حزب محافظهکار،حلقه گمشده آمریکا
توماس فریدمن / ترجمه: مریم مرادخانی
شرق: پس از اینکه میت رامنی، «پل رایان» را به سمت معاونت اول خود انتخاب کرد، بسیاری اعلام نام او را فرصتی برای یک مناظره جدی بر سر نقش دولت در رفع چالش ها دانستند. این باور مضحکی است. حتی اگر ورود بحث انگیز رایان، مسیر را برای مذاکره بر سر یکی از چالش های اصلی مقابل روی آمریکا، همچون مالیات، بدهی ها و حقوق فردی هموار کند، احتمال برپایی مذاکرات جدی بر سر سه چالش عمده دیگر، بسیار ناچیز است. در این صورت، بسیاری از سوالاتی که تاکنون در هیچ مناظره ای مطرح نشده اند، همچنان بی جواب خواهند ماند. سوال هایی از این قبیل که چگونه به رشد اقتصادی برسیم و بتوانیم در عصر جهانی شدن و انقلاب تکنولوژی، سطح مهارت افراد را برای جذب در بازار کار ارتقا دهیم. برای تامین انرژی و رفع بحران آب و هوا چه اقداماتی در پیش بگیریم و برای برخورد انسان دوستانه با مهاجرانی که به صورت غیرقانونی وارد ایالات متحده شده اند چه سیاست هایی اتخاذ کنیم که آمریکا همچنان نخستین سرپناه مهاجران با استعداد و متخصص باشد.
اما آنچه بیش از هر چیز دیگری مساله ساز است این است که نیازهای ما تنها به یافتن موضوعی برای مناظره ختم نمی شود. در حقیقت به مناظره نشستن، تمام آن چیزی بوده است که تاکنون انجام داده ایم. آنچه امروز نیازمند آنیم، یافتن راهی برای رفع چالش های چهارگانه آمریکا، آن هم درست پس از پایان رقابت های انتخاباتی است و این امر محقق نمی شود مگر آنکه محافظه کاران، حزب جمهوریخواه را از رادیکال هایی که غالبا از حامیان جنبش حزب «چای» هستند بازپس بگیرند. امروز، ایالات متحده، برای رقابت با اوباما، به شدت و بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک اپوزیسیون محافظه کار دارای اعتبار و انعطاف است. حزبی که امروز از وجود آن محرومیم، هرچند که از میان همهمه های درون این حزب، زمزمه های تغییر به گوش می رسد. فرض کنید که موضعگیری حزب جمهوریخواه در مقابل بدهی ها را، سناتور «تام کوبرن» از ایالت اوکلاهما، تعیین می کرد. کسی که طرح عدم دریافت مالیات «گروور نورکوییست» را به چالش کشید وبرخلاف رایان به طرح نهایی کمیسیون سیمپسون بولز رای مثبت داد. این طرح، برای ایجاد توازن در سیستم مالیاتی آمریکا، افزایش درآمد های مالیاتی و کاهش هزینه ها را پیشنهاد می کرد. فراموش نکنید که برای حل این مساله، به حزب جمهوریخواهی نیازمندیم که هر دو فاکتور اصلی بالا را با هم به کار بگیرد، چراکه تنها در این صورت است که جمهوریخواهان می توانند در مقابل اوباما حرفی برای گفتن داشته باشند. زیرا اوباما، برای رفع بحران مالیات، هر دوی این اهرم ها را، هرچند در مقیاسی نه چندان گسترده، به کار گرفته است. یک جمهوریخواه واقعی به خوبی می داند رونالد ریگان و بوش پدر نیز، برای رفع کسری بودجه، به همین شیوه عمل کرده اند. در حالی که جمهوریخواهان پیرو رایان، با وضع هرگونه مالیات تازه ای مخالفند و برای تامین اعتبار، تنها به حذف هزینه های اضافی اکتفا می کنند و به باور من، اتخاذ چنین روشی، نه عاقلانه است و نه واقع بینانه.
حال فرض کنید که حزب جمهوریخواه، الگوی «مایکل بلومبرگ»، شهردار فعلی نیویورک و «روپرت مرداک»، ملقب به غول رسانه ای جهان را در مقابل مهاجران قرار دهد. مرداک متولد استرالیا، که به تازگی به تابعیت ایالات متحده در آمده است، شرایط کنونی را یک بحران واقعی قلمداد کرده و در این باره چنین می گوید: «غیرمنطقی نیست اگر راه را برای ورود افراد شایسته و با استعداد باز کنیم. چرا شرایط تابعیت را برای مهاجران غیرقانونی مکزیکی، که هم مالیات پرداخت می کنند و هم سخت کار می کنند، آسان نکنیم؟»
حال تصور کنید اگر، حزب جمهوریخواه، برای اتخاذ سیاست های مربوط به تامین انرژی و تغییرات آب و هوایی، از «باب اینگلس»، از اعضای پیشین کنگره آمریکا کمک بگیرد. کسی که در حال حاضر، رهبر کمپینی در دانشگاه جرج میسون است که تغییرات آب وهوایی را، یک حقیقت محض پنداشته و مناسب ترین راه مقابله با این تغییرات آب وهوایی و همچنین چالش گسترده تر انرژی را، در بازار جست وجو می کند؛ روشی که راه را برای به کار گرفتن منابعی چون سوخت های فسیلی، نیروی باد و انرژی هسته ای باز گذاشته و پس از در نظر گرفتن تمام هزینه ها و آلودگی های ناشی از به کارگیری این منابع، بازار را وارد عمل می کند. سرانجام اینکه اگر این حزب، سیاستگذاری های آموزشی آمریکا را بر عهده «جب بوش»، فرماندار پیشین ایالت فلوریدا، قرار می داد، دیگر ناچار نبود دست به دامان رادیکال هایی شود که حامی حذف وزارت آموزش ایالات متحده اند و استاندارد های آموزشی را تنها دسیسه ای از سوی کمونیست ها می دانند. به اعتقاد آقای بوش، طرح آموزشی محافظه کارانه ای که با مشاغل قرن بیست و یکم متناسب باشد، ارزیابی دقیق معلمان، حذف مقررات دست و پاگیر و به کارگیری مدیران مستقل را جزو برنامه های اصلی خود قرار می دهد.
مادامی که در آمریکا، به توافقی میان چپ گرایان و راست گرایان نرسیم، قادر به حل مسایل بزرگ تر نخواهیم بود. اما به این منظور، لازم است که حزب جمهوریخواه را، راست های محافظه کار و نه رادیکال ها بگردانند، همان گونه که حزب دموکرات، توسط چپ گرایان هدایت می شود. اوباما، طی دوران چهارساله ریاست جمهوری خود، برای حل بحران های چهارگانه آمریکا، به راه حل های چپ گرایانه بسیاری متوسل شده است. هرچند که هیچ کدام از این راه حل ها، به اندازه کافی فراگیر، پایدار و موثر نبوده اند. با این وجود، اگر حزب جمهوریخواه، در جایگاه متفاوتی قرار داشت، آمریکا، در صورت پیروزی هر یک از این دو رقیب اصلی انتخابات، برای رفع این چالش ها، شانس بیشتری داشت. اما تحت شرایط کنونی و با توجه به نبود یک راه حل اصولی، امیدی به بهبود شرایط نیست.
منبع: نیویورک تایمز
نظر شما :