مقتدا صدر اعتراف کرد
خبرآنلاین نوشت:
مقتدا صدر، رهبر جریان صدر با توزیع دفترچه ای که دفتر او روز یکشنبه در اختیار رسانه ها قرار داد به یادآوری خاطراتش از روزهایی که برای رای عدم اعتماد به مالکی تلاش می کرد، پرداخته و یادآور شده است که خوب می داند این تلاش ها باعث شده است تا محبوبیتش در عراق کاهش یابد. وی به رغم این اعتراف همچنان مالکی را مورد انتقاد قرار می دهد و می گوید که این مالکی بود که اطاعت از مراجع شیعه را رد کرد. وی همچنین می گوید که تحرکات وی را فردی می داند که نباید به پای شیعیان نوشته شود. در این دفترچه مقتدا صدر همچنین سید عمار حکیم، رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق و ابراهیم جعفری را به دلیل عدم همراهی با وی در پروسه رای عدم اعتماد به مالکی مورد انتقاد قرار می دهد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ایلاف، مهمترین نکات بیانیه مقتدا صدر به قرار زیر است:
- آینده منطقه نگران کننده است، اگر امور با همین وضعیت فعلی ادامه پیدا کند خیلی از ارکان حکومت ها از بین خواهد رفت. به خصوص که عراق مرکز این درگیری ها خواهد بود و درگیری شیعه و سنی در آن بیش از هر جایی نمود خواهد داشت.
- این مطالب را به این دلیل می گویم که در تاریخ ثبت شوند و بدانند که اقدام های اخیر من که جنجال بزرگی به پا کرد چیزی جز جنجال تو خالی نبوده است. کسانی که بر سر حضور من در اربیل جنجال به پا کردند و گفتند که رهبران مخالف مالکی در اربیل با یکدیگر دیدار کردند این حقیقت را فراموش می کنند که دنیای سیاست زوایای مخفی بسیاری دارد، از ضمن این زوایا نمی توان نسبت به تحرکات مخرب طرف مقابل همیشه سکوت کرد، زمانی که وضعیت بسیار سخت می شود، واکنش گریزناپذیر است.
- این که می گویند حضور من در اربیل یک زلزله سیاسی بود و من با آن کار از نگاه بعضی ها خودکشی سیاسی کردم، در معنای صفتی آن صحیح است، اقدام من نتیجه ای در بر نداشت و آن نشست به شکست انجامید.
- وقتی که گفتند مالکی به تهران آمده انتظار داشتم که مسئولان به نوعی دیداری میان او با من ترتیب دهند و من می دانم که مالکی تمایل به این کار داشت اما طرف های واسطی هستند که نمی خواهند نشان دهند که مالکی مایل به دیدار با من بوده است در حالی که من می دانم که آنها می خواستند که این دیدار به پای واسطه ها نوشته شود. آنها به من می گویند مهم این نیست که چه کسی می خواهد با دیگری دیدار کند مهم این است که مصالح عمومی کشور در نظر گرفته شود. به هر حال من پذیرفتم با مالکی دیدار کنم ولی گفتم که در جایی بی طرف باشد که نه من بگویم او به دیدار من آمد و نه او بگوید که من به دیدارش رفتم، چند روز پس از آن ما با یکدیگر دیدار کردیم. دقیقا سروقت. این دیدار با دیدارهای دیگر کاملا متفاوت بود، هر دو گلایه هایمان را مطرح کردیم و هر دو ناراحتی مان را از این که به وعده ها عمل نشده بیان کردیم. لازم است همه بدانند که این دیدار بسیار خوب و مثمر ثمر بود. دیداری کاملا شفاف و سراسر با خنده و تبسم بود و هیچ کدام از دو طرف باعث آزار دیگری نشدند.
- من در آن دیدار مالکی را نصیحت کردم که دیگر حوادث سابق را تکرار نکند و اجازه ندهد که این حوادث در آینده نیز تکرار شود. به او گفتم که برخی از اعضای حزبت وارد کارزارهای مالی شده اند. به او گفتم که من از این که با فساد و دزدی به مبارزه برخواسته ای تاییدت می کنم ولی لازم است که این فقط شامل حال دشمنانت نباشد بلکه کسانی که به تو نزدیک هستند نیز شامل شود، گفت: در حزب الدعوه کسی فاسد نیست.
- به مالکی گفتم اگر برای بار سوم خود را نامزد نخست وزیری کنی نصف صدام شده ای. او به من جواب داد: قانون اساسی به من صلاحیت داده است که هر چند بار حتی برای چهاردهمین بار حتی بیشتر نامزد شوم. این حرفش کاملا جدی بود و به هیچ وجه شوخی یا مزاح نمی کرد. به او گفتم: می توانی یک بار نامزد نشوی و دوباره نامزد شوی تا نگویند که تو به قدرت چسبیده ای، حرفم را تایید کرد، دیگر خدا می داند.
- وقتی خواستم به اربیل بروم به مالکی گفتم که به آن جا می روم، و این سفر برای این است که دیدگاه هایمان را با دیگر رهبران حاضر در آن نشست نزدیک کنیم. به من گفت، که البته اظهارات دیگران بود، به اربیل نرو که رفتنت خطرناک است و مخاطرات امنیتی به دنبال خواهد داشت و از لحاظ مردمی نیز تضعیف خواهی شد.
- همه از مدت ها قبل منتظر بودند که من به اربیل بیایم تا آن نشست را برگزار کنند و چون من نیامده بودم تا آن موقع به تاخیر افتاده بود.
- پس از دعوت های بسیار که آخرین آنها را آقای نیچروان بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان که او را در تهران دیده بودم، انجام داد به اربیل رفتم.
- در اربیل فقط درباره مالکی بحث نشد بلکه بحث های روابط استراتژیک و بسیاری از پرونده های دیگر از جمله پرونده کرکوک مورد بحث قرار گرفت. پرونده هایی که همیشه عراقی خواهند بود و عراقی خواهند ماند.
- در اربیل صحبت های بسیاری با مسعود بارزانی انجام دادم. با یکدیگر توافق کردیم که باز هم با یکدیگر دیدار کنیم چرا که مشکلات بسیار است و وقت کم. درباره رای عدم اعتماد به مالکی نیز صحبت کردیم ولی گفتم که رای بیشتری از پارلمان می خواهد، مسعود بارزانی به من گفت من در هر حالتی هستم، اگر چه من شک داشتم ولی او می گفت تا آخر پای رای عدم اعتماد به مالکی ایستاده است.
- روز دوم با جناب رئیس جمهور جلال طالبانی دیدار کردم. او مواضع ما را تایید کرد اگر چه نسبت به مواضع برخی برادران هراسان بودم ولی او خیلی روشن و واضح امور را برایم شرح داد و گفت که اجماع کردی بر سر چیست.
- من در اربیل به دکتر ایاد علاوی و اسامه النجیفی یادآور شدم که رای عدم اعتماد به مالکی بسیار سخت است و باید به چیزی مهم تر از آن هم رسید و آن این که تجدید نخست وزیری برای هر فردی برای بار سوم اساسا ممنوع شود. ولی آنها گفتند که رای عدم اعتماد به مالکی مقدم بر همه این حرف ها است و باید اول آن را پیگیری کرد.
- متاسفانه دموکراسی در عراق همچنان لرزان است و هنوز در قلب و فکر عراقی ها نهادینه نشده است.
- دلایل این که برخی با رای عدم اعتماد به مالکی مخالف بودند این بود که اولا عده ای می گفتند که دولت مالکی مورد حمایت امریکا است و نمی خواهند با این کار با امریکا درگیر شوند، ثانیا، می گفتند که این دولت مورد حمایت ایران است و این بدان معنا است که بقای مالکی به معنای ثبات در منطقه است، ثالثا، استمرار حکومت مالکی به معنای حفظ سوریه است، رابعا، بقای مالکی به معنای ثبات و استقرار عراق با همه اوصاف در همه زمینه ها است.
- اولا امریکا همچنان به نوعی اشغالگر است و ما همچنان نمی خواهیم که دولت عراق تحت نفوذ امریکا باشد، ثانیا، ما نمی خواهیم دولتی تاسیس کنیم که با کشورهای همسایه به ویژه ایران دشمن باشد، ثالثا، عراق هیچ دخالتی در امورداخلی سوریه نمی کند، رابعا، حمایت از دولت برای حفظ کشور وظیفه همه ماست.
- این صحیح است که همه ما از جنگ داخلی در سوریه می ترسیم اما این بدان معنا نیست که عراقی ها بخواهند در امور داخلی سوریه دخالت کنند و برخی از جریان های سیاسی سوریه بخواهند به ما ظلم و کنند و بهتان ببندند که ما می خواهیم در امور داخلی سوریه دخالت کنیم.
نظر شما :