چرا اسلام آباد به ساز واشنگتن رقصید
پاکستان در منگنه سیاسی،اقتصادی آمریکا
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره در گفتگویی با دیپلماسی ایرانی به موشکافی دلایل عیان و پنهان توافق اخیر پاکستان - آمریکا و تاثیر قرار گرفتن نام افغانستان در لیست متحدان غیرناتو بر اسلام آباد پرداخت:
دیپلماسی ایرانی: پاکستان در نهایت پس از چندین ماه مجادله با ایالات متحده ، مسیر عبور کاروان تجهیزات و تاسیسات نظامی ناتو به افغانستان را در اختیار آمریکایی ها قرار داد. داستانی که میوه تنش بی سابقه میان دو کشور بود در نهایت در حالی به پایان رسید که برخی از معادله ای پنهانی میان دو کشور سخن می گویند و عده ای نیز اعتقاد دارند که کاخ سفید نشین ها تمام برگه های خود برای فشار بر اسلام آباد را روی میز چیده و در نهایت دولت پاکستان چاره ای جز تن دادن به ادامه این توافقنامه نداشته است. دیپلماسی ایرانی دلایل ازسرگیری این توافقنامه و تاثیر استراتژی های جدید واشنگتن در تعامل با کابل را با پیر محمد ملازهی کارشناس و تحلیل گر مسائل شبه قاره در میان گذاشت:
پاکستان پس از چندین ماه مقاومت در برابر درخواست های مکرر امریکا در نهایت با بازگشایی مسیر انتقال تجهیزات ناتو به افغانستان موافقت کرد. چه عواملی را در تصمیم گیری جدید اسلام آباد دخیل می دانید و آمریکایی ها چه امتیازهایی برای راضی کردن پاکستان پرداخت کردند؟
دو دلیل اصلی وجود داشت که پاکستانیها تا اندازهای کوتاه آمدند، البته باید گفت که هر دو طرف کوتاه آمدند،بدین معنا که هر دو امتیازاتی را به طرف مقابل دادند تا به این توافق دست پیدا کنند. به عنوان مثال میتوان گفت امریکاییها در مقابل این مساله که حاضر نبودند در ارتباط با کشتار نظامیان امریکا در پایگاه القاعده عذرخواهی کنند، کوتاه آمدند و هیلاری کیلنتون وزیرامور خارجه امریکا، به نوعی از پاکستان عذرخواهی کرد. در مقابل پاکستان نیز در چند مورد کوتاه آمد:
۱. پاکستان مدعی بود که امریکاییها باید برای هر کالایی ۵ هزار دلار حق ترانزیت بدهند که امریکاییها موافقت نکردند
۲. خواستار توقف عملیات هواپیماهای بدون سرنشین در منطقه بود که امریکاییها نه تنها آن را نپذیرفتند بلکه رسما هم اعلام کردند که حملات نظامی را افزایش میدهند و همزمان با این توافق فرمانی را صادر کرد که در حقیقت ارتش امریکا را موظف کرد تا تروریستها در هر جایی باید دنبال کنند.
بنابراین نوعی معامله میان دو کشور صورت گرفت که برخی از خواستههای دو طرف برآورده شد. اما بحث مهم این است که چرا پاکستانیها پس از چندین ماه مقاومت در نهایت رضایت دادند.در پاسخ باید گفت که چند دلیل اصلی وجود دارد:
۱. امریکا سیاست فشاری را از نظر سیاسی و یا حتی نظامی بر پاکستان وارد کردند و آن بحثی که در ارتباط با بلوچستان مطرح کردند که کنگره امریکا به نوعی اعلام کرد که به دنبال این است که این منطقه را از پاکستان جدا کند. در حقیقت پاکستانیها متوجه خطرات بسیار جدیتری کرد از اینکه این مسیر تدارکاتی را برای امریکا باز کنند. چراکه باز کردن این مسیر امتیازاتی برای آنها خواهد داشت، اما اگر مقاومت کنند ممکن است امریکاییها به سمت تجزیه پاکستان پیش روند. این مساله بحث بسیار جدی را در ارتش، پارلمان،میان احزاب سیاسی و دولت پاکستان ایجاد کرد که به نظر رسید نتیجه بحثها این بود که نباید در این مقطع با امریکاییها در گیر شد و اینکه امریکاییها ممکن است دست به کارهای خطرناکی علیه پاکستان بزنند.
۲. امریکاییها به گونهای در مناطق قبایلی پاکستان عمل میکردند که حتی این تردید برای نظامیان وجود داشت که ممکن است دخالت زمینی هم صورت گیرد. به عبارت دیگر پاکستانیها متوجه شدند که امریکا در موقعیتی قرار دارد که برای حفظ پایگاه خود در افغانستان و پیشبرد اهداف و طرحهایش که پس از ۲۰۱۴ نیروهای خود را از این کشور خارج کند، چارهای ندارد تا با پاکستانیها برخورد سختتری کند. در حقیقت امریکایی ها سیاست چماق و هویج خود را که به پاکستانیها نشان داده بودند،اما سیاست چماق را در مرتبه بالاتری قرار داده و پاکستانیها نیز این موضوع را درک کردند .
به نظر میرسد این دو موضوع در کنار مسائل دیگری همچون بحران داخلی در پاکستان سبب شد تا مجبورشدند این راه را باز کنند.امریکاییها نیز چارهای نداشتند که از این مسیر استفاده کنند. با توجه به مذاکراتی که با آسیای مرکزی کرده بودند، در ظاهر اعلام کردند که به توافق رسیدند، اما این مسیر عملا در دست روسیه است. در نتیجه بعید به نظر میرسید که امریکاییها بتوانند بدون هیچ نوع بازرسی و محدودیتی از این مسیر عبور کنند. بنابراین امریکاییها نیز در تنگا بودند و زمینهای برای این توافق میان دو کشور پاکستان و امریکا فراهم شد.
از زمان اعلام رسمی این خبر، پاکستان صحنه اعتراض های داخلی است. به نظر شما این توافقنامه کار ارتش پاکستان بود که بیشترین کمک های نظلمی را دریافت می کند یا تعاملی سیاسی بود؟
امریکاییها مدتها بود که وعدههای کمکی که به پاکستان داده بودند را معلق کرده و در این توافق اخیر ذکر شده است که میزانی از این کمکها را که حدود ۴۰۰ میلیون دلار است را امسال و مابقی آن را در سال آینده به پاکستان کمک کنند. اینکه ارتش پاکستان بیشترین کمکها را دریافت میکند، شکی نیست،. اما این ارتش است که باید حافظ منافع ملی و تمامیت ارضی کشور پاکستان باشد، بنابراین به نظر میرسد ارتشیها ضمن آنکه در ظاهر مایل بودند دولت در مقابل امریکا مقاومت کند، اما خطرات را بیش از سیاسیتمداران درک میکنند که اگر مشکل وخیم شود، این ارتش خواهد بود که زیر سوال میرود. در همین شرایط کنونی نیز امریکا با هواپیماهای بدون سرنشین حمله کرده و افراد عادی کشته میشوند، غیر از آنکه افکارعمومی مورد سوال قرار میگیرند ارتش را نیز مورد بازخواست قرار داده که چرا آنها مقابله نمیکنند. در نتیجه ارتش ضمن آنکه مایل بود که کمکهای امریکا ادامه پیدا کند، اما نگرانی آنها بیش از بخش سیاسی در مورد آینده مناسبات امریکا و پاکستان بود.
ارتشیها نیز بدون آنکه در ظاهر خود را نشان دهند، اما در پشت پرده شرایط را برای به توافق رسیدن دو کشور فراهم کردند.
پاکستانی ها درخواست توقف پرواز جنگنده های بدون سرنشین را داده بودند. این امر هنوز متوقف نشده و اصلی ترین دلیل اعتراض مردمی در روزهای اخیر است. گمان می کنید که واشنگتن برای راضی کردن افکار عمومی دست به توقف این امر بزند؟
بستگی دارد به اینکه نفوذ طالبان و شبکه حقانی از مناطق مرزی وزیرستان شمالی به ایالتهای بست و باستیتا چگونه پیش برود.اگر ارتش پاکستان از حملات طالبان و شبکه حقانی به داخل افغانستان جلوگیری کند که در این صورت امکان توقف هواپیماهای بدون سرنشین امریکای وجود خواهد داشت. اما اگر عملیات همچنان ادامه پیدا کند، برای امریکاییها چندان تفاوتی نمیکند که حاکمیت ملی پاکستان را نقض کند و طبق فرمانی که اخیرا اوباما رئیس جمهور امریکا، صادر کرده ارتش امریکا هر جایی که گروه ترویستی باشند با هواپیمای بدون سرنشین حمله خواهد کرد.این سیاست را در سومالی، یمن و در کشورهایی که سازمان القاعده فعالیت میکند، شهد هستیم که امریکاییها در این مورد بسیار قاطع برخورد میکنند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا در افغانستان ، کابل را متحد استراتژیک واشنگتن خواند. این حرکت چه تاثری بر رابطه دو جانبه پاکستان - افغانستان و رابطه سه جانیه کابل - اسلام آباد - واشنگتن خواهد گذاشت؟
این ارتقا موقعیت افغانستان به عنوان متحد خارج از ناتوی امریکاست، در حال حاضر سه کشور این موقعیت را دارا هستند همچون اسرائیل، مصر و استرالیا. البته کشورهای دیگری هم اعلام شده بود اما در این سطح و اینکه برای امریکا تعهدآور باشد ، نبود. در مورد پاکستان نیز به شکل لفظی اعلام کردند اما امریکاییها هیچ تغییری در سیاستهای خود در مورد تحولات پاکستان ندادند. اما در ارتباط با افغانستان حقیقت این است که امریکاییها قانع شدند که پاکستان پشت سر طالبان است و از امریکا پول دریافت میکند که با طالبان مبارزه کند، اما از سوی دیگر گروههای افراطی را تربیت میکند و به افغانستان میفرستد. قانع شدن امریکا همان چیزی است که حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان، بارها به دنبال آن بود و میگفت در روستاهای پاکستان به دنبال طالبان نباشید بلکه در داخل پاکستان مراکز آنها را پیدا کنید.
به باور من این حرکت امریکاییها پاسخ تندی به پاکستانیهاست که اگر شما سیاستهای خود را تغییر ندهید ما نیز با افغانستان در موقعیتی قرار خواهیم گرفت که ممکن است حتی از نظر نظامی دچار مشکل شوید.
به نظر میرسد که پاکستانیها باید روی این مساله فکر کنند و معنای این پیام این است که پس از سال ۲۰۱۴ که امریکاییها قصد دارند از افغانستان خارج شوند و تنها چند پایگاه در این کشور داشته باشد که در نهایت امنیت افغانستان را نیز به نیروهای امنیتی و ارتش این کشور بسپارند، این پیام را به طالبان میدهند که به این امید نباشند تا بتوانند دولت افغانستان را شکست داده و کابل را دوباره تصرف کنند.
یعنی طالبان راهی جز سازش و آمدن در پای میز مذاکره ندارد . نشان دیگر این پیام به سوی پاکستان است که نباید امیدوار باشد که پس از ۲۰۱۴ تغییری در افغانستان به نفع پاکستان ایجاد خواهد شد. در حقیقت امریکاییها به طالبان و پاکستان میگویند که ما در افغانستان خواهیم بود و به شما اجازه نخواهیم داد که از طریق زور به کابل آمده و اهداف خود را پیگیری کنید.
راه حلی که نشان آنها داده میشود این است که از یک سو راه حل نظامی را مسدود کرده و از سوی دیگر راه حلی سیاسی و مذاکره راهی باز است که به عنوان مثال طالبان در قدرت شریک شوند و پاکستان نیز میتواند در کانالی کانونی در مناسباتی دو جانبه از موضع برابر با افغانستان برخورد کند که به نظر میرسد هم اکنون به شکل تلویحی در این موقعیت پاکستان به عنوان متحد غیرناتوی امریکا وجود دارد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی\14
پاکستان پس از چندین ماه مقاومت در برابر درخواست های مکرر امریکا در نهایت با بازگشایی مسیر انتقال تجهیزات ناتو به افغانستان موافقت کرد. چه عواملی را در تصمیم گیری جدید اسلام آباد دخیل می دانید و آمریکایی ها چه امتیازهایی برای راضی کردن پاکستان پرداخت کردند؟
دو دلیل اصلی وجود داشت که پاکستانیها تا اندازهای کوتاه آمدند، البته باید گفت که هر دو طرف کوتاه آمدند،بدین معنا که هر دو امتیازاتی را به طرف مقابل دادند تا به این توافق دست پیدا کنند. به عنوان مثال میتوان گفت امریکاییها در مقابل این مساله که حاضر نبودند در ارتباط با کشتار نظامیان امریکا در پایگاه القاعده عذرخواهی کنند، کوتاه آمدند و هیلاری کیلنتون وزیرامور خارجه امریکا، به نوعی از پاکستان عذرخواهی کرد. در مقابل پاکستان نیز در چند مورد کوتاه آمد:
۱. پاکستان مدعی بود که امریکاییها باید برای هر کالایی ۵ هزار دلار حق ترانزیت بدهند که امریکاییها موافقت نکردند
۲. خواستار توقف عملیات هواپیماهای بدون سرنشین در منطقه بود که امریکاییها نه تنها آن را نپذیرفتند بلکه رسما هم اعلام کردند که حملات نظامی را افزایش میدهند و همزمان با این توافق فرمانی را صادر کرد که در حقیقت ارتش امریکا را موظف کرد تا تروریستها در هر جایی باید دنبال کنند.
بنابراین نوعی معامله میان دو کشور صورت گرفت که برخی از خواستههای دو طرف برآورده شد. اما بحث مهم این است که چرا پاکستانیها پس از چندین ماه مقاومت در نهایت رضایت دادند.در پاسخ باید گفت که چند دلیل اصلی وجود دارد:
۱. امریکا سیاست فشاری را از نظر سیاسی و یا حتی نظامی بر پاکستان وارد کردند و آن بحثی که در ارتباط با بلوچستان مطرح کردند که کنگره امریکا به نوعی اعلام کرد که به دنبال این است که این منطقه را از پاکستان جدا کند. در حقیقت پاکستانیها متوجه خطرات بسیار جدیتری کرد از اینکه این مسیر تدارکاتی را برای امریکا باز کنند. چراکه باز کردن این مسیر امتیازاتی برای آنها خواهد داشت، اما اگر مقاومت کنند ممکن است امریکاییها به سمت تجزیه پاکستان پیش روند. این مساله بحث بسیار جدی را در ارتش، پارلمان،میان احزاب سیاسی و دولت پاکستان ایجاد کرد که به نظر رسید نتیجه بحثها این بود که نباید در این مقطع با امریکاییها در گیر شد و اینکه امریکاییها ممکن است دست به کارهای خطرناکی علیه پاکستان بزنند.
۲. امریکاییها به گونهای در مناطق قبایلی پاکستان عمل میکردند که حتی این تردید برای نظامیان وجود داشت که ممکن است دخالت زمینی هم صورت گیرد. به عبارت دیگر پاکستانیها متوجه شدند که امریکا در موقعیتی قرار دارد که برای حفظ پایگاه خود در افغانستان و پیشبرد اهداف و طرحهایش که پس از ۲۰۱۴ نیروهای خود را از این کشور خارج کند، چارهای ندارد تا با پاکستانیها برخورد سختتری کند. در حقیقت امریکایی ها سیاست چماق و هویج خود را که به پاکستانیها نشان داده بودند،اما سیاست چماق را در مرتبه بالاتری قرار داده و پاکستانیها نیز این موضوع را درک کردند .
به نظر میرسد این دو موضوع در کنار مسائل دیگری همچون بحران داخلی در پاکستان سبب شد تا مجبورشدند این راه را باز کنند.امریکاییها نیز چارهای نداشتند که از این مسیر استفاده کنند. با توجه به مذاکراتی که با آسیای مرکزی کرده بودند، در ظاهر اعلام کردند که به توافق رسیدند، اما این مسیر عملا در دست روسیه است. در نتیجه بعید به نظر میرسید که امریکاییها بتوانند بدون هیچ نوع بازرسی و محدودیتی از این مسیر عبور کنند. بنابراین امریکاییها نیز در تنگا بودند و زمینهای برای این توافق میان دو کشور پاکستان و امریکا فراهم شد.
از زمان اعلام رسمی این خبر، پاکستان صحنه اعتراض های داخلی است. به نظر شما این توافقنامه کار ارتش پاکستان بود که بیشترین کمک های نظلمی را دریافت می کند یا تعاملی سیاسی بود؟
امریکاییها مدتها بود که وعدههای کمکی که به پاکستان داده بودند را معلق کرده و در این توافق اخیر ذکر شده است که میزانی از این کمکها را که حدود ۴۰۰ میلیون دلار است را امسال و مابقی آن را در سال آینده به پاکستان کمک کنند. اینکه ارتش پاکستان بیشترین کمکها را دریافت میکند، شکی نیست،. اما این ارتش است که باید حافظ منافع ملی و تمامیت ارضی کشور پاکستان باشد، بنابراین به نظر میرسد ارتشیها ضمن آنکه در ظاهر مایل بودند دولت در مقابل امریکا مقاومت کند، اما خطرات را بیش از سیاسیتمداران درک میکنند که اگر مشکل وخیم شود، این ارتش خواهد بود که زیر سوال میرود. در همین شرایط کنونی نیز امریکا با هواپیماهای بدون سرنشین حمله کرده و افراد عادی کشته میشوند، غیر از آنکه افکارعمومی مورد سوال قرار میگیرند ارتش را نیز مورد بازخواست قرار داده که چرا آنها مقابله نمیکنند. در نتیجه ارتش ضمن آنکه مایل بود که کمکهای امریکا ادامه پیدا کند، اما نگرانی آنها بیش از بخش سیاسی در مورد آینده مناسبات امریکا و پاکستان بود.
ارتشیها نیز بدون آنکه در ظاهر خود را نشان دهند، اما در پشت پرده شرایط را برای به توافق رسیدن دو کشور فراهم کردند.
پاکستانی ها درخواست توقف پرواز جنگنده های بدون سرنشین را داده بودند. این امر هنوز متوقف نشده و اصلی ترین دلیل اعتراض مردمی در روزهای اخیر است. گمان می کنید که واشنگتن برای راضی کردن افکار عمومی دست به توقف این امر بزند؟
بستگی دارد به اینکه نفوذ طالبان و شبکه حقانی از مناطق مرزی وزیرستان شمالی به ایالتهای بست و باستیتا چگونه پیش برود.اگر ارتش پاکستان از حملات طالبان و شبکه حقانی به داخل افغانستان جلوگیری کند که در این صورت امکان توقف هواپیماهای بدون سرنشین امریکای وجود خواهد داشت. اما اگر عملیات همچنان ادامه پیدا کند، برای امریکاییها چندان تفاوتی نمیکند که حاکمیت ملی پاکستان را نقض کند و طبق فرمانی که اخیرا اوباما رئیس جمهور امریکا، صادر کرده ارتش امریکا هر جایی که گروه ترویستی باشند با هواپیمای بدون سرنشین حمله خواهد کرد.این سیاست را در سومالی، یمن و در کشورهایی که سازمان القاعده فعالیت میکند، شهد هستیم که امریکاییها در این مورد بسیار قاطع برخورد میکنند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا در افغانستان ، کابل را متحد استراتژیک واشنگتن خواند. این حرکت چه تاثری بر رابطه دو جانبه پاکستان - افغانستان و رابطه سه جانیه کابل - اسلام آباد - واشنگتن خواهد گذاشت؟
این ارتقا موقعیت افغانستان به عنوان متحد خارج از ناتوی امریکاست، در حال حاضر سه کشور این موقعیت را دارا هستند همچون اسرائیل، مصر و استرالیا. البته کشورهای دیگری هم اعلام شده بود اما در این سطح و اینکه برای امریکا تعهدآور باشد ، نبود. در مورد پاکستان نیز به شکل لفظی اعلام کردند اما امریکاییها هیچ تغییری در سیاستهای خود در مورد تحولات پاکستان ندادند. اما در ارتباط با افغانستان حقیقت این است که امریکاییها قانع شدند که پاکستان پشت سر طالبان است و از امریکا پول دریافت میکند که با طالبان مبارزه کند، اما از سوی دیگر گروههای افراطی را تربیت میکند و به افغانستان میفرستد. قانع شدن امریکا همان چیزی است که حامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان، بارها به دنبال آن بود و میگفت در روستاهای پاکستان به دنبال طالبان نباشید بلکه در داخل پاکستان مراکز آنها را پیدا کنید.
به باور من این حرکت امریکاییها پاسخ تندی به پاکستانیهاست که اگر شما سیاستهای خود را تغییر ندهید ما نیز با افغانستان در موقعیتی قرار خواهیم گرفت که ممکن است حتی از نظر نظامی دچار مشکل شوید.
به نظر میرسد که پاکستانیها باید روی این مساله فکر کنند و معنای این پیام این است که پس از سال ۲۰۱۴ که امریکاییها قصد دارند از افغانستان خارج شوند و تنها چند پایگاه در این کشور داشته باشد که در نهایت امنیت افغانستان را نیز به نیروهای امنیتی و ارتش این کشور بسپارند، این پیام را به طالبان میدهند که به این امید نباشند تا بتوانند دولت افغانستان را شکست داده و کابل را دوباره تصرف کنند.
یعنی طالبان راهی جز سازش و آمدن در پای میز مذاکره ندارد . نشان دیگر این پیام به سوی پاکستان است که نباید امیدوار باشد که پس از ۲۰۱۴ تغییری در افغانستان به نفع پاکستان ایجاد خواهد شد. در حقیقت امریکاییها به طالبان و پاکستان میگویند که ما در افغانستان خواهیم بود و به شما اجازه نخواهیم داد که از طریق زور به کابل آمده و اهداف خود را پیگیری کنید.
راه حلی که نشان آنها داده میشود این است که از یک سو راه حل نظامی را مسدود کرده و از سوی دیگر راه حلی سیاسی و مذاکره راهی باز است که به عنوان مثال طالبان در قدرت شریک شوند و پاکستان نیز میتواند در کانالی کانونی در مناسباتی دو جانبه از موضع برابر با افغانستان برخورد کند که به نظر میرسد هم اکنون به شکل تلویحی در این موقعیت پاکستان به عنوان متحد غیرناتوی امریکا وجود دارد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی\14
نظر شما :