در وزارت خارجه چه خبر است؟
متاسفانه در چند سال گذشته وزارت خارجه تا حدودی از نیروهای کارشناسی خالی شده است. این اقدام از زمان آقای متکی و به بهانههای مختلف شروع شد. با خالی شدن وزارت خارجه از نیروهای دلسوزی که مورد تایید نظام بوده و در مسائل مختلف دیپلماتیک و بینالمللی امتحان خود را پس داده بودند جای آنها با کارشناسان مجرب پر نشد. از سوی دیگر وزارت خارجه فاقد نگاه و استراتژی جامع و کلی به مسائل جهانی و پیرامونی است. وزارت خارجه در حقیقت به وزارتخانهای تبدیل شده است که تنها کارهای روزانه و عکسالعملی انجام میدهد. یعنی اتفاقاتی روی میدهد و سپس وزارت خارجه بر اساس آن اتفاقات به این فکر میافتد که موضعگیری داشته باشد یا خیر. غافل از این که وزارت خارجه باید دیدبان نظام باشد و از موضعی بالا تحولات پیرامونی و بین المللی را رصد کند و چالشها و فرصتها را شناسایی کرده و برای این موضوعات برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت داشته باشد. متاسفانه در چند سال گذشته وزارت خارجه فقط به صورت واکنشی و عکسالعملی دست به اقدام میزند و در این عکس العملها نیز هیچگاه شاهد ابتکار و برنامهریزی نبوده ایم، یعنی به محض آنکه دیگران اقدامیانجام میدهند وزارت خارجه یا سکوت اختیار کرده و یا عکس العملی غیرمناسب نشان داده است.
نمونه اخیر این رویکرد واکنش به اعدام شهروندان ایرانی در عربستان است. فارغ از اینکه این شهروندان جرمیمرتکب شده یا نشدهاند، وزارت خارجه و بخش کنسولی وزارت خارجه از قبل میدانست که این شهروندان در بند رژیم سعودی هستند لذا با اتکا به قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی وظیفه وزارت خارجه و حق شهروندان ایرانی بود که وکیل داشته باشند تا از حقوق آنها دفاع شود. به اعتقاد من در این موضوع اگر وزارت خارجه از قبل موضعگیری نشان میداد و در مجامع بینالمللی طرح دعوی و یا حداقل طرح موضوع میکرد شاید رژیم سعودی به این راحتی جرات نمیکرد که قوانین و مقررات کنوانسیونهای بینالمللی از جمله کنوانسیون حقوق کنسولی را نادیده بگیرد. از یکسو مجلس بحث کاهش روابط با فلان کشور را مطرح میکند و از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه مطلب دیگری را بیان میکند این امر نشان میدهد که ما با یک ناهماهنگی روبرو هستیم و دود این ناهماهنگی بیش از آنکه به چشم اشخاص برود، به چشم کل نظام میرود و خدای نخواسته حقوق حقه ما را تضعیف میکند. اکنون با تمامیهمسایگان خود روابط اگر نگوییم نامناسب، روابط نامشخصی داریم. معلوم نیست همسایه ای که امروز ما برای او آغوش باز میکنیم و سینه چاک میدهیم و دوست و برادر خطابش میکنیم، چگونه در بیست و چهار ساعت بعد یکباره به عامل صهیونیست تبدیل میشود و شعارهایی داده میشود که اصلا قابل مقایسه با شعارهای بیست و چهار ساعت قبل نیست. این موضوع نشان از یک سردرگمی در سیاست خارجی است در حالی که ما باید با توجه به سه اصل بنیادی عزت، حکمت و مصلحت سیاست مدونی داشته باشیم و بر اساس آن حرکت کنیم.
سردرگمی و عدم کارآمدی وزارت خارجه به دلیل عدم استقلال در تصمیم گیریهای کارشناسی است، این موضوع یک آفت برای وزارت خارجه محسوب میشود که قبل از آنکه به کار کارشناسی متکی باشد و کار کارشناسی را به مقامات مافوق خود منتقل کند برعکس عمل کرده و نگاه کند دیگری چه میخواهد تا همان را بگوید؛ اگر خدای نخواسته کسی در جایگاهی قرار داشته باشد که نتواند منافع ملی کنونی ما را تشخیص دهد؛ وزارت خارجه نمیتواند سکوت کند و بگوید من بر اساس میل آقای الف یا ب عمل میکنم؛ بلکه باید بر اساس کار کارشناسی عمل کند.
نویسنده: علی اکبر فرازی
نظر شما :