لزوم برخورد منطقی با انتخاب مرسی
شرق: برخی رسانههای ایران طی هفته گذشته پیشاپیش به استقبال پیروزی نامزد «اخوانالمسلمین» رفتند. اکنون نماینده کسانی که خواهان اعدام حسنی مبارک بودند انتخاب شده است، شاید مانند مقامات قبلی مصر در برداشتن نام «خالد اسلامبولی» کشنده انور سادات از روی خیابان «وزرای» تهران، اصرار نداشته باشند. مصر خیلی شانس آورد که آرا را منصفانه شمردند و در این انتخابات نصف به نصف، اخوانیون برنده شدند. زیرا اگر نتیجه منصفانه هم به آن طرف سنگینی میکرد، شاید مصیبتی خونین به بار میآورد. اما برای بررسی آینده مناسبات دولت جدید با ایران نخست باید دید دولت کنونی مصر تا چه اندازه میتواند توقعات جمهوری اسلامی را بر آورده کند. توقعاتی که در میان جناحهای مختلف داخلی ایران متفاوت است. البته نگاه مسوولانه دستاندرکاران، حساب آرزواندیشیهایشان را از واقعیات و واقعبینیها جدا میکند و قطعا عملکردهایشان بسیار ملایمتر و رقیقتر خواهد بود.
اما در هر قضاوتی باید به واقعیاتی توجه داشت: اولا رییسجمهور منتخب کنونی و طرفدارانش میدانند که نفوذ آنان بر ارتش ضعیف است، زیرا شعارهای اخیر و تجربیات پیشین، ارتشیان را بیمناک کرده که مبادا با کنار کشیدن، جانشان در خطر باشد. دیگر اینکه در کشورهایی که پیشینه دموکراسی ندارند جنگ بر سر قدرت و مزایایی است که از آن حاصل میشود، بنابراین نمیتوان انتظار داشت که صاحبان قدرت آن را به آسانی از دست بدهند. و باز نکته مهم دیگر این است که منتخب شماره دو اخوانالمسلمین و طرفدارانش واقفاند که علاوه بر ارتش نیمی از رأیدهندگان نیز نظر دیگری داشتهاند. یعنی به آن آسانی هم نمیتوانند سلایق شخصی خودشان را در امور زندگی مردمانی که بخش بزرگی از آنان نیز مسیحیان قبطی هستند، تحمیل کنند و باز میدانند که کل مشارکت در انتخابات ضعیف بوده و چندان بیش از 50درصد نبوده است و از قضا این طرفداران اخوان بودند که بیشترین مشارکت مسلکی را داشتهاند و معترضانی که مشارکت نکردند در شمار طرفدارانشان نبودهاند. پس باید در مواضعشان رعایت این نکات را بکنند. اما در درون نیز با چالشهای جدی مواجهاند. بخش بزرگی از رأیدهندگانشان سلفیون تحت الحمایه عربستان بودهاند! و بعید نیست نسبت به جمهوری اسلامی از دید عربستانی و شیعهستیزانه بنگرند و دیگر دیدگاه اقتصادی است که در رویکردهای دولت جدید، با همه محدودیتهایی که دارد، اثرگذار است. فراموش نشود که بزرگترین منبع درآمد مصر توریسم غربی و غیرمسلمان است، که در صورت تداوم شعارها و برخی ضدیتهای ضد مسیحی سلفی این منبع درآمد به کلی خشک خواهد شد و سلفیون باید پاسخگوی فشارهای اقتصادی بعدی بر مردم باشند و اخوانیون مصلحتگرا چنین اجازهای به سلفیون نخواهند داد!
با توجه به اینکه اخوانالمسلمین قدیمی تاثیرگذاری بسیار بر حرکات اسلامی 70 سال قبل ایران داشته است، برخی از این ایرانیان، اخوانالمسلمین را هنوز به همان چشم مینگرند، در حالی که اینان با مشارکت مستقیم در مجلس مصر و در امور حکومت مصلحتگراتر از تصورات هستند. از اینها گذشته عامل اقتصادی حیاتی دولت مصر که شرط آن کنار آمدن با غرب است دریافت کمک سالانه یکی، دومیلیارد دلاری از آمریکا و بسیار بیش از اینها از عربستان است، که مستلزم رعایت محدودیتهایی در رفتارهایشان درباره اسراییل است. ضمنا بسیاری از انقلابیون مصری حرکات سوریه را نیز بخشی از «بهار عربی» میدانند و نسبت به آن احساسی متفاوت دارند و بیان هم کردهاند. بنابراین محمد المرسی رییسجمهور منتخب مهندس تحصیلکرده آمریکا، آنقدر ریاضی بلد است که در این معادله چندین مجهولی، چندان جدی، به دنبال راهحلی سریع و دلبخواهی نباشد. قدری رعایت نیمه رایدهندگان مخالف، قدری رعایت نیمه رایندهنگان اغلب مخالف، قدری ملاحظه ارتش، قدری ملاحظه توریست فرنگی همه چیز نوش و همه چیز نپوش، قدری ملاحظه سلفیون و عربستانشان، قدری ملاحظه نیاز به کمک آمریکا، قدری ملاحظه مشکلات رویارویی جدی با اسراییل و قدری زیاد ملاحظه شکم گرسنه و بیکاری جمعیت بیش از حد زیاد کشور و نبود انواع منابعی که پاسخگوی آن باشد. اینها چیزهایی است که یک دولت در تصمیماتش با آن مواجه است و ممکن است در عمل به همان «شیر بییال و دم و اشکم» مولانای خودمان بینجامد.
اما در هر قضاوتی باید به واقعیاتی توجه داشت: اولا رییسجمهور منتخب کنونی و طرفدارانش میدانند که نفوذ آنان بر ارتش ضعیف است، زیرا شعارهای اخیر و تجربیات پیشین، ارتشیان را بیمناک کرده که مبادا با کنار کشیدن، جانشان در خطر باشد. دیگر اینکه در کشورهایی که پیشینه دموکراسی ندارند جنگ بر سر قدرت و مزایایی است که از آن حاصل میشود، بنابراین نمیتوان انتظار داشت که صاحبان قدرت آن را به آسانی از دست بدهند. و باز نکته مهم دیگر این است که منتخب شماره دو اخوانالمسلمین و طرفدارانش واقفاند که علاوه بر ارتش نیمی از رأیدهندگان نیز نظر دیگری داشتهاند. یعنی به آن آسانی هم نمیتوانند سلایق شخصی خودشان را در امور زندگی مردمانی که بخش بزرگی از آنان نیز مسیحیان قبطی هستند، تحمیل کنند و باز میدانند که کل مشارکت در انتخابات ضعیف بوده و چندان بیش از 50درصد نبوده است و از قضا این طرفداران اخوان بودند که بیشترین مشارکت مسلکی را داشتهاند و معترضانی که مشارکت نکردند در شمار طرفدارانشان نبودهاند. پس باید در مواضعشان رعایت این نکات را بکنند. اما در درون نیز با چالشهای جدی مواجهاند. بخش بزرگی از رأیدهندگانشان سلفیون تحت الحمایه عربستان بودهاند! و بعید نیست نسبت به جمهوری اسلامی از دید عربستانی و شیعهستیزانه بنگرند و دیگر دیدگاه اقتصادی است که در رویکردهای دولت جدید، با همه محدودیتهایی که دارد، اثرگذار است. فراموش نشود که بزرگترین منبع درآمد مصر توریسم غربی و غیرمسلمان است، که در صورت تداوم شعارها و برخی ضدیتهای ضد مسیحی سلفی این منبع درآمد به کلی خشک خواهد شد و سلفیون باید پاسخگوی فشارهای اقتصادی بعدی بر مردم باشند و اخوانیون مصلحتگرا چنین اجازهای به سلفیون نخواهند داد!
با توجه به اینکه اخوانالمسلمین قدیمی تاثیرگذاری بسیار بر حرکات اسلامی 70 سال قبل ایران داشته است، برخی از این ایرانیان، اخوانالمسلمین را هنوز به همان چشم مینگرند، در حالی که اینان با مشارکت مستقیم در مجلس مصر و در امور حکومت مصلحتگراتر از تصورات هستند. از اینها گذشته عامل اقتصادی حیاتی دولت مصر که شرط آن کنار آمدن با غرب است دریافت کمک سالانه یکی، دومیلیارد دلاری از آمریکا و بسیار بیش از اینها از عربستان است، که مستلزم رعایت محدودیتهایی در رفتارهایشان درباره اسراییل است. ضمنا بسیاری از انقلابیون مصری حرکات سوریه را نیز بخشی از «بهار عربی» میدانند و نسبت به آن احساسی متفاوت دارند و بیان هم کردهاند. بنابراین محمد المرسی رییسجمهور منتخب مهندس تحصیلکرده آمریکا، آنقدر ریاضی بلد است که در این معادله چندین مجهولی، چندان جدی، به دنبال راهحلی سریع و دلبخواهی نباشد. قدری رعایت نیمه رایدهندگان مخالف، قدری رعایت نیمه رایندهنگان اغلب مخالف، قدری ملاحظه ارتش، قدری ملاحظه توریست فرنگی همه چیز نوش و همه چیز نپوش، قدری ملاحظه سلفیون و عربستانشان، قدری ملاحظه نیاز به کمک آمریکا، قدری ملاحظه مشکلات رویارویی جدی با اسراییل و قدری زیاد ملاحظه شکم گرسنه و بیکاری جمعیت بیش از حد زیاد کشور و نبود انواع منابعی که پاسخگوی آن باشد. اینها چیزهایی است که یک دولت در تصمیماتش با آن مواجه است و ممکن است در عمل به همان «شیر بییال و دم و اشکم» مولانای خودمان بینجامد.
نظر شما :