چرا مذاکرات هستهای ایران به نتیجه نمیرسد؟
با پایان یافتن دور جدید مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در مسکو و طرح مباحثی از سوی غرب، مبنی بر عدم موفقیت مذاکرات، بازار بحث و گمانهزنی درباره علل این اتفاق، بار دیگر داغ شده است. در این میان، دو دیدگاه غالب، علل ادامه یافتن مذاکرات بدون دستیابی به نتیجهای جدی را مورد بحث قرار میدهد.
به گزارش «تابناک»، فارغ از مباحث تبلیغاتی معمول و طرح ادعاهایی مبنی بر اینکه ایران خواهان رسیدن به توافق درباره پرونده هستهای خود نیست، به تازگی دیدگاهی نیز به طور جدی در میان شماری از تحلیلگران آمریکایی رشد پیدا کرده که بر این باور است، این اوباماست که نمیخواهد جدی در روند مذاکرات درگیر شود.
بنا بر این گزارش، تحلیلگران در پی فهم چرایی این موضوع، تحلیلهایی را منتشر کدهاند که هر یک از زاویهای خاص، این مسأله را مورد توجه قرار میدهد. نشریه «آتلانتیک» در مطلبی به بررسی دو طیف اصلی این دیدگاهها پرداخته که هر یک از آنها طرفداران خاص خود را دارد.
«رابرت رایت»، تحلیلگر نشریه آتلانتیک در بیان این دو دیدگاه، اشاره میکند که دلیل اصلی طرح آنها، پیدایش این باور عمومی است که اوباما نمیخواهد به طور جدی وارد روند مذاکره با ایران به قصد رسیدن به توافق شود. رایت که خود طرفدار دیدگاه نخست است، در توضیح آن مینویسد، دلیل این امر آن است که مبارزات انتخاباتی، زمانی برای مذاکرات جدی باقی نمیگذارد.
بر پایه این دیدگاه، در صورتی که اوباما بخواهد اقدام به دادن امتیاز ـ که جزیی طبیعی از روند مذاکرات جدی است ـ بکند، از سوی «میت رامنی» و دیگر جنگطلبان راستگرا، به مماشات متهم خواهد شد. به این ترتیب، اوباما به دلیل امکان تضعیف موضعش در آستانه انتخابات، از رسیدن مذاکرات به نتیجهای جدی خودداری میکند و در پی ادامه دادن آن تا پس از انتخابات ریاست جمهوری است.
اما دیدگاه دوم که قابل تأمل نیز هست، از سوی «فلینت لِورت» و «هیلاری مان»، کارشناسان مسائل ایران و تحلیلگران نزدیک به دولت سابق آمریکا در زمان «جورج بوش» ارائه شده است. به باور آنها، این مقتضیات انتخابات نیست که اوباما را به اتلاف وقت واداشته، بلکه وی در پی آن است تا این اتلاف وقت را تا ابد ادامه دهد.
بر پایه این دیدگاه، اوباما اصولاً تمایلی برای به نتیجه رساندن مذاکرات و به دست آوردن دستاوردی ملموس از آن ندارد، بلکه هدف وی آن است با افزایش فشارها بر ایران برای مدتی نامحدود، سیاست «تغییر رژیم» را در ایران پیاده کند.
این دو تحلیلگر در مقاله خود مینویسند: «در حقیقت، دولت اوباما در حال خرید زمان برای یک دستور کار مهلکتر است؛ خرید زمان برای انجام کارهای پنهانی به منظور خرابکاری در برنامه هستهای ایران؛ خرید زمان برای اینکه تحریمها زمینه را برای تغییر رژیم در ایران آماده کنند و خرید زمان برای اینکه ایالات متحده، شرکای اروپایی و عرب سنیاش و همچنین ترکیه، با از میان برداشتن دولت اسد در سوریه، جمهوری اسلامی را تضعیف کنند».
لِورت ومان در این رابطه به اظهاراتی از برخی مقامات دولت آمریکا، از جمله مشاور امنیت ملی معاون اوباما اشاره میکند که در تأیید این نظر، سخنانی را بر زبان راندهاند. آنها همچنین به افشاگری اخیر درباره دست داشتن آمریکا در حملات سایبری علیه تأسیسات هستهای ایران اشاره کرده و همه این عوامل را همراستا با یکدیگر و در راستای سیاست یادشده ارزیابی میکنند.
به این ترتیب، هرچند تاکنون همواره ایران به عنوان مسئول شکست و به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای معرفی میشد، این باور کم کم در میان محافل تحلیلی آمریکا رو به رشد است که مشکل از جای دیگر است.
در این میان، هر یک از دو دیدگاه نامبرده که درست باشد، در اصل ماجرا که عدم تمایل دولت آمریکا به رسیدن به نتیجهای واقعی از مذاکرات است، تغییری پدید نمیآورد.
به گزارش «تابناک»، فارغ از مباحث تبلیغاتی معمول و طرح ادعاهایی مبنی بر اینکه ایران خواهان رسیدن به توافق درباره پرونده هستهای خود نیست، به تازگی دیدگاهی نیز به طور جدی در میان شماری از تحلیلگران آمریکایی رشد پیدا کرده که بر این باور است، این اوباماست که نمیخواهد جدی در روند مذاکرات درگیر شود.
بنا بر این گزارش، تحلیلگران در پی فهم چرایی این موضوع، تحلیلهایی را منتشر کدهاند که هر یک از زاویهای خاص، این مسأله را مورد توجه قرار میدهد. نشریه «آتلانتیک» در مطلبی به بررسی دو طیف اصلی این دیدگاهها پرداخته که هر یک از آنها طرفداران خاص خود را دارد.
«رابرت رایت»، تحلیلگر نشریه آتلانتیک در بیان این دو دیدگاه، اشاره میکند که دلیل اصلی طرح آنها، پیدایش این باور عمومی است که اوباما نمیخواهد به طور جدی وارد روند مذاکره با ایران به قصد رسیدن به توافق شود. رایت که خود طرفدار دیدگاه نخست است، در توضیح آن مینویسد، دلیل این امر آن است که مبارزات انتخاباتی، زمانی برای مذاکرات جدی باقی نمیگذارد.
بر پایه این دیدگاه، در صورتی که اوباما بخواهد اقدام به دادن امتیاز ـ که جزیی طبیعی از روند مذاکرات جدی است ـ بکند، از سوی «میت رامنی» و دیگر جنگطلبان راستگرا، به مماشات متهم خواهد شد. به این ترتیب، اوباما به دلیل امکان تضعیف موضعش در آستانه انتخابات، از رسیدن مذاکرات به نتیجهای جدی خودداری میکند و در پی ادامه دادن آن تا پس از انتخابات ریاست جمهوری است.
اما دیدگاه دوم که قابل تأمل نیز هست، از سوی «فلینت لِورت» و «هیلاری مان»، کارشناسان مسائل ایران و تحلیلگران نزدیک به دولت سابق آمریکا در زمان «جورج بوش» ارائه شده است. به باور آنها، این مقتضیات انتخابات نیست که اوباما را به اتلاف وقت واداشته، بلکه وی در پی آن است تا این اتلاف وقت را تا ابد ادامه دهد.
بر پایه این دیدگاه، اوباما اصولاً تمایلی برای به نتیجه رساندن مذاکرات و به دست آوردن دستاوردی ملموس از آن ندارد، بلکه هدف وی آن است با افزایش فشارها بر ایران برای مدتی نامحدود، سیاست «تغییر رژیم» را در ایران پیاده کند.
این دو تحلیلگر در مقاله خود مینویسند: «در حقیقت، دولت اوباما در حال خرید زمان برای یک دستور کار مهلکتر است؛ خرید زمان برای انجام کارهای پنهانی به منظور خرابکاری در برنامه هستهای ایران؛ خرید زمان برای اینکه تحریمها زمینه را برای تغییر رژیم در ایران آماده کنند و خرید زمان برای اینکه ایالات متحده، شرکای اروپایی و عرب سنیاش و همچنین ترکیه، با از میان برداشتن دولت اسد در سوریه، جمهوری اسلامی را تضعیف کنند».
لِورت ومان در این رابطه به اظهاراتی از برخی مقامات دولت آمریکا، از جمله مشاور امنیت ملی معاون اوباما اشاره میکند که در تأیید این نظر، سخنانی را بر زبان راندهاند. آنها همچنین به افشاگری اخیر درباره دست داشتن آمریکا در حملات سایبری علیه تأسیسات هستهای ایران اشاره کرده و همه این عوامل را همراستا با یکدیگر و در راستای سیاست یادشده ارزیابی میکنند.
به این ترتیب، هرچند تاکنون همواره ایران به عنوان مسئول شکست و به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای معرفی میشد، این باور کم کم در میان محافل تحلیلی آمریکا رو به رشد است که مشکل از جای دیگر است.
در این میان، هر یک از دو دیدگاه نامبرده که درست باشد، در اصل ماجرا که عدم تمایل دولت آمریکا به رسیدن به نتیجهای واقعی از مذاکرات است، تغییری پدید نمیآورد.
نظر شما :