اتحاد عربستان- بحرین مقابل ایران - عراق قد می کشد؟
خاورمیانه،بستر ائتلاف های نانوشته
زمانی که نوری المالکی نخستوزیر عراق به ایران سفر کرد، رحیمی، معاون اول رئیس جمهور ایران طرح اتحادیه ایران و عراق را مطرح کرد که سبب واکنش بسیاری از کشورهای عربی شد. امروز بحث از اتحادیه عربستان و بحرین مطرح شده است. آیا به نظر شما تشکیل این دو اتحادیه در تقابل با یکدیگر طرح شده است؟
تجربیات مقولات همگرایی و در نقطه مقابل واگرایی منطقهای در مناطق مختلف جهان از جمله منطقه خاورمیانه و خلیج فارس نشان داده است که به ویژه پس از فروپاشی بلوک شرق در سال 1991 و همچنین برچیده شدن دیوار برلین و تجارب پیمانهای منطقهای همانند جنبش کشورهای غیر متعهد، سازمان کنفرانس اسلامی و همچنین اکو نشان داده است که طرح مقولاتی همچون اتحادیه و اتحادیهسازی بنا بر دلایل و ملاحظات مختلفی به پاسخهای اقناعکننده و یا نتایج پایداری نمیرسد و نخواهد رسید. علت این مساله را باید در موضوعات متفاوتی از جمله مهمترین علت بنیادین آن را باید در همبستگی متقابل فزاینده اقتصادی میان کشورها جستجو کرد. یا به تعبیر دیگر وجود لایههای مختلفی در منافع و یا تعارض منافع در نواحی مختلف میان کشورهای همجوار و همسایه را مورد بررسی قرار داد و یا آنچنانکه در «مکتب امنیتی کپنهاک»* آمده است از آن به عنوان کشورهای دارای بافت منطقهای واحد و مشخصی یاد میکند که در نهایت به نظر می رسد در مجموع به نتایج قابل ملاحظهای نرسیده است.
در نقطه مقابل این تحلیل یعنی حال که این رویکرد به نتایج اقناعکنندهای نرسیده است، ساختار قدرت و یا به تعبیری دیگر تدابیر امنیتی به چه شکلی در حال پویایی و شکلگیری میباشد؟
ساختار نهادینه شدن سلسله مراتب نظامهای بینالمللی با سلسله مراتبی از قدرت هستند. به تعبیر دیگر قطع نظر از نقش و جایگاه قدرتهای دیگر در ساختار بینالمللی در سطوح منطقهای نیز شاهد قدرتهای تعیینکننده درجه یک دو و سه و غیره میباشیم. بنابراین در یک ملاحظه کلی بازهم باید تاکید نمود که بدون تردید ایران و عراق از کشورهای تعیین کننده منطقه میباشند. از سوی دیگر با توجه به نقشی که در طول سالهای اخیر عربستان از حیث پیشقراولی جهان عرب بهدست آورده، به نظر میرسد که در جنوب خلیج فارس هم عربستان به لحاظ سنتی و پیشتر نیز از حیث جایگاهش که متاثر از فضای فزاینده اقتصادی و تحرک دیپلماتیک قابل توجهاش، در تحولات منطقهای نقشآفرینی کرده است. در یک جمعبندی باید گفت که طرح مقوله اتحادیه و اتحادیهسازی صرفنظر از آنکه بر روی کاغد آمده باشد و یا اینکه به صورت شفاهی مطرح میشود، به طور قطع به نظر میرسد محلی از اعراب ندارد.
کشورهای عربی این ادعا را مطرح کردند که چنین اتحادیهای در مقابل شورای همکاری خلیج فارس است و از سوی دیگر زیباری وزیر خارجه عراق و مالکی نیز اعلام کرده بودند که تمایلی برای عضویت در شورای همکاری خلیج فارس ندارند. به نظر شما آیا این تفکر در پشت تشکیل چنین اتحادیههایی است؟
شورای همکاری خلیج فارس به لحاظ سیاسی و امنیتی در مجموع از کارآمدی متوسطی برخوردار بوده و از لحاظ اقتصادی نیز از کارآمدی چندانی برخوردار نبوده است. روند تحولات موسوم به بیداری اسلامی بدون تردید نقش مهمی در کم و کیف کارکردهای شورای همکاری خلیج فارس خواهد داشت. به بیان دیگر اگر شورای همکاری خلیج فارس بتواند از همگرایی فعلی خود همچنان برخوردار باشد،بنابراین کشوری همانند عراق به ناچار باید تلاش کند تا به این شورا ملحق شود. اما اگر تحولات و معادلات تغییر کند در آن زمان باید شاهد شکل گیری نوع جدیدی ازاین مقولات باشیم.
سوریه، ایران، عراق و لبنان چهار کشوری هستند که صحبت از ایجاد اتحادی میان آنها نیز شده بود.آیا تشکیل چنین اتحادی موازنه منطقه رابهم خواهد زد؟
ائتلاف و نه اتحاد نانوشتهای میان کشورهایی که نام بردهاید، وجود دارد که در مواردی عمل میکند. نوع قرابت، همبستگی و پیوستگی میان ایران، سوریه و عراق تا اندازهای متفاوت با رابطه آنها با لبنان است که آن نیز به ویژگیهای لبنان برمیگردد. زمانی که ازلبنان نام میبریم باید به طور مشخص از حزب الله لبنان نام ببریم. بنابراین ائتلاف نانوشتهای وجود دارد و تاثیر خود را بر معادلات منطقهای گذاشته و خواهد گذاشت. این تاثیر الزاما به معنای بهم زدن موازنه در منطقه نیست، بلکه باید به عنوان ورودیها و یا متغیرهایی تلقی کرد که در برخی موارد آشوبساز و در برخی موارد نیز امنیتساز و نرمسازند، بنابراین با توجه به شرایط به طور خلاصه تلاش میکنند تعادل وتوازن قدرتی را ایجاد کنند.
اگر چنین اتحادیهای شکل بگیرد، چه اهداف سیاسی و اقتصادی برای آن تعریف کردهاند؟
اتحادیهای که این کشورها امروز ازآن یاد میکنند، سبقه سیاسی و امنیتیاش پررنگتر از کارکردهای اقتصادی آن است. طبیعی است که اگر روزی چنین اتحادیهای شکل بگیرد مشابه آنچه که در شانگهای افتاده است، به نظر میرسد که طبیعتا باید وارد حوزههای اقتصادی و مسائلی همچون گمرکات، تعرفههای آن، مناسبات دو یا چندجانبه شوند. اما در وضعیت فعلی بازهم تاکید میکنم که به دلیل تجربیات نافرجامی که داشتند بعید به نظر می رسد موفق شوند و به نتایج پایداری برسند.
تهیهکننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
*مکتب کپنهاگ اصطلاحی است که "بیل مک سوئیتی" بر آثار و نقطه نظرات باری بوزان، الی ویور، دویلد و برخی دیگر به کار برده است و معتقدند که امنیت نباید به معنای نبود تهدید سنتی تلقی شود بلکه امنیت ابعادی مختلف همچون مهاجرت (مسایل اجتماعی)، مسایل فرهنگی، محیط زیست و رفاه اقتصادی دارد.
نظر شما :