چرا همه به رئیس رای دادند؟
خبرآنلاین: تظاهرات ضدولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه از بیست و چهار ساعت پیش از راه یابی مجدد او به کرملین در روز هفتم ماه می آغاز شد.هزاران نفر در این راهپیمایی شرکت کرده و یکصدا فریاد کشیدند:" پوتین باید برود"." روسیه بدون پوتین می خواهیم". " "پوتین سارق است".
برخلاف دیگر اعتراض های مردمی به ریاست جمهوری مجدد ولادیمیر پوتین که از ماه دسامبر تاکنون آغاز شده است، راهپیمایی های 24 ساعت گذشته به درگیری فیزیکی و خشونت میان نیروهای امنیتی و معترضان انجامید. مراسم تحلیف پوتین با سبک و سیاقی سلطان گونه و اشرافی برگزار شد. گویا وی با ورود پادشاه گونه به کرملین قصد داشت به مردمانش بفهماند که هنوز تزار روس ها است و همان ابهت و شوکت و قدرتی را در اختیار دارد که 12 سال پیش داشت.
حقیقت این است که پوتین همچنان قدرتمندترین مرد در روسیه است. اما راهپیمایی هایی که در این مدت در مقام مخالفت با او برگزار شد نشان داد که تغییرات جدی در ساختار سیاست داخلی روسیه در حال شکل گیری است. او به این تغییرات و تحولات به همان سبک و سیاق همیشگی اش پاسخ داد: دفع سریع چالش جدید و تنگ تر کردن حلقه فشار.
با اینهمه توسل به زور علیه معترضان که در 48 ساعت گذشته در مسکو و دیگر شهرهای روسیه شاهد آن بودیم نمی تواند در دراز مدت به آقای پوتین کمک خاصی بکند: این گرایش جدید در جامعه روسیه در حال تعمیق است. آنها اندک اندک با حضور خود در سطح جامعه قدرت پوتین را زیر سوال می برند. دولت او را تضعیف و بر عرصه سیاسی در روسیه تاثیر خواهند گذاشت.
جامعه روسیه امروز را می توانیم به دو بخش تقسیم کنیم: اکثریت محافظه کاری که به نوعی بازمانده های تفکر سیاسی جاری در روزهای وجود اتحاد جماهی شوروی سابق هستند. طیفی که اعتقاد دارند حلقه ای در راس است که می تواند و باید حرف اول و آخر را زده و مردم هم حقی برای اظهار نظر نداشته باشند.
در مقابل اقلیتی مدرن هستند که به اتخاد تصمیم های مستقل اعتقاد دارند و این نگرش را هم در شغل و هم در نگاه سیاسی به ماجراها دارند. این گروه ها دیدگاه های مختلف در خصوص رهبری دارند. برای اکثریت محافظه کار، مشروعیت و مقبولیت رهبر به ایستادن در راس است. این رویکرد سیستم انتخابات را زیر سوال می برد و خلاف باور آنها است که کسی رئیس را انتخاب نمی کند! چنین فردی حتی زمانی که تن به برگزاری انتخابات هم می دهد نتیجه آن چندان وی را متاثر نکرده و البته آن را تایید یا تکذیب مشروعیت و مقبولیت خود هم نمی داند. در حقیقت بسیاری از سیاستمدارتن روس متعلق به این طیف مردم و رای دهندگان را مخربان دولت و قدرت خود می دانند. بر اساس نظرسنجی که ماه گذشته توسط مرکز لوادا در روسیه برگزار شد ، 64 درصد از روس ها اعتقاد دارند که قربانی بی قانونی و یا دیکتاتوری نیروهای امنیتی و دادستان های کشورشان شده اند. 55 درصد هم اعتقاد دارند که نمی توانند به سیستم قضایی کشور خود به عنوان یک حامی اطمینان کنند. نیمی از آنها نیز ادعا می کنند که دولت از قدرت نیروهای امنیتی برای مهار مخالفان خود استفاده می کند.
این باورها در یک دهه گذشته در میان بسیاری از روس ها رشد کرده و بالیده شده اما باز هم بسیاری از آنها به رئیس رای دادند تا باز همان چهره های قدیمی در راس قدرت باقی بمانند. دو سوم از روس ها با شرکت در نظرسنجی لوادا اعلام کردند که انتظار ندارند فساد مالی جاری در سیستم دولتی این کشور با روی کار آمدن محدد پوتین نیست و نابود شود. انتظارات مردم از پوتین همان هایی است که در سال های 2000 و 2004 زمانی که او برای نخستین و دومین بار انتخاب شد، وجود داشت. تنها یک نفر از 5 روس اعتقاد دارد که پوتین به مردم عادی و علایق آنها توجه می کند. این نظرسنجی پس از پیروزی مجدد پوتین در انتخابات اخیر انجام گرفت و اکثریت شرکت کنندگان در آن اعلام کردند که اعتقادی به وقوع تقلب در این انتخابات ندارند. این در حالی بود که برخی ناظران غربی سلامت این انتخابات را زیر سوال بردند.
تا همین اواخر روس های مدرن نیز اعتقاد داشتند که شهروندان عادی هیچ تاثیری در سیاست سازی این کشور ندارند. البته این طیف به سیستم رای دادن چشم و گوش بسته به رئیس روی خوشی نشان نمی دهند.
برای متوجه کردن جامعه به تفاوت های این دو قشر سیاسی ، دولت پوتین دو بسته تکنیکی را پیشنهاد داد. برای اکثریت محافظه کار معامله از این قرار است: ما به شما خدمت می کنیم و شما وفادار می مانید. دولت نمی تواند سرویس هایی مانند دادگاه و یا نیروهای امنیتی قابل اطمینان را تا همیشه در اختیار شما قرار دهد اما حداقل می تواند از رشد ثابت و پایدار بهای سوخت به عنوان مثال حمایت کند.
اما معادله برای اقلیت مدرن چیست؟ شما فاصله خود را با سیاست حفظ می کنید و ما هم در دیگر مسائل فردی و اجتماعی شما دخالت نمی کنیم. نیازی نیست که ما را دوست داشته باشید یا به ما رای دهید، حتی می توانید از عملکرد ما انتقاد هم بکنید و اگر واقعا از ما متنفر هستید راه نشان دادن این تنفر هم باز است: می توانید روسیه را ترک کنید.
در حالی که نخستین باور همچنان در میان روس ها به چشم می خورد،باور دوم از انسجام اولیه برخوردار نیست. زمانی که اعتراض های عمومی در دسامبر آغاز شد ، مشخص گردید که برخی روس ها نمی خواهند و نمی توانند نسبت به مسائل سیاسی کشور خود بیش از این خنثی برخورد کنند. معترضان به سیاست های پوتین همچنان ضعیف هستند. اپوزیسیون در روسیه به دلیل عدم برخورداری از شعار سیاسی واحد و با رهبران مشخص مشروعیت و مقبولیت خود را از دست داده است. این مسائل دست پوتین را در مقابله با این گروه باز نگاه داشته است. با اینهمه ظهور اپوزیسیون منسجم در روسیه دیر یا زود رخ خواهد داد و تنها مساله زمان مطرح است.
واشنگتن پست 8 می
برخلاف دیگر اعتراض های مردمی به ریاست جمهوری مجدد ولادیمیر پوتین که از ماه دسامبر تاکنون آغاز شده است، راهپیمایی های 24 ساعت گذشته به درگیری فیزیکی و خشونت میان نیروهای امنیتی و معترضان انجامید. مراسم تحلیف پوتین با سبک و سیاقی سلطان گونه و اشرافی برگزار شد. گویا وی با ورود پادشاه گونه به کرملین قصد داشت به مردمانش بفهماند که هنوز تزار روس ها است و همان ابهت و شوکت و قدرتی را در اختیار دارد که 12 سال پیش داشت.
حقیقت این است که پوتین همچنان قدرتمندترین مرد در روسیه است. اما راهپیمایی هایی که در این مدت در مقام مخالفت با او برگزار شد نشان داد که تغییرات جدی در ساختار سیاست داخلی روسیه در حال شکل گیری است. او به این تغییرات و تحولات به همان سبک و سیاق همیشگی اش پاسخ داد: دفع سریع چالش جدید و تنگ تر کردن حلقه فشار.
با اینهمه توسل به زور علیه معترضان که در 48 ساعت گذشته در مسکو و دیگر شهرهای روسیه شاهد آن بودیم نمی تواند در دراز مدت به آقای پوتین کمک خاصی بکند: این گرایش جدید در جامعه روسیه در حال تعمیق است. آنها اندک اندک با حضور خود در سطح جامعه قدرت پوتین را زیر سوال می برند. دولت او را تضعیف و بر عرصه سیاسی در روسیه تاثیر خواهند گذاشت.
جامعه روسیه امروز را می توانیم به دو بخش تقسیم کنیم: اکثریت محافظه کاری که به نوعی بازمانده های تفکر سیاسی جاری در روزهای وجود اتحاد جماهی شوروی سابق هستند. طیفی که اعتقاد دارند حلقه ای در راس است که می تواند و باید حرف اول و آخر را زده و مردم هم حقی برای اظهار نظر نداشته باشند.
در مقابل اقلیتی مدرن هستند که به اتخاد تصمیم های مستقل اعتقاد دارند و این نگرش را هم در شغل و هم در نگاه سیاسی به ماجراها دارند. این گروه ها دیدگاه های مختلف در خصوص رهبری دارند. برای اکثریت محافظه کار، مشروعیت و مقبولیت رهبر به ایستادن در راس است. این رویکرد سیستم انتخابات را زیر سوال می برد و خلاف باور آنها است که کسی رئیس را انتخاب نمی کند! چنین فردی حتی زمانی که تن به برگزاری انتخابات هم می دهد نتیجه آن چندان وی را متاثر نکرده و البته آن را تایید یا تکذیب مشروعیت و مقبولیت خود هم نمی داند. در حقیقت بسیاری از سیاستمدارتن روس متعلق به این طیف مردم و رای دهندگان را مخربان دولت و قدرت خود می دانند. بر اساس نظرسنجی که ماه گذشته توسط مرکز لوادا در روسیه برگزار شد ، 64 درصد از روس ها اعتقاد دارند که قربانی بی قانونی و یا دیکتاتوری نیروهای امنیتی و دادستان های کشورشان شده اند. 55 درصد هم اعتقاد دارند که نمی توانند به سیستم قضایی کشور خود به عنوان یک حامی اطمینان کنند. نیمی از آنها نیز ادعا می کنند که دولت از قدرت نیروهای امنیتی برای مهار مخالفان خود استفاده می کند.
این باورها در یک دهه گذشته در میان بسیاری از روس ها رشد کرده و بالیده شده اما باز هم بسیاری از آنها به رئیس رای دادند تا باز همان چهره های قدیمی در راس قدرت باقی بمانند. دو سوم از روس ها با شرکت در نظرسنجی لوادا اعلام کردند که انتظار ندارند فساد مالی جاری در سیستم دولتی این کشور با روی کار آمدن محدد پوتین نیست و نابود شود. انتظارات مردم از پوتین همان هایی است که در سال های 2000 و 2004 زمانی که او برای نخستین و دومین بار انتخاب شد، وجود داشت. تنها یک نفر از 5 روس اعتقاد دارد که پوتین به مردم عادی و علایق آنها توجه می کند. این نظرسنجی پس از پیروزی مجدد پوتین در انتخابات اخیر انجام گرفت و اکثریت شرکت کنندگان در آن اعلام کردند که اعتقادی به وقوع تقلب در این انتخابات ندارند. این در حالی بود که برخی ناظران غربی سلامت این انتخابات را زیر سوال بردند.
تا همین اواخر روس های مدرن نیز اعتقاد داشتند که شهروندان عادی هیچ تاثیری در سیاست سازی این کشور ندارند. البته این طیف به سیستم رای دادن چشم و گوش بسته به رئیس روی خوشی نشان نمی دهند.
برای متوجه کردن جامعه به تفاوت های این دو قشر سیاسی ، دولت پوتین دو بسته تکنیکی را پیشنهاد داد. برای اکثریت محافظه کار معامله از این قرار است: ما به شما خدمت می کنیم و شما وفادار می مانید. دولت نمی تواند سرویس هایی مانند دادگاه و یا نیروهای امنیتی قابل اطمینان را تا همیشه در اختیار شما قرار دهد اما حداقل می تواند از رشد ثابت و پایدار بهای سوخت به عنوان مثال حمایت کند.
اما معادله برای اقلیت مدرن چیست؟ شما فاصله خود را با سیاست حفظ می کنید و ما هم در دیگر مسائل فردی و اجتماعی شما دخالت نمی کنیم. نیازی نیست که ما را دوست داشته باشید یا به ما رای دهید، حتی می توانید از عملکرد ما انتقاد هم بکنید و اگر واقعا از ما متنفر هستید راه نشان دادن این تنفر هم باز است: می توانید روسیه را ترک کنید.
در حالی که نخستین باور همچنان در میان روس ها به چشم می خورد،باور دوم از انسجام اولیه برخوردار نیست. زمانی که اعتراض های عمومی در دسامبر آغاز شد ، مشخص گردید که برخی روس ها نمی خواهند و نمی توانند نسبت به مسائل سیاسی کشور خود بیش از این خنثی برخورد کنند. معترضان به سیاست های پوتین همچنان ضعیف هستند. اپوزیسیون در روسیه به دلیل عدم برخورداری از شعار سیاسی واحد و با رهبران مشخص مشروعیت و مقبولیت خود را از دست داده است. این مسائل دست پوتین را در مقابله با این گروه باز نگاه داشته است. با اینهمه ظهور اپوزیسیون منسجم در روسیه دیر یا زود رخ خواهد داد و تنها مساله زمان مطرح است.
واشنگتن پست 8 می
نظر شما :