چامسکی: آمریکا در سراشیبی سقوط قرار گرفته است

۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۱۶:۴۱ کد : ۱۹۰۰۵۰۳ سرخط اخبار

فارس: "نوام چامسکی" نظریه‌پرداز و تحلیلگر مسائل سیاسی در مصاحبه‌ای ضمن اشاره به کمرنگ شدن «قدرت نرم» آمریکا تاکید کرد واشنگتن به سرعت در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.

به گزارش فارس، پایگاه خبری ـ تحلیلی «آلترنت» در مصاحبه‌ای با «نوام چامسکی»، زبان‌شناس، فیلسوف، نظریه‌پرداز و تحلیلگر برجسته مسائل سیاسی، نظرات وی را در خصوص جنبش تسخیر وال‌استریت و امپراطوری رو به افول آمریکا جویا شده است.
این پایگاه خبری ـ تحلیلی ابتدا به عنوان مقدمه، به مباحثی که «نوام چامسکی» در کتاب جدید خود به نام «تسخیر» (Occupy) به آن پرداخته اشاره می‌کند و نظر این استاد دانشگاه در خصوص جنبش وال استریت را به نقل از این کتاب متذکر می‌شود.
این نظریه‌پرداز در این کتاب، جنبش وال‌استریت را «نخستین واکنش مردمی به 30 سال تضاد طبقاتی» در جامعه آمریکا دانسته بود.
«چامسکی» در کتاب «تسخیر» به موضوعات اصلی، مسائل و مطالباتی می‌پردازد که مردم طبقه عادی جامعه آمریکا را به اعتراض واداشته است.

وی همچنین در این کتاب مسائل دیگری از جامعه آمریکا نظیر نحوه اثرگذاری ثروت طبقه یک درصدی بر 99 درصد دیگر، راه‌های جدا کردن پول از سیاست و ویژگی‌های یک انتخابات کاملاً مردم‌سالار را مورد مداقه قرار داده است.

این کتاب و موضوعات مطرح شده در آن محور بخشی از گفت‌وگوهای مصاحبه‌کننده و آقای چامسکی در خصوص جنبش وال‌استریت بود.

مصاحبه‌کننده به عنوان اولین سؤال به گسترش رسانه‌های جریان اصلی و به خصوص رسانه‌های اینترنتی اشاره کرده و نظر چامسکی را در خصوص تأثیر این رسانه‌ها بر تغییر گفتمان سیاسی جامعه آمریکا جویا شد.

آقای چامسکی در پاسخ به این سؤال ابتدا به تأثیر جنبش‌های دهه 1960 بر فضای ذهنی مردم آمریکا پرداخته و خاطرنشان کرد که این جنبش‌ها باعث ایجاد تغییر در نگرش‌ها و برداشت‌های مردم شد و موجب شد مردم بتوانند با آزادی بیشتری در خصوص موضوعاتی که کمتر امکان بحث در خصوص آنها وجود داشت گفت‌وگو کنند.

«چامسکی» بعد از ذکر این مقدمه، تأثیر رسانه‌ها بر تغییر گفتمان سیاست در آمریکا را در گرو وجود جنبش‌هایی از همین نوع دانست و اظهار کرد در غیاب چنین جنبش‌هایی، مردم در برابر رسانه‌ها سردرگم هستند و نمی‌دانند از آنها چگونه استفاده کنند.

وی گفت: «در غیاب چنین جنبش‌هایی که بخش عظیمی از جامعه را جذب کرده و تعامل میان آنها را امکان‌پذیر کنند ـ تعامل‌هایی از آن نوع که در جنبش تسخیر شاهد آن هستیم ـ اکثر مردم در برابر اینترنت مانند این هستند که در برابر دریا قرار گرفته باشند.»

چامسکی افزود: «بنابراین در این رسانه‌ها اطلاعات ارزشمند و پراهمیّتی یافت می‌شود امّا مردم باید [ابتدا] آگاهی داشته باشند تا آنها را جستجو کنند، ضمن اینکه مردم باید یک چارچوب ذهنی برای تحلیل و ادراک داشته باشند تا بتوانند این اطلاعات را از میان مجموعه عظیمی از اطلاعات زائد و حاشیه‌ای انتخاب کنند.»

آقای چامسکی در ادامه بحث در پاسخ به این پرسش که چه عواملی در شکل‌گیری جنبش تسخیر وال‌استریت دخیل بوده‌اند به شکاف طبقاتی، ضعف در زیرساخت‌های آمریکا، توزیع نابرابر ثروت و رسوخ یأس و تنفر در لایه‌های جامعه آمریکا اشاره کرد.

به زعم این اندیشمند سیاسی و استاد بازنشسته دانشگاه ماساچوست آمریکا، مردم جامعه خودشان را با آنچه باید برای یک زندگی سالم فراهم باشد مقایسه می‌کنند و نتیجه این مقایسه برای 99 درصد مردم آمریکا این است که بین وضع مطلوب و وضع موجود شکاف عمیقی احساس می‌کنند.

وی همچنین به ضعیف بودن نظام درمانی و زیرساخت‌های آمریکا در مقایسه با کشورهای همتراز اشاره کرد و این ضعف‌ها را ناشی از ناکارآمدی‌های رده‌های مدیریتی یا رده‌های «طراح» جامعه آمریکا دانست.

چامسکی افزود: از جمله تبعات این «ناکارآمدی در طراحی» این بوده است که اول، زایایی اقتصاد آمریکا به اندازه مطلوب نبوده است و دوم در مواردی هم که ثروتی تولید شده، توزیع آن نابرابر بوده است.

این استاد فلسفه و زبان‌شناس مطرح آمریکایی به شکل‌گیری فضای «نگرانی، خشم و یأس» در لایه‌های جامعه، در نتیجه این موارد اشاره کرد و گفت: «همان‌طور که نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند تنفر از نهادها و جو بی‌اعتمادی بر تمام کشور سایه افکنده است.»

آقای چامسکی افزود: «جنبش تسخیر توانست کنترل این فضای روحی را در اختیار بگیرد و به آن نمود عینی ببخشد. جنبش‌های مردمی اینگونه شکل می‌گیرند.»

چامسکی در ادامه ضمن اشاره به اینکه جنبش تسخیر در زمانی شکل گرفت که پختگی لازم را داشت، دستاوردهای آن را برشمرد.

وی اولین دستاورد این جنبش را مطرح کردن موضوعاتی مانند نابرابری، فساد اقتصادی و اضمحلال نظام دموکراتیک آمریکا دانست که در لایه‌های زیرین جامعه جریان داشتند اما پیش از این کمتر در عرصه عمومی مطرح شده بودند.

دومین دستاورد مهم این جنبش، از نظر آقای چامسکی، «ایجاد اجتماعات» بود که وی آنها را با توجه به روحیات فردگرایانه مردم آمریکا بسیار با اهمیّت دانست.

چامسکی در این خصوص گفت: «[شکل‌گیری] این اجتماعات، بسیار با ارزش بودند. اینها اجتماعاتی بودند که به صورت خودجوش از خلال حمایت متقابل، تعامل عمومی و ویژگی‌های دیگری که در جامعه چهل تکه‌ای مثل جامعه ما وجود ندارد ـ جامعه‌ای که مردمش به نوعی تنها هستند ـ شکوفا شدند.»

چامسکی افزود: «دنیای کسب و کار، مشتاقانه به دنبال واحد اجتماعی‌ای است که دو عنصری باشد: یک عنصر این واحد باید شما و عنصردیگر باید تلویزیونتان باشد یا یک آن عنصر باید شما و عنصر دیگر صفحه رایانه شما باشد. جنبش تسخیر توانست به خوبی در اینجا سنّت‌شکنی کند... اکثر مردم، ولو به صورت حاشیه‌ای، در این جنبش شرکت کردند.»

در ادامه بحث، مصاحبه‌کننده ضمن اشاره به کمرنگ شدن «قدرت نرم» آمریکا از آقای چامسکی خواست در خصوص اینکه آیا ایده افول امپراطوری آمریکا صحیح است توضیح دهد.

آقای چامسکی در پاسخ به این سؤال، ایده سقوط امپراطوری آمریکا را ایده درستی دانست و عنوان کرد امپراطوری آمریکا، بعد از سال 1945 که نزدیک به نیمی از ثروت دنیا را در اختیار داشت، در امنیت کامل بود و کنترل نیمکره غربی را در اختیار داشت، به سرعت در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.

وی در توضیح دلایل این پدیده به عاملی به نام «غفلت از چین» اشاره کرد و افزود در سال 1949 آمریکا از چین غافل ماند و این کشور مستقل شد.

به اعتقاد وی، این غفلت بعدها به کشورهای دیگری نظیر هندوچین نیز تسری پیدا کرد و کم کم این نگرانی پیدا شد که ممکن است آمریکا از جنوب شرقی آسیا نیز عقب بماند.

این پدیده ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 1970 سهم آمریکا از ثروت جهان به 25 درصد رسید.

آمریکای جنوبی نیز در خلال دهه گذشته استقلال قابل توجهی پیدا کرده است و همان‌طور که دیدیم در کنفرانس کلمبیا آمریکا در مواضعش در خصوص موضوعاتی نظیر مواد مخدر، کوبا و غیره تنها بود.

به اعتقاد چامسکی اینها همگی نشان دهنده افت محسوس قدرت و نفوذ آمریکا هستند.

وی همچنین خاطرنشان کرد آمریکا و متحدانش به همین دلیل از رشد دموکراسی و استقلال در منطقه خاورمیانه هراس دارند و مشتاقند رژیم‌هایی را سر کار نگاه دارند که به طریقی گوش به فرمانشان باشند.

چامسکی تعداد قطعنامه‌هایی از سازمان ملل که آمریکا مجبور به وتوی آنها شده است را به عنوان شاخصی از کاهش قدرت و نفوذ آمریکا دانست و اظهار کرد تا اواسط دهه 1960 دنیا چنان تحت کنترل آمریکا بود که این کشور حتّی یکی از قطعنامه‌های شورای امنیت را وتو نکرده بود.

این استاد برجسته دانشگاه ماساچوست تاکید کرد: اما از اواسط دهه 1960 به بعد آمریکا در وتو کردن قطعنامه‌های شورای امنیت رتبه نخست را به خود اختصاص داده است و این شاخص مهمی است که میزان افت هیمنه آمریکا در سطح جهان را نشان می‌دهد.
 

نظر شما :