وقتی پاکستان بازی می کند
استفاده از کارت ایران برای جلب توجه امریکا
دیپلماسی ایرانی: محمود احمدینژاد، آصفعلی زرداری و حامد کرزای روسای جمهور ایران، پاکستان و افغانستان در اسلامآباد دور هم جمع شدند. سران سه کشور همسایه به دنبال حل مسایل و مشکلات منطقهای با تکیه بر راهحلهای داخلی هستند.به نظر می رسد که سه کشوری که در این سالها سوژه نفاق افکنی غرب و امریکا بودند اندک اندک با مشاهده قدرت در حال افول ایالات متحده در مسائل منطقه آسیای میانه به هم نزدیک و نزدیک تر می شوند. افغانستان این روزها مشغول بررسی مذاکره با طالبان و به نوعی تقسیم قدرت است که از پشتیبانی ایالات متحده هم برخوردار است. پاکستان اما به دلیل مسائل امنیتی و دخالت های واشنگتن از ایالات متحده دور و دورتر می شود. ایران نیز حلقه مشترک میان دو کشور است که آمریکا به خوبی می داند بدون حضور آن نمی تواند ره به جایی ببرد. برخی تحلیل گران پس از پایان این نشست سه جانبه تاکید می کنند که پاکستان در مقابل دیدگان امریکا با ایران و افغانستان تانگو می رقصد تا حسادت واشنگتن نشین ها را تحریک کرده و قدرت خود را به رخ آنها بکشد. دیپلماسی ایرانی با پیر محمد ملازهی، کارشناس مسایل شبهقاره، درباره نشست سهجانبه سه کشور ایران و افغانستان و پاکستان در اسلامآباد گفتگویی داشت که در زیر میخوانید:
با توجه به نشست سه جانبه ایران، افغانستان و پاکستان روابط این سه کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
هر سه کشور امروز به نوعی با یک سری مسایلی در سیاست بینالمللی خود روبرو هستند که احساس میکنند هرکدام به تنهایی نمیتوانند پاسخ مناسبی به این نگرانیها بدهند. بنابراین راهحل را در یک همگرایی منطقهای میدانند. از این زاویه است که ایران و پاکستان و افغانستان بر مسایل مشترکی که میتوانند با یکدیگر همکاری منطقهای خود را جهت دهند، تلاش میکنند. اما این موضوع که تا چه میزان هر کدام از این سه کشور که منافع خاصی دارند، بتوانند به این همگرایی برسند و بعد از این مرحله قدرتهای خارج از منطقه که در تحولات منطقهای تعیینکننده هستند تا چه اندازه اجازه خواهند داد این سه کشور در جهت همگرایی حرکت کنند، مساله قابل تاملی است. بنابراین به نظر میرسد قضاوت در این مورد ساده نیست.
با توجه به این مساله که کشور پاکستان همواره یکی از متحدین اصلی امریکا در منطقه بوده، آیا همراهی ایران با پاکستان به منزله فاصله گرفتن امریکا از پاکستان نیست؟
واقعیت این است که پاکستان با امریکا دچار مشکل شده است. مشکل امریکا نیز در ارتباط با جهاد و ISI پاکستان است. امریکا جهاد و گروههایی که در مناطق وزیرستان حضور دارند و عمدتا زیرشاخه سازمان القاعده هستند را تروریسم ارزیابی میکند. همچنین کسانی که در افغانستان نیز علیه امریکا و ناتو و دولت افغانستان میجنگند. در نتیجه فشار امریکا بر ارتش و دولت پاکستان بر این است که ارتش پاکستان وارد وزیرستان شود و القاعده و زیرمجموعههای آن را از این منطقه بیرون کند. با توجه به اینکه شبکه حقانی با سیاستهای ISI در همان منطقه نزدیک است، تا کنون ارتش پاکستان تمایلی برای ورود به آن منطقه نشان نداده است. اما فشار امریکا پیامدهای مهمی برای پاکستان ایجاد میکند:
1. پاکستان احساس میکند اگر وارد این معامله شده و تسلیم فشارهای امریکا شود، پس از آن مشخص نیست که با چه وضعیتی روبرو خواهد شد. آیا در واقع میتواند وزیرستان را بدون مشکل بگیرد و اگر بگیرد چه به دست خواهد آورد؟ این نگرانی وجود دارد که ممکن است درگیر جنگ داخلی تمامعیار و بلندمدتی شود که آینده پاکستان به خطر بیفتد. بنابراین ارتش پاکستان تمایلی به انجام این خطر ندارد.
2. اما از سوی دیگر این نگرانی هم وجود دارد که اگر حمایتهای امریکا از پاکستان قطع شود، پاکستان آسیبپذیر است، چراکه به کمکهای نظامی و اقتصادی امریکا به شدت وابسته است.
در شرایط کنونی به نظر نمیرسد که کشور دیگری در موقعیتی قرار داشته باشد که پاکستانیها به آن مراجعه کرده و همان امکاناتی را که امریکا در اختیار آنها قرار میدهد، به آنها بدهد. تغییر جهت پاکستان ساده به نظر نمیرسد، اما تاکتیکی که ارتش پاکستان به آن فکر کرده این است که با نزدیکی به ایران و چین و تهدید به اینکه به روسیه نزدیک خواهد شد، امریکاییها را مجبور به تجدیدنظر در سیاستهای خود بکند تا فشارهای خود را بر پاکستان کاهش دهند. ISI امیدوار است که این تاکتیک نتیجه دهد و به باور من صحبتهایی که آقای زرداری و مقامات پاکستان درباره نزدیکی با ایران میکنند، در حقیقت قصد دارند از کارت ایران برای حل مشکلی که با امریکا پیدا کردند، استفاده کنند. بنابراین به محضآنکه مشکل آنها با امریکا حل شود، سیاستهای آنها در ارتباط با ایران هم تغییر پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر سیاستهای پاکستان در ارتباط با ایران تنها جنبه شعاری خواهد داشت و عملیاتی نخواهد شد.
با توجه به مسایلی که در رابطه با مذاکرات امریکا و طالبان وجود دارد، سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان در قبال این مذاکرات چه موضعی دارند؟
در حقیقت امریکاییها دراین مذاکرات هم پاکستان و هم افغانستان را نادیده گرفتند، بنابراین افغانستان از اینکه طالبان به شکل مستقیم با امریکاییها در قطر وارد مذاکره شدند، ناراضیند و بحثی را مطرح کردند که با بخش دیگری از طالبان در عربستان سعودی وارد مذاکره شوند.
مباحثی که در قطر درباره در اختیار قرار دادن جغرافیا به طالبان مطرح شده است. یعنی مناطق غرب افغانستان که هممرز با ایران است و همچنین مناطق شرق و جنوب این کشور که پشتونشین هستند را در اختیار طالبان قرار دهند و بخشی از قدرت را در کابل نیز به طالبان واگذار کنند که در ازای آن طالبان هم اسلحهها را بر زمین گذاشته و صلح کنند. در اینصورت به نظر میرسد که منافع استراتژیک ایران نیز به خطر خواهد افتاد. در اینجاست که ایران و افغانستان و پاکستان به نوعی وحدتنظر رسیدند که سعی کنند سیاست منطقهای هماهنگی را به پیش ببرند تا ضررهایی را که در این طرح امریکاییها متوجه هرکدام از این کشورها میشود تا حد ممکن کاهش دهند. البته این مساله که بتوانند در چنین چارچوب منطقهای این همکاری را سامان دهند، بحث دیگری است. چراکه هر کدام از این سه کشور نیز اهداف خاص خود را دارند، ضمن آنکه در موضوعاتی اهداف مشترکی داشته، اما در مسایلی نیز تفاوتهایی میان اهداف آنها وجود دارد. بر همین اساس خوشبینی وجود ندارد که به ویژه پاکستانیها تا آخر این ماجرا حرکت کنند. اگر امریکاییها فشار خود را بر پاکستان کاهش داده و کمکهای سیاسی، اقتصادی و نظامی را که متوقف کردند، از حالت تعلیق درآورند، در اینصورت بعید به نظر میرسد که پاکستانیها به آنچه که میگویند صدرصد وفادار باشند، به دلیل آنکه منافع استرتژیک آنها در تمامی مسایل وجود دارد. اما به گمان من پاکستان از کارت ایران در جهت ادامه دادن امریکا به کمکهایش استفاده میکند، تا اینکه قصد داشته باشد در استراتژی جدیدی کاملا با ایران و چین و روسیه در مقابل امریکا هماهنگ شود.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :