سیاست خارجی ایران در انتظار چه تحولاتی در سال 87 است؟

۰۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ | ۱۶:۳۹ کد : ۱۷۱۶ اخبار اصلی
سال نو خورشیدی در شرایطی آغاز شده است که چالش های موجود در مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران به قوت خود باقی است. در این مقاله تلاش خواهد شد تحولات چند موضوع منطقه ای و بین المللی مورد توجه جمهوری اسلامی ایران در سال 1387مورد بررسی قرار گیرد.
سیاست خارجی ایران در انتظار چه تحولاتی در سال 87 است؟
سال نو خورشیدی در شرایطی آغاز شده است که چالش های موجود در مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران به قوت خود باقی بوده و به نظر نمی رسد که در طول سال 1387 تغییرات اساسی در موضوعات مبتلا به مردم منطقه به وجود آید.
بحران و کشتار در عراق ادامه دارد؛ اوضاع در افغانستان رو به وخامت است؛ حضور نیروهای بیگانه در خلیج فارس ادامه داشته و بعید است این نیروها در آینده نزدیک منطقه را ترک کنند؛ اوضاع در سرزمین های اشغالی فلسطین بحرانی است و مردم بی دفاع فلسطین هر روز آماج حملات اسراییل قرار می گیرند؛ بحران داخلی لبنان ادامه داشته و بیم آن می رود که وضعیت از حالت عادی خارج و منجر به درگیری داخلی شود؛ وضعیت قره باغ مانند آتش زیر خاکستر است؛ اوضاع در گرجستان نیز آرام نیست و وضعیت حقوقی دریای خزر در هاله ای از ابهام قرار دارد.
 
در ارتباط با ایران، پرونده هسته ای ایران کماکان در شورای امنیت مفتوح است؛ و اگرچه رئیس جمهور جدیدی در روسیه انتخاب شده و در پاییز سال جاری مردم آمریکا رئیس جمهور دیگری را بر خواهند گزید، به نظر نمی رسد تغییر عمده ای در روابط ایران و روسیه و همچنین ایران و آمریکا به وجود آید. در این مقاله تلاش خواهد شد تحولات چند موضوع منطقه ای و بین المللی مورد توجه جمهوری اسلامی ایران در سال 1387مورد بررسی قرار گیرد.
 
عراق   
در سال 86 وضعیت امنیت در عراق شاهد فراز و نشیب بود. در حالی که عملیات تروریستی در عراق علاوه بر تحمل خسارات جانی زیاد به سربازان آمریکایی جان افراد بیگناه عراقی را می گرفت،دولت بوش با افزایش نیروهای خود در عراق حجم عملیات تروریستی را کاهش داد. از سوی دیگر با تغییر قانون بعث زدایی و تشویق اهل تسنن عراق برای همکاری با دولت مالکی، آمریکا تلاش کرد این قشر از جامعه عراق را با خود همراه کرده و به زعم خود عقبه القاعده و حامیان صدام را تضعیف کند.
 
 این سیاست بوش برای مدتی موثر افتاد و با کاهش عملیات تروریستی در تمامی عراق از جمله در بغداد، تعداد کشته ها و مجروحین آمریکایی نیز کاهش یافت. چندی است که ناامنی در عراق رو به گسترش است و نیروهای آمریکایی دوباره به شدت هدف حملات القاعده قرار می گیرند.
 
در حالی که بعد از کاهش تلفات نیروهای آمریکا مقامات آمریکا از موفقیت آمیز بودن سیاست افزایش نیرو در عراق سخن می راندند، فعلا در خصوص احتمال بازگشت وضعیت به سابق سکوت اختیار کرده اند. با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پاییز، موضوع عراق از حساسیت خاصی در آن انتخابات برخوردار است.
 
 در حالی که مک کین نامزد حزب جمهوری خواه خود را از حامیان طرح افزایش نیرو می داند، دو نامزد حزب دموکرات اوباما و کلینتون شدیدا نسبت به سیاست جاری دولت بوش در عراق انتقاد داشته و هر دو قول داده اند در صورت پیروزی در انتخابات نیروهای آمریکایی را ظرف مدت کوتاهی از عراق خارج کنند.
 
 در این شرایط تشدید نا امنی در عراق تاثیر مستقیمی بر انتخابات آمریکا خواهد داشت و پیروزی مک کین را با مشکل مواجه خواهد ساخت. از سوی دیگر به نظر می رسد که مذاکرات ایران و آمریکا درباره عراق که چند بار در سال 86 صورت گرفت در سال 87 نیز ادامه یابد.
 
 آمریکا خواهان این مذاکرات بوده و علاقمند است از طریق این گفتگوها که با حضور دولت عراق صورت می گیرد وضعیت امنیتی عراق را بهبود بخشد. ایران نیز اعلام کرده که آماده است به دولت عراق در زمینه افزایش امنیت در آن کشور کمک کند. ادامه اتهامات آمریکا مبنی بر دست داشتن ایران در نا امنی های عراق از یک سو و سیاست انتقادی ایران نسبت به تداوم حضور نیروهای آمریکا در عراق بر جو مذاکرات تاثیر گذاشته است. بهر روی این مذاکرات ادامه خواهد یافت ولی نتایج آن قابل پیش بینی نیست. در مجموع به نظر می رسد که وضعیت عراق در سال 87 نیز کماکان بحرانی بوده و نیروهای خارجی برای مدت طولانی در این کشور حضور خواهند داشت.
 
افغانستان    
 
اوضاع امنیتی در افغانستان در سال 86 سیر نزولی داست. در حالی که عملیات انتحاری القاعده در ابتدا مختص به عراق بود، سال 86 افزایش عملیات انتحاری علیه نیروهای خارجی و دولتی افغانستان را به دنبال داشت.
 
 این وضعیت در شرایطی است که دولت کرزای به غیر از چند شهر بزرگ عملا کنترل کاملی بر بقیه نقاط افغانستان ندارد. البته نباید فراموش کرد که حتی در شهرهای بزرگ مانند کابل، افزایش عملیات انتحاری اوضاع این مناطق را نیز با مشکل مواجه ساخته است.
 
اگرچه آمریکایی ها در مقایسه با عراق، تعداد کمتری نیرو در افغانستان دارند ولی بحرانی بودن وضعیت افغانستان نیز مورد بهره برداری نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری امریکا قرار گرفته است.
 
 چندی پیش اوباما در انتقاد از سیاست بوش در عراق گفت امریکا به جای حمله به عراق می بایست تمام نیروی خود را در افغانستان متمرکز می کرد تا القاعده و بن لادن را در آن کشور سرکوب کند. از سوی دیگر اختلاف در ناتو که رهبری نیروهای خارجی در افغانستان را بر عهده دارد بر پیچیدگی اوضاع افزوده است.
 
در حالی که جنوب افغانستان که نیروهای امریکایی ، انگلیسی و کانادایی مستقر هستند پرتلاطم است و شاهد درگیری نیروهای طالبان و ناتو می باشد، شمال افغانستان که تعداد دیگری از اعضای ناتو از جمله آلمان ها حضور دارند نسبتا" آرام است.
 
 چندی است که امریکا و برخی از اعضای ناتو به آلمان فشار وارد می کنند تا تعدادی از نیروهای خود را به جنوب اعزام کند ولی این درخواست تا کنون مورد قبول آلمان قرار نگرفته است. در اجلاس امنیتی ماه گذشته در مونیخ، وزیر دفاع آمریکا با اشاره به این موضوع گفت ما نمی خواهیم در اتحاد فراآتلانتیکی، برخی از اعضا آماده جنگیدن و تلف شدن برای حفاظت از مردم باشند در حالی که دیگران آمادگی چنین کاری را نداشته باشند.
 
 به هر حال چشم انداز اوضاع در افغانستان در سال 87 چندان روشن نیست و به نظر نمی رسد که با توجه به وجود دودستگی در میان اعضای ناتو و ضعف دولت افغانستان، مقابله با طالبان که منسجم تر از گذشته شده اند با موفقیت بیشتری همراه باشد.
 
ایران و روسیه
 
انتخاب رئیس جمهور جدید روسیه در آخرین ماه سال 86 مورد توجه بسیاری از کشورها از چمله ایران قرار گرفت. انتخاب مدودف که در حال حاضر نخست وزیر روسیه و از نزدیکان پوتین است این فرضیه را قوی تر ساخته که دولت بعدی روسیه نیز سیاست دولت پوتین را ادامه خواهد داد و تغییرات اساسی در سیاست داخلی و خارجی آن کشور به وقوع نخواهد پیوست.
 
 این موضوع قابل فهم تر خواهد بود وقتی گفته می شود پوتین به عنوان نخست وزیر آینده روسیه معرفی خواهد شد. در آن صورت روشن است که پوتین نقش عمده ای در سیاست داخلی و خارجی دولت جدید بر عهده خواهد داشت. این موضوع چندان مورد رضایت کشورهای غربی که اختلافات آن ها با روسیه رو به افزایش است نیست.
 
 آیا این موضوع می تواند موجب خرسندی ایران را فراهم سازد. پاسخ به این سوال ساده نیست. پوتین در دوران ریاست جمهوری اش نشان داد که فردی است عملگرا که قبل از هر چیز منافع شخصی، حزبی و ملی اش مورد توجه وی می باشد. این نوع رفتار روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران در طول چند سال گذشته به خوبی نمایان است. به طور مثال در موضوع هسته ای در حالی که روسیه به همراه چین غالبا" مواضع تند امریکا و دیگر کشورهای غربی را تعدیل کرده و همواره این موضوع را به جمهوری اسلامی ایران فروخته است ولی هیچگاه با صدور قطعنامه ها در شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی مخالفت نکرده و در زد و بند های سیاسی با غربی ها امتیازات لازم را گرفته است.
 
 در زمینه روابط دوجانبه نیز سفر رئیس جمهور روسیه به تهران در سال 86 زمانی صورت گرفت که اجلاس سران خزر در جریان بود. به عبارت دیگر روس ها که چندین سال بود قول سفر رئیس جمهور خود را به تهران داده بودند تنها حاضر شدند در کنار یک اجلاس منطقه ای سفر دو جانبه را نیز انجام دهند. لذا پیش بینی نمی شود که در سال 87 تغییر عمده ای در روابط دو کشور حاصل شود.
 
دریای خزر
 
 اجلاس سران خزر در سال گذشته در تهران نقطه مهمی برای همکاری های کشورهای ساحلی برای دستیابی به رژیم حقوقی دریای خزر بود. در این اجلاس برای اولین بار صحبتی از قراردادهای 1921 و 1940 در باره خزر نشد و اصل تقسیم زیر بستر مورد توافق قرار گرفت که با انتقاداتی از سوی برخی از محافل داخل ایران مواجه و عنوان گردید که عدم اشاره به قرارداد های قبلی در صورتی که هنوز قرارداد جدیدی مورد توافق قرار نگرفته چه سودی دارد.
 
 یا گفته شد که چرا باید ایران به تقسیم زیر بستر دریا رضایت دهد در حالی که موضع رسمی ایران تا آن زمان رژیم مشاع بود. اگرچه در سند اجلاس تهران بیشتر مسائل سیاسی مورد توجه قرار گرفت و رژیم حقوقی خزر نهایی نشد و قرار شد مذاکرات در سطح کارشناسی ادامه یافته و در سال جدید اجلاس سران در باکو موضوع را دنبال کند، نفس تشکیل اجلاس در این سطح و بعد ازچند سال به عنوان موفقیت برای 5 کشور قلمداد شد.
 
 با توجه به وجود قراردادهای دو جانبه بین برخی کشورهای ساحلی و مواضع سخت گیرانه 5 کشور، بعید به نظر می رسد که بدون وجود نرمش در مواضع این کشورها اجلاس بعدی سران نیز موفقیتی در زمینه نهایی شدن رژیم حقوقی خزر کسب کند.
 
ایران و امریکا
 
روابط ایران و امریکا در سال 86 همچنان تیره بود و حتی لحن منفی مقامات دو کشور نسبت به یکدیگر در بعضی اوقات شدیدتر نیز گردید. انجام مذاکرات دو کشور در باره عراق تاثیری در فضای منفی روابط نگذاشته و مقامات دو کشور تاکید دارند که این مذاکرات ارتباطی با مسائل دوجانبه ندارد. مسئولین امریکایی بارها تاکید کرده اند که در صورت تعلیق غنی سازی اورانیوم آماده اند مذاکرات دوجانبه را در باره همه موضوعات مورد علاقه طرفین آغاز کنند.  
 
جمهوری اسلامی ایران ضمن مردود دانستن پیشنهاد تعلیق غنی سازی اعلام کرد که مذاکره با آمریکا در دستور کار ایران قرار ندارد اگرچه رئیس جمهور ایران اعلام آمادگی کرده است که با رئیس جمهور امریکا مناظره کند که این پیشنهاد مورد استقبال آمریکایی ها قرار نگرفت. البته در طول مذاکرات هسته ای در سال 86 ایران اعلام کرد که حاضر است بدون پیش شرط با اعضای 1+5 گفتگو کند که مورد پذیرش طرف مقابل قرار نگرفت. بعد از گزارش اخیر البرادعی، این پیشنهاد نیز از سوی مقامات ایرانی دنبال نمی شود.  
 
در انتخابات سال جاری آمریکا، موضوع ایران همانند انتخابات چند دوره قبلی مورد توجه دولتمردان و رسانه های آمریکا قرار دارد و هر کدام از نامزدهای ریاست جمهوری امریکا در باره ایران و موضوع گفتگو با آن صحبت کرده اند. در حالی که مک کین مواضع تندی نسبت به ایران دارد و اعلام داشته که بدترین حالت نسبت به جنگ با ایران دستیابی ایران به سلاح هسته ای است، دو نامزد حزب دموکرات از آغاز گفتگو با ایران بعد از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور سخن رانده اند.
 
حتی اوباما گفته است در صورت پیروزی حاضر است بدون پیش شرط با همتای ایرانی خود ملاقات کند. نا گفته نماند که مطالبی که از سوی نامزدهای ریاست جمهوری مطرح می شود لزوما جامه عمل نمی پوشد. در خصوص ایران لابی اسرائیل نباید فراموش شودو مطمئنا هر شخصی که رئیس جمهور بعدی آمریکا شود مجبور است ملاحظات اسرائیل را که یا به صورت مستقیم یا از طریق لابی آن مطرح می شود مراعات کند.
 
با توجه به مواضع تند دولت بوش نسبت به ایران و تلاش آمریکا برای تصویب قطعنامه های بعدی در شورای امنیت، مسائل ایران و آمریکا بغرنج تر می شود.
 
اگرچه بعد از گزارش سرویس های اطلاعاتی آمریکا در پائیز 86 دیگر صحبت از عملیات نظامی علیه ایران نمی شود و مقامات دولت بوش بارها اعلام کرده اند که به دنبال آغاز درگیری نظامی با ایران نیستند، ولی بسیار دور از ذهن است که تا پایان ریاست جمهوری بوش حرکت مثبتی در قبال ایران از سوی دولت وی صورت گیرد.
 
چنانچه مک کین به ریاست جمهوری برسد تحول عمده ای در روابط دو کشور صورت نخواهد گرفت اگرچه در مقایسه با بوش نو محافظه کاران نفوذ کمتری بر مک کین دارند.
 
 چنانچه یک دموکرات کرسی ریاست جمهوری آمریکا را اشغال کند این امکان وجود دارد که تغییراتی در لحن آمریکا در ارتباط با ایران مشاهده شود و یا حرکات نمایشی از سوی مقامات دولت جدید بروز نماید ولی به دلیل پیچیدگی های روابط دو کشور و لابی اسرائیل بسیار بعید است که تغییر ملموسی در روابط به وجود آید.
 
پرونده هسته ای
 
در سال 86 تحولات عمده ای در پرونده هسته ای ایران به وقوع پیوست. مهمترین تحول توافق ایران و آژانس (مدالیته) در تابستان 86 برای حل مسائل باقیمانده پرونده هسته ای بود. همکاری فشرده ایران با مسئولین آژانس از جمله انجام مصاحبه و بازدید در طول 6 ماه منجر به ارائه گزارش البرادعی در بهمن 86 شد که در آن مسائل باقیمانده 6گانه حل و فصل شد.
 
البته تحت فشار آمریکا البرادعی در گزارش خود موضوع مطالعات ادعایی که از سوی آمریکا مطرح شده است را بزرگ نمایی کرده و آن را به عنوان تنها مسئله باقیمانده مطرح کرده است در حالی که در مدالیته مورد توافق طرفین، این موضوع به صورت حاشیه ای و نه به عنوان یکی از مسائل باقیمانده مطرح شد.  تحول عمده دیگر گزارش 16 ارگان اطلاعاتی آمریکا بود که اعلام کردند ایران از سال 2003 فعالیت هسته ای نظامی را دنبال نکرده است.
 
 از دید ایران که همواره فعالیت های هسته ای نظامی را تکذیب کرده است، گزارش NIE خط بطلانی بود بر ادعای آمریکا مبنی بر غیر صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای خود و لذا شورای امنیت صلاحیت رسیدگی به پرونده هسته ای ایران را ندارد.  گزارش اخیر البرادعی این موضع ایران را تقویت کرد که ایران نه تنها فعالیت نظامی هسته ای ندارد بلکه وضعیت فعالیت های گذشته هسته ای اش نیز روشن است. بنابراین شورای امنیت نمی تواند به این موضوع رسیدگی کند و باید پرونده هسته ای صرفا" در آژانس به عنوان یک پرونده با وضعیت عادی رسیدگی شود.
 
 قطعنامه 1803 که پس از گزارش الرادعی به تصویب رسید ثابت کرد که موضوع هسته ای ایران یک مسئله سیاسی است و ارتباطی با مسائل فی فیمابین ایران و آژآنس ندارد. تصویب این قطعنامه یک موضوع دیگر را نیز به اثبات رساند و آن این که در ارتباط با موضوع هسته ای، ایران نمی تواند حتی به کشورهای عضو شورا که روابط دوستانه و مطلوبی با آن ها دارد تکیه کند چه این کشورها قدرت هایی مانند روسیه و چین باشند و چه کشورهای اسلامی و غیر متعهد. پس از تصویب قطعنامه ایران نیز موضع خود را سخت تر کرده و اعلام کرد که صرفا" با آژانس مذاکره خواهد کرد.
 
به هر حال حدود دو ماه دیگر مهلت سه ماهه ذکر شده در قطعنامه 1803 به پایان می رسد و به نظر می رسد که آمریکا و شرکای اروپایی اش به دنبال تصویب قطعنامه بعدی خواهند بود. البته آمریکایی ها سیاست تحریم های یک جانبه خود علیه ایران را ادامه خواهند داد و تلاش می کنند کشورهای بیشتری را با این تحریم ها همراه کنند.
 
با توجه به حل شدن موضوع مسائل باقیمانده 6 گانه، آمریکا روی موضوع مطالعات ادعایی تمرکز خواهد داشت و آژانس را به سمت سخت تر کردن مواضعش در باره این موضوع تحت فشار قرار خواهد داد.
 
تلاش آمریکا در ارتباط با کشورهای دیگر تکیه بر این نکته است که ایران قطعنامه های 1737، 1747و 1803 را اجرا نکرده و لذا ضروری است شورای امنیت به ادامه بررسی خود در رابطه با پرونده هسته ایران ادامه دهد و قطعنامه بعدی را به تصویب برساند.
 
در چنین وضعیتی، به نظر نمی رسد که کشورهای عضو شورا، توانایی یا انگیزه مخالفت با قطعنامه های بعدی را داشته باشند. در میان اعضای شورا تنها روسیه و چین امکان مقابله با تلاش های آتی آمریکا را دارند. این که این دو کشور تا چه اندازه حاضرند خود را با آمریکا درگیر کنند مشخص نیست.
 تجربه گذشته نشان داده است که این کشورها در معامله با آمریکا نهایتا" با قطعنامه ها همراهی خواهند کرد.   

نظر شما :