سرانجام سرهنگ قذافی و سناریوهای پیش روی لیبی
سرانجام قذافی
بیشک یکی از مهمترین اتفاقاتی که باعث میشود یک حکومت یا یک نظام سرنگون شود، نابودی یا فروپاشی راس آن نظام است. مثلا در عراق تا زمانی که صدام حسین زنده بود به رغم این که حکومتش در بغداد سقوط کرده بود و نظام تازهای حیات خود را آغاز کرده بود، امید به انجام عملیات ایذایی و تداوم کشتار برای تصاحب مجدد قدرت توسط عوامل رژیم بعث و وفادارانش بسیار بود. ولی همین که صدام حسین کشته شد به رغم این که در ابتدا حس انتقامجویی در میان طرفداران متعصب او وجود داشت، به تدریج قوه محرکه برای سرنگونی حکومت جدید عراق از بین رفت و از خشم طرفداران او به تدریج کاسته شد. ناامیدی از آینده از یک سو و برخورد جدی حکومت جدید با طرفداران صدام حسین دیگر امیدی برای بازگشت آنها به قدرت باقی نگذاشت.
مثال دیگر را در مورد مصر و تونس میتوانیم بیاوریم. تا زمانی که طرفداران مبارک و بن علی در حکومت بودند و رهبری یک جریانی را بر عهده داشتند طرفداران آنها امیدوار به ادامه مبارزه سیاسی بودند ولی همین که هر دو نفر سقوط کردند، روند سیر معکوس به خود گرفت و طرفداران آنها نتوانستند کاری از پیش ببرند. گویی این که کنارهگیری آنها از قدرت به دلیل اتخاذ راهکار مسالمتآمیز به هیچ وجه قابل مقایسه با فرد مالیخولیایی مثل قذافی نیست.
به هر حال سرنوشت قذافی برای بسیاری از کارشناسان مهم است. به ویژه این که قذافی نیز همانند صدام حسین تلاش کرده به فرزندان خود قدرت عمل بدهد تا در نبودش بتوانند طرفدارانش را رهبری کنند. پس بدین ترتیب، خنثی سازی فعالیت نه تنها قذافی بلکه فرزندانش در اولویت کار انقلابیون و متحدانشان قرار دارد.
در حال حاضر از سرنوشت قذافی خبری نیست. تا بدین لحظه اخبار منتشر شده حاکی از آن است که به غیر از خمیس، پسر قذافی و عبدالله السنوسی، رئیس سازمان امنیت او که اجساد آنها کشف شده، مابقی حلقه نزدیک به قذافی در کنار او هستند. خبر دستگیری سیف الاسلام تکذیب شد و وی در یک نوار ویدئویی در جمع طرفدارانش ضمن به سخره گرفتن دادگاه بینالمللی جنایات جنگی لاهه گفت که در کنار پدرش به مقاومت ادامه میدهد. محمد قذافی نیز خبر رسیده که از دست انقلابیون فرار کرده و خود را نزد پدرش رسانده است. در عین حال خبر میرسد که حال قذافی نیز پس از ورود نیروهای انقلابی به طرابلس به هم خورده و دچار شبه سکتهای شده است و تحت درمان است. حال این که مخفیگاه آنها کجاست به هیچ وجه مشخص نیست. طرابلس سقوط کرد، حکومت قذافی نیز متلاشی شد ولی هنوز قذافی سقوط نکرده است. این دغدغهای است که در حال حاضر بیش از همه ذهن انقلابیون را به خود مشغول کرده است.
مصطفی بن حلیم، نخستوزیر اسبق لیبی در گفتوگو با سیانان گفت: «قذافی به این سادگیها خود را تسلیم انقلابیون نمیکند. به هیچ وجه هم به این سادگیها شکست را نمیپذیرد. به اعتقاد من احتمالا او به کشوری دیگر برود و از آن جا از طرفدارانش بخواهد که به مبارزه ادامه دهند. اگر چه بعید میدانم که دیگر آن قدرت سابق را داشته باشد چرا که دیگر این سیرک بازی تمام شده است.»
وی همچنین گفت: «قطعا قذافی تلاش خواهد کرد که لیبی را خاضع و وابسته کامل به خود کند. او هر کاری میکند که دوباره لیبی را به طور کامل در اختیار داشته باشد و برای رسیدن به این هدف نه قانون میشناسد، نه مسئولیت و نه رحم و انصاف. برای همین دست به هر کاری میزند.»
در عین حال مصطفی عبدالجلیل، رئیس شورای انقلابی لیبی پیشبینی کرد که سرانجام قذافی ناراحتکننده باشد. وی از این که قذافی با اتخاذ سیاست جنگ تا این اندازه به لیبی و مردمش هزینه و آوارگی تحمیل کرده به شدت ابراز تاسف کرد.
این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران احتمال خودکشی قذافی را دور از ذهن میدانند ولی در عین حال میگویند که به احتمال بسیار او راهی جز جنگیدن تا آخرین لحظه پیش روی خود نمیبیند.
سناریوهای بعد از قذافی
بسیاری از ناظران مسائل لیبی بلافاصله پس از سقوط طرابلس ناخودآگاه به یاد عراق افتادند از این رو نسبت به تکرار سناریویی شبیه عراق این بار برای لیبی به شدت ابراز نگرانی کردند.
وزارت امور خارجه بریتانیا، ساعاتی پس از سقوط طرابلس با صدور بیانیهای اعلام کرد، با درس گرفتن از حوادث عراق تمام تلاش خود را میکنیم که سناریویی شبیه عراق در لیبی تکرار نشود. شاید به همین دلیل بود که رئیس شورای انتقالی انقلابیون لیبی بلافاصله پس از سقوط طرابلس اعلام کرد، در صورتی که مشاهده کند حس انتقامجویی انقلابیون آغاز شده و به محاکمههای فردی و کشتار دست زدهاند فورا بیدرنگ استعفا خواهد داد.
در همین رابطه انقلابیون 10 الی 15 هزار نیرو برای تامین امنیت طرابلس وارد این شهر کردهاند در حالی که در میان آنها هیچ کدام از اهالی شرق لیبی حضور ندارند.
در عین حال به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ایلاف، کارشناسان پیشبینی میکنند که سناریوهای زیر پیش روی آینده انقلاب لیبی باشد:
- قذافی به قبیله خود پناه ببرد و لشکری از همپیمانان قبلیهایاش در جنوب تشکیل دهد و تلاش کند که علیه نظام جدید در طرابلس قیام کند و جنگ تازهای را آغاز کند.
- انقلابیون حکومتی در طرابلس تشکیل دهند و اجازه ندهند که سربازان ارتش و اعضای پلیس قدیم لیبی و هر آن کسی که به نوعی با ایدئولوژی نظام سابق قذافی ارتباط دارند به آن وارد شوند. عفو عمومی اعلام کنند و به غیر از کسانی که دستشان به خون مردم و بیگناهان آلوده است، همگی مورد عفو قرار بگیرند و در همین چارچوب به سمت دموکراسی حقیقی حرکت کنند. معر قذافی نیز فرار کرده دستگیر یا کشته میشود.
- امور از دست انقلابیون خارج شود، شورش و ناآرامی سراسر کشور را بگیرد، قذافی و یارانش از فرصت استفاده کنند و ضمن جذب نیروهای مردمی سلاح توزیع کنند. شورش آن چنان گسترش یابد و نابودی چنان فراگیر شود که همه زیربناهای کشور را از بین ببرد.
- رهبران انقلابی برای قبضه قدرت وارد یک جنگ داخلی خونین شوند و به یغمای ثروت نفتی کشور پرداخته و با چپاول آن علیه یکدیگر موضع بگیرند. مثال آنها محمد جبریل، مسئول دولت اجرایی شورای انقلابی لیبی است که گفته میشود در ترور سرهنگ عبدالفتاح یونس، رئیس ستاد ارتش نیروهای انقلابی دست داشته چرا که میترسیده است پس از سقوط قذافی دولت را او به طور کامل در اختیار بگیرد.
نظر شما :