پاکستانی‌ها در انتظار معامله ای بزرگ با آمریکا

۲۵ خرداد ۱۳۹۰ | ۱۵:۱۵ کد : ۱۳۷۰۰ آسیا و آفریقا
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسایل پاکستان، در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی به بررسی علت انفجارهای اخیر در پاکستان می‌پردازد. برخی از تحلیلگران بر این باورند که انفجارهای اخیر در پاکستان از طرف گرو‌ه‌هایی انجام می‌شود که به دنبال تیره‌تر کردن روابط اسلام آباد – کابل هستند.
پاکستانی‌ها در انتظار معامله ای بزرگ با آمریکا

دیپلماسی ایرانی: مرگ اسامه بن لادن دردسری بود بزرگ برای پاکستانی‌ها. ده سال تعقیب و گریز آمریکایی‌ها و ناتو در افغانستان در نهایت در روستایی در پاکستان به پایان رسید. جسد مرد شماره یک به دریا انداخته شد اما داستان زندگی وی در آرامش کامل در خاک پاکستان دامن اسلام آباد را گرفته و رها هم نمی‌کند. افغان‌ها در این ماجرا دست بالا را گرفته اند و اصرار دارند که این همه سال حمله آمریکا و متحدانش به کابل و قندهار و دیگر مناطق بی دلیل بوده چرا که مرد شماره یک در پاکستان بود و نه در افغانستان . از زمان مرگ بن لادن طرفداران وی وعده تلافی داده اند و گویا بازی را از همان نخستین روز هم آغاز کرده اند.

برخی از تحلیلگران بر این باورند که انفجارهای اخیر در پاکستان از طرف گرو‌ه‌هایی انجام می‌شود که به دنبال تیره‌تر کردن روابط اسلام آباد – کابل هستند. پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسایل پاکستان، درباره علت انفجارهای اخیر در این کشور توضیح می‌دهد.

 

دلیل انفجارهای اخیر در پاکستان را از چه زاویه‌ای می‌توان مورد تحلیل قرار داد؟

 

انفجارها در پاکستان موضوع تازه‌ای نیست، به ویژه پس از دستگیری بن‌لادن شاهد هستیم که درکراچی، پیشاور، مهمند و مناطق دیگر چنین انفجارهای رخ می‌دهد. در حقیقت این انفجارها خیلی مرتبط با بحث تخریب روابط پاکستان و افغانستان نیست. به نظر می‌رسد  این انفجارها بیشتر مرتبط با مسایلی است که میان دولت پاکستان با گروه‌های رادیکال اسلامی از جمله طالبان محلی پاکستان پیش آمده است(این گروه طالبان جدای از طالبان افغانستان هستند و گفته می‌شود که زیر چتر حمایتی دستگاه امنیتی پاکستان ISI قرار دارند). اگر طالبان افغانستان عاملان این انفجار بودند، می‌توان گفت که این اتفاق‌ها در آستانه سفر آقای کرزای به پاکستان بوده تا از توسعه مناسبات دو کشور جلوگیری کنند. به این دلیل که هر اندازه مناسبات دو کشور گسترش پیدا کند، به همان اندازه این خطر وجود دارد که طالبان افغانستان حمایت خود را از پاکستان کمتر کنند.

با توجه به آنچه گفته شد این عملیات را طالبان افغانستان انجام نمی‌دهند و همان گروه طالبان محلی که نیروهای رادیکال بوده و با نیروهای امنیتی پاکستان ارتباط دارند، مرتکب شدند.  از جمله آنها گروه‌های کشمیری هستند که در دره سوات بوده و امروزه از آنها با عنوان طالبان محلی یاد می‌شود و گروه‌های متفرقه دیگری که به نوعی در سازماندهی و تشکیلات آنها سازمان امنیتی پاکستان در گذشته دست داشتند. باید به این نکته نیز اشاره کرد که این گروه‌ها به نوعی زیر مجموعه سازمان القاعده نیز به حساب می‌آیند.  اما هم اکنون دولت پاکستان با امریکا همکاری نزدیکی دارد و تحت فشار امریکاست تا اوضاع را تحت کنترل دربیاورد. به عبارت دیگر بخش‌های محلی القاعده در پاکستان همین گروه‌ها هستند. بنابراین امروزه که دولت و ارتش پاکستان تحت فشار امریکا مجبور به برخورد با این گروه‌ها شده، این افراد نیز برای مقابله دست به چنین انفجارهایی می‌زنند تا ثابت کنند که حاکمیت پاکستان، حاکمیت ثابتی نیست و بیشتر تحت فشار امریکا عمل می‌کند.  

 

به سفر کرزای به پاکستان اشاره کردید، این سفر چه دستاوردهایی برای دو کشور داشت؟

 

پیمانی تحت‌عنوان معاهده اسلام‌آباد امضا شده، که عمدتا درباره مساله ترانزیت کالا ( یعنی مسیری که در گذشته برای ترانزیت کالا از کراچی به سمت پیشاور و در نهایت افغانستان وجود داشته است) تا تجارت افغانستان را تسهیل کنند. این مساله یک جنبه مذاکرات بوده و بخش دیگر آن نیز مسایل آموزشی است که ظاهرا پاکستان پذیرفته که به تعدادی از دانشجویان افغانی بورس داده و آنها را در دانشگاه‌های خود بپذیرد. در مجموع آنطور که در خبرها آمده هر دو طرف از مذاکرات راضی بوده ولی حقیقت این است که همچنان تردیدهایی را افغان‌ها نسبت به سیاست پاکستان دارند و بر این باورند که پاکستان به صورت جدی و قاطع با طالبان افغانستان برخورد نمی‌کند و معتقدند که رهبر طالبان در پاکستان است.

به عقیده من این تردید‌ها در این سفر رفع نشد، با وجود اینکه هیاتی که آقای کرزای را همراهی کردند، هیات بلند پایه‌ای از دولت،دستگاه‌های امنیتی و آقای ربانی که رییس شورای صلح است، بودند. اما با تمامی این اوصاف به نظر می‌رسد هم پاکستانی‌ها تردیدهایی در مورد سیاست‌های افغانستان دارند به ویژه در خصوص ارتباط نزدیکی این کشور با هند  دارد و همانطور که می‌دانید هند خط قرمز برای پاکستان است. همچنین افغان‌ها نیزتردیدهایی درباره پاکستان دارند به ویژه درمورد سیاست‌های دوگانه این کشور درخصوص طالبان که در پشت پرده از رهبران طالبان حمایت می‌کند. به عنوان نتیجه‌گیری باید گفت که چنین تردیدهایی به این سادگی برطرف نخواهد شد و تا همین حدی که بین دو کشور توافقاتی شده، اظهاررضایت می‌کنند که در نهایت بستگی به این امر دارد که در آینده دو کشور در چه مسیری حرکت کنند.

 

همزمان با سفر کرازی به پاکستان رییس سازمان سیا هم در این کشور حضور داشت، آیا درباره مساله تروریست تصمیم قاطعی گرفته شد؟

 

مذاکرات در پشت پرده بوده و از این مذاکرات خصوصی موضوعی منتشرنشده است. اما امر مسلم این است که افغانستان و همچنین هندوستان پس از قتل بن‌لادن در موضعی قرار گرفتند که منشا تروریسم در پاکستان است. هم اکنون پاکستانی‌ها به شدت تحت فشارند و امریکای‌ها نیز هم روزبروز این فشار را افزایش داده تا جایی که پاکستان را به پای معامله بزرگی بکشانند. تا به امروز دولت پاکستان تا حد زیادی این نگرانی را دارد که اگر فشارهای امریکا به ویژه حملات نظامی افزایش پیدا کند، ممکن است آینده پاکستان را به خطر بیندازد. اما ارتش و یا سازمان امنیت پاکستان هنوز به این جمعبندی نرسیده‌است که اگر از سیاست خود عقب‌نشینی کنند،به منفعتی دست پیدا خواهد کرد. پاکستانی‌ها به دنبال این هستند که حداکثر امتیازاتی را که طالب آن هستند در افغانستان بدست آورند و سپس دست به معامله بزنند. از طرف دیگر امریکایی‌ها نیز به تدریج نظرات هند و افغانستان را تایید می‌کنند و بر این باورند که پاکستان در جریانات رادیکال نقش دارد.  اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم، به عقیده من تلاش امریکایی‌ها به ویژه سازمان سیا به جهتی است که پاکستان را به سمتی سوق دهد که تا اندازه‌ای نظرات هند وافغانستان را رعایت کند، حال اینکه تا چه اندازه موفق خواهد شد، امر دیگری است. به این دلیل که پاکستانی‌ها خطوط قرمزی رابرای خود تعریف کردند و بر این باورند که باید در افغانستان جایگاه برتری از هند داشته باشند نه سیاستی که آقای کرزای  پیگیری می‌کند تا نوعی توازن در مناسبات هند و پاکستان ایجاد کند. در نتیجه مذاکرات سه جانبه بیشتر با چگونگی برخورد ارتش پاکستان و تشویق آنهاست، به جای اینکه امریکایی‌ها به جایی حمله کنند، این ارتش پاکستان باشد که درگیر شود. اما پاکستان نیز ملاحظات خود را دارد که اگر درگیر جنک تمام‌عیار شود، ممکن است سایر ایالت‌ها هم درگیر شده وتبدیل به جنگ داخلی شود و نیروهای اسلامی بکلی با آنها وارد جنگ شوند،‌که مسلما چنین اتفاقی به زیان آنها خواهد بود.

 به باور من در کوتاه مدت تغییری در این مباحث بوجود نخواهد آمد،هرچند که به ظاهر آنچه که در توافقات به صورت علنی اعلام می‌شود، این است که این کشورها برای مبارزه با تروریسم با یکدیگر همکاری می‌کنند. آقای زرداری به صراحت اعلام کرده است که ما خود قربانی تروریسم هستیم. امااین ظاهر امر است و کسی باور نمی‌کند که پاکستانی‌ها پشت‌سر تروریسم نباشند. البته ممکن است پس از قتل بن‌لادن پاکستانی‌ها به این نتیجه رسیده‌باشند که سازمان القاعده را با روش خاصی از منطقه بیرون کنند، چه با مذاکرات پشت پرده و چه با برخورد سخت‌تر با این سازمان. اما در مورد طالبان افغانستان و یا نیروهای کشمیری سیاست‌های پاکستان به راحتی تغییر نخواهدکرد.

 


نظر شما :