انتخابهای احمدی نژاد ناصواب است
نویسنده خبر:
جاوید قربان اوغلى
گفتاری از جاوید قربان اوغلی، سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی براى ديپلماسى ايرانى
محمود احمدی نژاد در احکامیجداگانه اسفندیار رحیممشایی، حمید بقایی، ابوالفضل ظهرهوند و محمدمهدی آخوندزاده را به عنوان نمایندگان ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه، آسیا، افغانستان و دریای خزر منصوب کرد. این انتصابها با اعتراضهایی از جمله اعتراض کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مواجه شده است.
گفتاری از جاوید قربان اوغلی، سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی
پست «نماینده ویژه» یک مسئولیت صد در صد دیپلماتیک است. به این معنی که این کار باید به دیپلماتهای حرفهای واگذار شود. یعنی کسانی باید به عنوان نماینده ویژه انتخاب شوند که به فنون دیپلماسی آشنا هستند و در این کار متبحر و خبره هستند. حتی سیاستمداران برجسته هم نمیتوانند این وظیفه را انجام دهند. در صورت استفاده از یک سیاستمدار به عنوان نماینده ویژه ممکن است او با جوانب سیاسی آن مسئله خاص آشنا باشد اما از آنجا که با فنون مذاکره و روشهای حل مسائل و شیوه رایزنیهای دیپلماتیک آشنایی ندارد مطمئنا به هدفی که سیاستگذار برای تعیین نماینده ویژه داشته آسیب خواهد رساند. به زبان دیگر ممکن است که یک دیپلمات بتواند در انجام يک ماموريت سیاسی موفق باشد، اما یک سیاستمدار لزوما نمیتواند در کار دیپلماتیک موفق باشد.
کسی که به عنوان نماینده ویژه تعیین میشود باید واجد شرايط ذيل باشد:
اولا، نماینده ویژه باید سابقه فعاليت دیپلماتیک در سطح عالى داشته باشد. يعنى باید به عنوان یک مقام ارشد دیپلماتیک فعالیت کرده باشد نه در سطوح پایین. منظور از مقام ارشد دیپلماتیک به این معناست که آن فرد باید قبلا در چندین کارزار دیپلماتیک وارد شده باشد. همانند یک ژنرال نظامی که در جنگهای مختلف و نبردهای دشوار جنگیده و فنون نظامی، فنون فرماندهی، فنون مدیریت در شرایط بحران را تجربه کرده است. مطمئنا فرماندهی یک عملیات بسیار بزرگ و مهم نظامی به یک سربازعادی و بدون سابقه سپرده نمیشود. پس در وهله نخست و به عنوان مهمترین خصوصیت، فردی که به عنوان نماینده ویژه انتخاب میشود باید در امر دیپلماتیک سوابق جدی و مهمی داشته باشد.
ثانيا، شخصی که به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور تعیین میشود باید با آن موضوع یا محدوده جغرافیایی که در آن حوزه مسئولیت گرفته کاملا آشنا باشد. باید مسائل استراتژیک آن حوزه را بداند و با سیاستهای کلان کشور در چارچوب منافع ملی کشور بر اساس قانون اساسی در آن حوزه به خوبی آشنا باشد. اگر چنین آشناییهایی نداشته باشد وقتی وارد عرصه عمل میشود با بنبستها و مشکلات جدی مواجه خواهد شد و ممکن است با اظهارنظرها و رفتار خود به اهداف و منافع کشور در آن حوزه آسیب بزند.
سومین خصوصیتی که نماینده ویژه رئیس جمهور در هر حوزهای باید دارا باشد این است که باید اجماعی در مورد شخصيت و توانمندى حرفهاى او در دستگاههای مختلف مربوط به سیاست خارجی وجود داشته باشد. دلیل اين امر هم واضح است؛ حوزه سیاست خارجی مربوط به یک فرد و یک ارگان نیست و نهادهای مختلفی در این زمینه مسوليت دارند. در کشور ما بر اساس قانون اساسی، علاوه بر وزارت امور خارجه که دستگاه مجری دیپلماسی در اهداف سیاست خارجی است، مقام رهبری، قوه مجريه و مشخصا رئیس جمهور، کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی در مسائل سیاست خارجی دخالت مستقیم دارند و اگر این نهادها در مورد آن فرد اجماع و موافقت کامل نداشته باشد مطمئنا باعث تصادم و تزاحم چه در نزد آن دستگاهها و چه در رابطه با ماموريتهاى وزارت خارجه که مسئولیت اصلی اجرای سیاست خارجی است ایجاد خواهد شد.
اینها شروط لازم و ضروری برای هر نماینده ویژه رئیس جمهور در امر سیاست خارجی است و در غیر این صورت این اقدام راه به جایی نخواهد برد و حتى ممکن است سياست خارجى کشور را متشتت کند.
در انتخابی که آقای احمدینژاد در مورد نمایندگان ویژه خود انجام داده و به آنان 4 ماموریت بسیار مهم دیپلماتیک سپرده نيز چند نکته مهم قابل ذکر است. یکی از این افراد که به این پست مهم دیپلماتیک گمارده شده حتی یک روز هم سابقه در امور دیپلماتیک و سیاست خارجی ندارد. فکر نمى کنم ايشان حتى در سطح يک کارشناس عادى وزارت خارجه نيز ورود به حوزهاى که مامور شده داشته باشد.
شخص ديگرى که برای مسئولیت حساس خاورميانه انتخاب شده، با توجه به اظهارنظرهای ناصوابش درمورد رژيم صهيونيستى و ملت اسراييل- که واکنشهاى بسيارى را هم به دنبال داشت- فاقد اجماع نخبگان داخل کشور در انجام اين ماموريت مهم است. به نظر من او کار دشوارى را پيش رو داشته و با مشکلات جدی مواجه خواهد شد و آقاى احمدى نژاد به جاى پرداختن به موضوع ماموريت وى، بايد وقت خود را مصروف حمايت از شخصيت جنجالى و شاهمهره کابينه خود کند.
فرد ديگرى که در مسائل افغانستان برای این مسئولیت انتخاب شده بالاترين سابقه کارش پست سرکنسولی در یکی از کنسولگریهاى کشورمان در اين کشور است؛ مضافا اينکه فردى متصلب و نا آشنا به فنون ديپلماسى است.
در میان اين چهار نفر فقط یکی از آنان داراى سابقه دیپلماتیک در زمینه مسائل حرفهاى و نسبتا پیچیده در ديپلماسى چند وجهی است که اميدواريم در حوزه خزر که از مهمترين چالشهاى سياست خارجى و منافع ملى کشور است بتواند در استيفاى حقوق کشورمان اقداماتى را انجام دهد. هرچند اقدام آقای احمدی نژاد برای تعیین نماینده ویژه اقدامى غیرقانونی نبوده ولی متاسفانه انتخاب مصادیق این پستها به صواب نيست. اعطای مسئولیت به افراد ناآشنا به مسائل و فنون دیپلماسی ضربه بزرگی به پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورمان است و معتقدم انتخابهای ناصواب به تزاحم در پيشبرد اهداف، بین فعالیتهای وزارت خارجه و مسئولیتهایی که در احکام رئیس جمهور به این افراد محول شده خواهد انجاميد.
مسئله دیگری هم که در اين مسوليتها قابل بحث و محل پرسش است، تعیین نماینده ویژه برای آسیا است. اگر در سه مورد خاورمیانه، افغانستان و خزر تعیین نماینده ویژه موضوعیت داشته باشد در مورد آسیا این کار به هیچ نحو موضوعیت ندارد. به این دلیل که اساسا نماینده ویژه به این جهت تعیین میشود که سفرا- که آنها هم نماینده رئیس جمهور هستند- به دلیل محدودیت جغرافیایی نمیتوانند به موضوعات مختلف و چندوجهی مربوط به آن موضوع بپردازند. مثلا در مورد خاورمیانه که یک موضوع چند وجهی است و چند طرف درگیر مثل اسرائیل، فلسطین، سوریه، مصر، اردن و... دارد یا در مورد افغانستان که پاکستان، هند، روسیه، آمریکا، نیروهای چندملیتی و... در آن درگیر هستند یا مسئله خزر که 5 کشور در آن درگیر هستند، در این مسائل تعیین نماینده ویژه برای ایجاد هماهنگی سیاستهای نظام و سفرایی که مسئولیت کشوری دارند امری معقول است اما در مورد آسیا چنبن بحثی اصلا قابل تصور نیست. به این دلیل که آسیا یک قاره بسیار بزرگی است که شامل کشورهای مختلفی است مثل ژاپن، چین، هند، روسیه و... که هرکدام در یک بلوک سیاسی قرار دارند. و اگر دليل موجهى براى تعيين نماينده ويژه در آسيا وجود دارد بايد اين سوال را مطرح کرد در حالی که در 5 سال گذشته تمرکز و مرکز ثقل دیپلماتیک آقای احمدی نژاد بر آفریقا و آمریکای لاتین بوده، چرا ایشان برای این قارهها نمایندهای تعیین نکرده است؟
گفتاری از جاوید قربان اوغلی، سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی
پست «نماینده ویژه» یک مسئولیت صد در صد دیپلماتیک است. به این معنی که این کار باید به دیپلماتهای حرفهای واگذار شود. یعنی کسانی باید به عنوان نماینده ویژه انتخاب شوند که به فنون دیپلماسی آشنا هستند و در این کار متبحر و خبره هستند. حتی سیاستمداران برجسته هم نمیتوانند این وظیفه را انجام دهند. در صورت استفاده از یک سیاستمدار به عنوان نماینده ویژه ممکن است او با جوانب سیاسی آن مسئله خاص آشنا باشد اما از آنجا که با فنون مذاکره و روشهای حل مسائل و شیوه رایزنیهای دیپلماتیک آشنایی ندارد مطمئنا به هدفی که سیاستگذار برای تعیین نماینده ویژه داشته آسیب خواهد رساند. به زبان دیگر ممکن است که یک دیپلمات بتواند در انجام يک ماموريت سیاسی موفق باشد، اما یک سیاستمدار لزوما نمیتواند در کار دیپلماتیک موفق باشد.
کسی که به عنوان نماینده ویژه تعیین میشود باید واجد شرايط ذيل باشد:
اولا، نماینده ویژه باید سابقه فعاليت دیپلماتیک در سطح عالى داشته باشد. يعنى باید به عنوان یک مقام ارشد دیپلماتیک فعالیت کرده باشد نه در سطوح پایین. منظور از مقام ارشد دیپلماتیک به این معناست که آن فرد باید قبلا در چندین کارزار دیپلماتیک وارد شده باشد. همانند یک ژنرال نظامی که در جنگهای مختلف و نبردهای دشوار جنگیده و فنون نظامی، فنون فرماندهی، فنون مدیریت در شرایط بحران را تجربه کرده است. مطمئنا فرماندهی یک عملیات بسیار بزرگ و مهم نظامی به یک سربازعادی و بدون سابقه سپرده نمیشود. پس در وهله نخست و به عنوان مهمترین خصوصیت، فردی که به عنوان نماینده ویژه انتخاب میشود باید در امر دیپلماتیک سوابق جدی و مهمی داشته باشد.
ثانيا، شخصی که به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور تعیین میشود باید با آن موضوع یا محدوده جغرافیایی که در آن حوزه مسئولیت گرفته کاملا آشنا باشد. باید مسائل استراتژیک آن حوزه را بداند و با سیاستهای کلان کشور در چارچوب منافع ملی کشور بر اساس قانون اساسی در آن حوزه به خوبی آشنا باشد. اگر چنین آشناییهایی نداشته باشد وقتی وارد عرصه عمل میشود با بنبستها و مشکلات جدی مواجه خواهد شد و ممکن است با اظهارنظرها و رفتار خود به اهداف و منافع کشور در آن حوزه آسیب بزند.
سومین خصوصیتی که نماینده ویژه رئیس جمهور در هر حوزهای باید دارا باشد این است که باید اجماعی در مورد شخصيت و توانمندى حرفهاى او در دستگاههای مختلف مربوط به سیاست خارجی وجود داشته باشد. دلیل اين امر هم واضح است؛ حوزه سیاست خارجی مربوط به یک فرد و یک ارگان نیست و نهادهای مختلفی در این زمینه مسوليت دارند. در کشور ما بر اساس قانون اساسی، علاوه بر وزارت امور خارجه که دستگاه مجری دیپلماسی در اهداف سیاست خارجی است، مقام رهبری، قوه مجريه و مشخصا رئیس جمهور، کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی در مسائل سیاست خارجی دخالت مستقیم دارند و اگر این نهادها در مورد آن فرد اجماع و موافقت کامل نداشته باشد مطمئنا باعث تصادم و تزاحم چه در نزد آن دستگاهها و چه در رابطه با ماموريتهاى وزارت خارجه که مسئولیت اصلی اجرای سیاست خارجی است ایجاد خواهد شد.
اینها شروط لازم و ضروری برای هر نماینده ویژه رئیس جمهور در امر سیاست خارجی است و در غیر این صورت این اقدام راه به جایی نخواهد برد و حتى ممکن است سياست خارجى کشور را متشتت کند.
در انتخابی که آقای احمدینژاد در مورد نمایندگان ویژه خود انجام داده و به آنان 4 ماموریت بسیار مهم دیپلماتیک سپرده نيز چند نکته مهم قابل ذکر است. یکی از این افراد که به این پست مهم دیپلماتیک گمارده شده حتی یک روز هم سابقه در امور دیپلماتیک و سیاست خارجی ندارد. فکر نمى کنم ايشان حتى در سطح يک کارشناس عادى وزارت خارجه نيز ورود به حوزهاى که مامور شده داشته باشد.
شخص ديگرى که برای مسئولیت حساس خاورميانه انتخاب شده، با توجه به اظهارنظرهای ناصوابش درمورد رژيم صهيونيستى و ملت اسراييل- که واکنشهاى بسيارى را هم به دنبال داشت- فاقد اجماع نخبگان داخل کشور در انجام اين ماموريت مهم است. به نظر من او کار دشوارى را پيش رو داشته و با مشکلات جدی مواجه خواهد شد و آقاى احمدى نژاد به جاى پرداختن به موضوع ماموريت وى، بايد وقت خود را مصروف حمايت از شخصيت جنجالى و شاهمهره کابينه خود کند.
فرد ديگرى که در مسائل افغانستان برای این مسئولیت انتخاب شده بالاترين سابقه کارش پست سرکنسولی در یکی از کنسولگریهاى کشورمان در اين کشور است؛ مضافا اينکه فردى متصلب و نا آشنا به فنون ديپلماسى است.
در میان اين چهار نفر فقط یکی از آنان داراى سابقه دیپلماتیک در زمینه مسائل حرفهاى و نسبتا پیچیده در ديپلماسى چند وجهی است که اميدواريم در حوزه خزر که از مهمترين چالشهاى سياست خارجى و منافع ملى کشور است بتواند در استيفاى حقوق کشورمان اقداماتى را انجام دهد. هرچند اقدام آقای احمدی نژاد برای تعیین نماینده ویژه اقدامى غیرقانونی نبوده ولی متاسفانه انتخاب مصادیق این پستها به صواب نيست. اعطای مسئولیت به افراد ناآشنا به مسائل و فنون دیپلماسی ضربه بزرگی به پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشورمان است و معتقدم انتخابهای ناصواب به تزاحم در پيشبرد اهداف، بین فعالیتهای وزارت خارجه و مسئولیتهایی که در احکام رئیس جمهور به این افراد محول شده خواهد انجاميد.
مسئله دیگری هم که در اين مسوليتها قابل بحث و محل پرسش است، تعیین نماینده ویژه برای آسیا است. اگر در سه مورد خاورمیانه، افغانستان و خزر تعیین نماینده ویژه موضوعیت داشته باشد در مورد آسیا این کار به هیچ نحو موضوعیت ندارد. به این دلیل که اساسا نماینده ویژه به این جهت تعیین میشود که سفرا- که آنها هم نماینده رئیس جمهور هستند- به دلیل محدودیت جغرافیایی نمیتوانند به موضوعات مختلف و چندوجهی مربوط به آن موضوع بپردازند. مثلا در مورد خاورمیانه که یک موضوع چند وجهی است و چند طرف درگیر مثل اسرائیل، فلسطین، سوریه، مصر، اردن و... دارد یا در مورد افغانستان که پاکستان، هند، روسیه، آمریکا، نیروهای چندملیتی و... در آن درگیر هستند یا مسئله خزر که 5 کشور در آن درگیر هستند، در این مسائل تعیین نماینده ویژه برای ایجاد هماهنگی سیاستهای نظام و سفرایی که مسئولیت کشوری دارند امری معقول است اما در مورد آسیا چنبن بحثی اصلا قابل تصور نیست. به این دلیل که آسیا یک قاره بسیار بزرگی است که شامل کشورهای مختلفی است مثل ژاپن، چین، هند، روسیه و... که هرکدام در یک بلوک سیاسی قرار دارند. و اگر دليل موجهى براى تعيين نماينده ويژه در آسيا وجود دارد بايد اين سوال را مطرح کرد در حالی که در 5 سال گذشته تمرکز و مرکز ثقل دیپلماتیک آقای احمدی نژاد بر آفریقا و آمریکای لاتین بوده، چرا ایشان برای این قارهها نمایندهای تعیین نکرده است؟
نظر شما :