همگرایی و واگرایی در فدراسیون روسیه
دیپلماسی ایرانی: کتاب «بررسی زمینه های نظری و تاریخی همگرایی و واگرایی در فدراسیون روسیه» که توسط دکتر الهه کولائی استاد مطالعات آسیای مرکزی دانشگاه تهران با همکاری محمد تقی دلفروز، رسول افضلی تدوین شده از سوی دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی در سال 1389 با اصلاحات جدید در چاپ دوم منتشر شده است.
این کتاب دارای هفت فصل است. در فصل اول این کتاب به بررسی نظام فدرال و گونه های آن در میان کشورهای جهان و نظریه هایی که در این زمینه انجام گرفته، اختصاص یافته است. در دومین فصل آن، روند تحولات در نظام سیاسی- اداری اتحاد، شوروی اصلاحات میخاییل گورباچف آخرین دبیرکل حزب کمونیست و آخرین رئیس جمهوری اتحاد شوروی مورد بررسی اجماعی قرار گرفته است. در فصل سوم نیز، بر اساس تغییرهای صورت گرفته در فدراسیون روسیه با تمرکز بر سناریوهای فروپاشی از درون و فروپاشی از بیرون،؛ مورد تحلیل قرار گرفته است. در فصل پنجم روند تحولات سیاسی در این کشور در دوره بوریس یلتسین و ولادیمیر پوتین با توجه به موقعیت مرکز و رابطه مرکز با مناطق مورد توجه قرار گرفته است. در فصل پنجم عوامل سیاسی موثر بر روند واگرایی در روسیه با تبیین و تحلیل فعالیت های جدایی طلبانه مناطق مشخص شده است. در فصل ششم روندهای واگرایی و همگرایی در دوره پوتین مورد برررسی قرار گرفته است. در این فصل زمینه های تلاشهای مردم چچن در مسیر جدایی طلبی نیز بررسی شده است. در فصل هفتم که آخرین فصل کتاب است، تاثیر عناصر دیگری مانند عناصر فرهنگی، حقوقی، نظامی و خارجی بر موضوع همگرایی و واگرایی در فدراسیون روسیه بررسی و تحلیل شده است. در پایان هم جمع بندی و نتیجه بررسی های انجام شده ارائه شده است.
نویسنده در مقدمه این کتاب می نویسد: «در پی تحولات گستردهای که با پروسترویکا و گلاس نوست گورباچف آشکار گردید، روند تغییر در جامعه و حکومت اتحاد شوروی تسریع شد. امپراطوری چندملیتی اتحاد شوروی که از دوران حاکمیت تزارها همواره با مسأله روابط ملیتها به عنوان یک دشواری جدی مواجه بود، در آستانه فرآیندهای جدیدی قرار گرفت. از هنگام تشکیل دولت جدید کمونیستی در این سرزمین انتظار حلوفصل مسایل ملی مطرح بود. ولی در برابر فشارهای درونی و بیرونی و دغدغههای حفظ یکپارچگی و امنیت کشور، ساختارهای کهنه در چارچوبهای جدید به حیات خود ادامه دادند.
هر چند دشمنان سرسخت اتحاد شوروی در ایالات متحده، تخریب روابط قوی و ملی و به جوش آوردن «دیگ هفتجوش» ملیتها را مورد توجه قرار داده بودند، تا امپراطوری را نابود سازند، روند جریانات نشان داد، اقتصاد پاشنه آشیل دولت اتحاد شوروی بود. به هر حال بازسازی اقتصادی اتحاد شوروی، و در کنار آن اجرای سیاست گلاسنوست و ایجاد فضای باز سیاسی از سوی گورباچف این فرصت را فراهم آورد، تا آرزوهای خفته یا سرکوبشده تاریخی نیز مجال بروز بیابد. شرایط ناشی از تضعیف اقتدار مرکزی در اتحاد شوروی سبب گردید، رهبران جمهوریهای عضو اتحاد نیز یکی پس از دیگری مسأله استقلال و جدایی خود را مطرح سازند. در حالی که روندهای همگرایی در جامعه اروپایی براساس درک متقابل از منافع مشترک گسترش یافته، زمینههای همگرایی در اتحاد شوروی بطور روزافزون مورد نظر قرار میگرفت. شیوههای اجبارآمیز تحقق و تداوم این یکپارچگی، نقش بسزایی در نفی این دستاوردها داشت. رهبران جمهوریهای عضو اتحاد بویژه پس از کودتای اوت جداسازی را تسریع کردند. آنچه در پایان سال 1991 با تشکیل جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع رخ داد، سبب بروز دگرگونیهای جدی در روابط میان جمهوریهای عضو اتحاد شوروی گردید و پایان این امپراطوری را رقم زد.»
نویسنده در توضیح ضرورت و چگونگی تغییرات در کتاب می نویسد: چاپ اول این کتاب در شرایطی انجام شد که با به قدرت رسیدن پوتین، به ن ظر می رسید هراس از تکرار سناریوی فروپاشی اتحاد شوروی به گونه ای محسوس کاهش یافته باشد. سیاست های تمرکزگرایانه او به ویژه، پس از رخدادهای تروریستی در سپتامبر 2001 در آمریکا، امید به بقای یکپارچه ماندن فدراسیون را افزایش داده بود. او با انجام دگرگونی های همه جانبه روند تمرکزگرایی در رورسیه را متوقف ساخت. بر اساس تحولاتی که در نظام فدرال روسیه در مدت دو دوره ریاست جمهوری پوتین شکل گرفت و پس از آن در دوره دمیتری مدودف ادامه پیدا کرد، سازماندهی این کتاب نیز تغییر زیادی کرده است .
نظر شما :