مطالب مرتبط با کلید واژه

شاه


آخرین روزهای سفارت ایران در فرانسه از زبان آخرین سفیر شاه
واپسین مأموریت در پاریس (بخش آخر)

آخرین روزهای سفارت ایران در فرانسه از زبان آخرین سفیر شاه

دکتر بهرام (شاپور) بهرامی دیپلمات کاردان و عالی رتبه وزارت امور خارجه از بهمن ۱۳۵۶ تا دی ۱۳۵۷ به عنوان آخرین سفیر شاه در پاریس خدمت کرد. همزمانی این مأموریت با رویداهای منتهی به انقلاب و حضور مخالفین شاه در فرانسه آن را مأموریتی بغرنج و دشوار ساخت. دکتر بهرامی اکنون صد ساله و مقیم فرانسه است. وی پیش از انتصاب به سفارت در پاریس، سفیر در قاهره بود؛ مأموریتی همزمان با جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل (کیپور) و دوران دوستی دو کشور ایران و مصر، و پیش از انتصاب به مقام سفارت، معاون مالی و اداری وزارت امور خارجه بود. وی تحصیل کرده علوم سیاسی و علوم اجتماعی از دانشگاه ژنو است و خدمات اداری خود را با وزارت بازرگانی، پیشه و هنر در سال ۱۳۲۹ شروع کرد و سپس در سال ۱۳۳۲ و در زمان وزارت عبدالله انتظام به وزارت امور خارجه منتقل شد. برادر ایشان (احمدعلی بهرامی) نیز وزیر کار و سفیر در پکن و رباط بود و پدر ایشان (فضل الله بهرامی) نیز وزیر کشور و وزیر پست و تلگراف (در دولت های قوام و سهیلی) بود. دکتر بهرامی در کتاب خود با عنوان «رویدادهای مهم زندگانی یک دیپلمات؛ آخرین سفیر شاهنشاه آریامهر در پاریس» خاطرات خود را منتشر ساخته است. در مطلب پیش رو، فصل مربوط به مأموریت ایشان در فرانسه تلخیص شده است. 

ادامه مطلب
چرا شاه به کربلا رفت اما به نجف نرفت؟/روایت دست اول از آغاز روابط ایران و چین
یک پرسش، یک پاسخ؛ منوچهر فرهنگ در گفت و شنودی از روزگاران دیپلماتیک (بخش هفتم)

چرا شاه به کربلا رفت اما به نجف نرفت؟/روایت دست اول از آغاز روابط ایران و چین

منوچهر فرهنگ، نخستین معاونت سفارت ایران در چین در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی می گوید: از قدم اول متوجه شدم که رفتن به چین با مسافرت به کشورهای دیگر تفاوت دارد. پرواز مستقیم به پکن وجود نداشت. در ژوئن ۱۹۷۲ تنها راه این بود که به هنگ کنگ پرواز کرده سپس با قطار تا مرز چین رفته و بعد هم قطار تا شهر کانتون (گوانجو) و سپس پرواز داخلی از کانتون به پکن. با تمام سختی هایش و در وسط تابستان گرم با زن و بچه این کار را کردیم. البته چون بعد فهمیدیم که در پکن خرید هیچ یک از اقلام مورد نیاز زندگی مدرن موجود نیست، در هنگ کنگ یک هفته اقامت کردیم و هر چه به نظرمان می آمد خرید کردیم. از سفارش کت و شلوار و کفش و خرید احتیاجات کودک گرفته تا دیگ و قابلمه. سفر زمینی به مرز چین و بعد انتظار در فرودگاه در گرمای تابستان و سپس گرفتن پرواز به پکن طاقت فرسا بود. در هواپیما هیچ همسفر غیر چینی نبود و وقتی آب آشامیدنی سفارش دادیم آب جوش برایمان آوردند که از آن به بعد فهمیدیم برای تصفیه، چینی ها آن را می جوشانند. عصر دیر وقت که به فرودگاه پکن رسیدیم هیچکس در فرودگاه نبود. از جمله هیچ یک ازهمکاران سفارت که ماه های قبل رفته بودند و جناب آرام گفته بود برای کمک به ما به فرودگاه بیایند. مدتی انتظار کشیدم تا توانستم با آنها تماس بگیرم که در جواب گفتند ساعاتی زودتر در فرودگاه بوده و به آنها گفته اند پرواز آن روز لغو شده است. به هر حال محبت کرده و مجددا آمدند و هنگام ترک فرودگاه که خیلی هم با شهر فاصله داشت متوجه شدیم که پشت سرمان درهای آهنین فرودگاه را به مانند یک مغازه بستند و تعطیل کردند!

ادامه مطلب
بحرین، حکایت جراحت جدایی
خوانش یک خیانت تاریخی

بحرین، حکایت جراحت جدایی

امیرعلی لردگانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پهلوی دوم با رضایت سهل به جدایی بحرین از مام وطن کاری کرد که شاهان ضعیف بنیه قجر نیز تن به آن ندادند و بدنامی ابدی پاره پاره کردن وطن را به جان نخریدند. هر کس در شقاوت و بی‌وطنی اندازه‌ای دارد. 

ادامه مطلب
معمای دوستی شاه و سادات!
روایت هایی از یک استقبال که دردسر ساز شد

معمای دوستی شاه و سادات!

صابر گل‌عنبری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: احمد بهاء الدین، روزنامه‌نگار مصری سادات را شیفته شاه معرفی می‌کند و می‌گوید پس از بازگشتش به مصر، سادات پرسش‌های زیادی از وی درباره شاه ایران مطرح می‌کند که همه آنها با چاشنی تمجید از او بوده است. بهاء الدین می‌گوید که سادات شاه را شخصی هوشمند و خارق العاده می‌دانست که توانسته است بر خلاف دیگران قدرت خود را حفظ کند.

ادامه مطلب