نقد واقع بینی (بخش دوم)
واقع بینی روش و نگرشی نظری نسبت به روابط بین المللی و دارای اهمیت محوری است، و ممکن نیست انتقادهایی به آن وارد نباشد. می توان پنج رشته انتقاد عمومی به آن برشمرد، هر چند این فهرست جامع و مانع نیست.
ادامه مطلبواقع بینی روش و نگرشی نظری نسبت به روابط بین المللی و دارای اهمیت محوری است، و ممکن نیست انتقادهایی به آن وارد نباشد. می توان پنج رشته انتقاد عمومی به آن برشمرد، هر چند این فهرست جامع و مانع نیست.
ادامه مطلباز اوایل دهه ۱۹۷۰، مکتبی به نام واقع بینی در اقتصاد سیاسی بین المللی نیز پیدا شده است که به کنش و واکنش بین قدرت و ثروت توجه دارد و به ویژه می خواهد در رابطه قیادت (hegemony)، یعنی وجود یک دولت چیره گر در میان سایر دولتها، با اقتصاد بین المللیِ باز یا بسته تحقیق کند.
ادامه مطلباز مهمترین افرادی که در این کتاب مقالاتی از آنها آمده است می توان به ماریو بارگاس یوسا، لودویک فون میزس، ژان فرانسوا رُوِل، یورگن هابرماس، زیگمونت باومن، آیزایا برلین، ریچارد گات، ریچارد فاک، برنارد لوئیس، کارل پوپر، توماس مان، مارک لیلا، میشل فوکو، رابرت نازیک، سیدنی هوک، مایکل والستر، کریگ موران، ادموند ویلسون و دیگران اشاره کرد.
ادامه مطلب