لبنان و اسرائيل پشت خط آتش
فضای حاکم بر مرز لبنان و اسرائیل به گونه ای است که بوی باروت به خوبی استشمام می شود. اسرائیلیها از افزایش توان نظامی حزب الله به شدت نگرانند و معتقدند که افزایش این توانایی امنیت اسرائیل را بیش از پیش تهدید می کند. اسرائیلی ها در این زمینه ایران را نیز متهم می کنند که با پشتیبانی نظامی و سیاسی از حزب الله ضمن افزایش نفوذ و قدرت خود در خاورمیانه اسرائیل را به چالش می کشد و هم زمان تلاش دارد در موضوع هسته ای نیز با قدرت وارد عمل شود. هفته گذشته اسرائیل سوریه را متهم کرد که زمین خود را در اختیار حزب الله گذاشته و این جنبش آزادانه مشغول جمعآوری سلاح است. تلاویو همچنین سوریه را متهم کرد که حزب الله را مجهز به موشکهای اسکاد کرده است. اتهامی که سوریه قویا رد کرده و دیگر کشورهای عربی از جمله مصر و اتحادیه عرب نیز آن را رد کردند. احمد ابو الغیط، وزیر امور خارجه مصر آن را اتهامی خندهدار توصیف کرد. این روزها مصر حمایت خود از جریان مقاومت را افزایش داده و علنی کرده چرا که می خواهد میان رابطه خود با کشورهای عربی از یک سو و رابطه با اسرائیل از سوی دیگر توازن ایجاد کند.
دولت اسرائیل به شدت تلاش میکند حزب الله را تحت فشار بگذارد تا از مواضع مقاومت خود عقب بنشیند. اسرائیل تا کنون موفق نشده که در این زمینه حزب الله را وادار به عقب نشینی کند اما امیدوار است که روزی حتی به زور هم که شده بتواند به این خواستهاش برسد.
اما این فضای فشار تنها از سوی اسرائیل نیست. حزب الله نیز تهدید کرده است که اگر اسرائیل بخواهد به آن حمله کند، با واکنشی بسیار سختتر از جنگ 33 روزه مواجه خواهد شد. روزنامههای عرب نیز این روزها به شدت به دنبال پررنگ کردن قدرت تسلیحاتی حزب الله هستند شاید که بتوانند اسرائیل را مجاب کنند که دست از پا خطا نکند و مرتکب اشتباهی در این زمینه نشود. روزنامه القبس کویت نوشته است که اگر بخواهد اسرائیل به حزب الله حمله کند حزب الله از سلاحهایی استفاده خواهد کرد که شگفتی اسرائیل را بر خواهد انگیخت.
روزنامههای عربستان سعودی نیز تهدیدهای اسرائیل را نابهجا و مخرب توصیف کردهاند و در مقالهها و یادداشتهای متعدد تهدیدهای اسرائیل را تقبیح کردهاند.
اما این نگرانی فقط مختص به کشورهای عربی و کشورهای مسلمان منطقه نیست. اروپاییها به خصوص فرانسه نیز از مواضع تند دولت اسرائیل علیه حزب الله که بیش از همیشه بوی جنگ میدهد، ناخرسندند. نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه در دیدار با سعد حریری، نخستوزیر لبنان و رهبر فراکسیون 14 مارس که اکثریت پارلمان لبنان را در اختیار دارد، خاطرنشان کرد که پاریس قویا از تمامیت ارضی لبنان حمایت میکند و اجازه نخواهد داد که تهدیدهای اسرائیل به آن اندازه بالا رود که بخواهد مرزهای لبنان را تهدید کند و مجددا جنگی در منطقه روی دهد. رئیس جمهوری فرانسه تاکید کرد، هر کاری که لازم باشد، میکند تا امنیت و تمامیت ارضی لبنان حفظ شود.
در تازهترین اظهار نظر برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه در گفت و گو با شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل هنگامی که از زبان وی شنید که اسرائیل از این که حزب الله موشکهای اسکاد از سوریه گرفته است، نگران است و آن را تهدیدی برای امنیت خود میداند، گفت: «قبول داریم که مرزهای سوریه و لبنان مرزهای مستحکمی نیست اما این بدان معنا نیست که هر سلاحی بتواند به واسطه آن جابهجا شود و آن طور که شما میگویید مثلا موشک اسکاد به دست حزب الله برسد. چنین چیزی امکان ندارد.»
ولید المعلم، وزیر امور خارجه سوریه نیز در واکنش به اظهارات هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا که در جمع لابی یهودیان امریکا گفته بود، رابطه سوریه با حزب الله که اخیرا به تحویل موشکهای اسکاد انجامید امنیت منطقه را تهدید میکند، گفت: «در حالی که جامعه جهانی شاهد نقش سازنده، موثر و مثبت سوریه در تامین امنیت و ثبات منطقه است، زدن چنین حرفهایی تنها فضای گفت و گوها را مسموم میکند و خاطرات گذشته دولت قبلی امریکا را که همه گونه اتهامی را متوجه سوریه میکرد، به ذهن متبادر میسازد.»
اتحادیه عرب نیز از این که اسرائیل بیمحابا به تهدید سوریه و لبنان میپردازد انتقاد کرد و آن را نگرانکننده خواند.
اسرائیل پای ایران را هم وسط کشیده است. تلاویو مدعی شده، موشکهایی که در خاک سوریه تحویل حزب الله شده، مبداشان ایران است.
تهدید چقدر جدی است؟
این که تا چه اندازه امکان شعلهور شدن جنگی تازه در مرزهای لبنان و اسرائیل وجود دارد را از دو زاویه میتوان ارزیابی کرد. نخست این که پرونده حزب الله و اسرائیل را باید در حال حاضر با پرونده هستهای ایران همزمان ارزیابی کرد. چرا که حزب الله در لبنان، شیعیان در عراق و حماس در فلسطین بالهای موثر ایران در پیشبرد اهداف منطقهای و بینالمللیاش محسوب میشوند که با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای ایران این سه عواملی هستند که در هر حالتی میتوانند ایران را در برابر تهدیدات خارجه کمک کنند. اسرائیل در حال حاضر ایران را تهدیدی جدی برای خود میبیند و روز به روز گمان میکند که این تهدید روز به روز بیشتر میشود.
پرونده هستهای ایران هنوز به جایی نرسیده است. غرب با ایران هنوز به توافق نرسیده و کشمکش بر سر این موضوع ادامه دارد. به طبع آن فضا برای شاخه و شانه کشیدن نیز مهیا است. در این فضا اسرائیل راحتتر میتواند تهدید کند چرا که مشکل او با ایران دولت یا فرد نیست بلکه کل نظام جمهوری اسلامی ایران را برای خود خطرناک میداند و میخواهد به هر نحوی شده از فرصتها استفاده کند تا نظام را تضعیف کند. در چنین فضایی هنگامی که جدل بر سر پرونده هستهای ایران بالا میگیرد، اسرائیل تهدید نظامی خود را مطرح میکند و ایران را از این ناحیه تحت فشار میگذارد. اسرائیل با این کار با یک تیر دو نشان میزند. اول این که جامعه جهانی و کشورهای عرب منطقه را به این سمت سوق میدهد که نشان دهد ایران است که امنیت منطقه را تهدید میکند نه اسرائیل از این رو باید مقابلهها بر ایران متمرکز شود و از سوی دیگر یک سری امتیازهای تازه از غرب و ایالات متحده میگیرد که از جمله آن میتوان به افزایش خریدهای تسلیحاتی اسرائیل از امریکا یا استفاده از خاک اروپا برای انجام مانورهای نظامی اشاره کرد. همزمان پروندههای دیگر به خصوص پروندههای مرتبط با صلح خاورمیانه و فلسطین و اسرائیل را نیز به حاشیه میراند.
اما اسرائیل برای مقابله با ایران به راحتی نمیتواند اقدام کند. چون جبهه جنگی او نه در مرزهای ایران که با آن مرز ندارد بلکه در مرزهای خودش یعنی لبنان و فلسطین است.
زاویه دوم به کینه اسرائیل از حزب الله باز میگردد. در تلاویو در حال حاضر دولتی بر سر کار آمده که از چنان روحیه افراطی و جنگطلبانهای برخوردار است که ذاتا بوی باروت میدهد. اسرائیلیها از جنگ 33 روزه خاطره خوبی ندارند. برای نخستین بار تسلیم یک لشکر مسلمان عرب شدند و برای اولین بار نه تنها از آن جنگ استفادهای نبردند بلکه مجبور به عقبنشینی از خاک اسرائیل آن هم با وضعیتی به شدت اسفبار شدند. تلفات اسرائیل در جنگ 33 روزه بسیار بالا بود. سه ناو دریایی از دست دادند، دهها تانک منهدم شدند و صدها سرباز اسرائیلی به شکل ناباورانهای به کام مرگ افتادند. مردم اسرائیل هنگامی که میدیدند تلویزیونهای دنیا تصاویر عقبنشینی سربازان اسرائیلی را در حالی که همانند یک لشکر شکست خورده، ناتوان قدم به خاک اسرائیل میگذارند، پخش میکنند دهها بار دولت وقتشان را لعنت میفرستادند و از این که چنین خفتی را متحمل شدند، احساس سرافکندگی میکردند. این کینه در دل اسرائیلیها باقی مانده است. حال که دولتی بر سر کار آمده که روحیه جنگی دارد، کینه افکار عمومی نسبت به آن شکست را درک میکند، سابقه فرماندهی نظامی در جنگهای گذشته اسرائیل را داشته و در عین حال به دنبال دستیابی به پیروزی تازهای آن هم در جبهه نظامی برای افزایش محبوبیت و مقبولیت عمومی خود با هدف تداوم حیات سیاسی است، بدش نمیآید یک بار دیگر شانسش را بیازماید و خود را درگیر جنگ تازهای کند. البته دولت اسرائیل یک بدشانسی بزرگ آورده است. در ایالات متحده دولتی بر سر کار است که جنگ را سم مهلکی برای حیات سیاسی خود میداند. چرا که با شعار ضد جنگ به قدرت رسیده و اگر بخواهد وارد جنگ تازهای شود به معنای شلیک تیر خلاص به پیکره سیاسی خودش است. این خود عاملی مهم برای جلوگیری از درگیری حزب الله با اسرائیل است.
نظر شما :