گزينه واقعى، مصالحه با ايران است
ناظران و کارشناسان مسائل ايران، تشنج در روايط تهران – وانشگتن را تنها يک سال پس از روى کار آمدن بارک اوباما رئيسجمهورى ايالات متحده به نوعى خطا و انحراف تعبير مىکنند. باراک اوباما زمانى که به کاخ سفيد راه يافت از گفتگو بدون هيچگونه قيد و شرط با ايران سخن گفت. او هنوز هم با وجود تمامى انتقادها و تمسخرها از جانب جمهورىخواهان و دموکراتها از موضع پيشين خود عقبنشينى نکرده است.
باراک به محض آنکه پايش به کاخ سفيد رسيد، دست دوستى خود را به اشکال متفاوت به سمت ايرانىها دراز کرد. البته او هرازچندگاهى تاکيد مىکرد که در شرايطى که ايرانىها مشتهاى خود را باز نکنند، گزينههاى تحريم و حمله نظامى هم همچنان بر روى ميز قرار خواهد داشت. اين همان گزينههايى است که واشنگتن اينروزها در حال بررسى آن در قبال ايران است.
باراک در حال فکر کردن به اين موضوع است که چه گزينههايى با حفظ احترام به ايران مقابل چشمان او قرار دارد. همزمان فشارهايى از جانب تندروهاى چپ و راست و البته لابى اسرائيلىها بر اوباما وارد مىشود و همگان خواهان اعمال فشار واشنگتن بر ايران براى عدم استفاده از تسليحات هستهاى هستند.
پرسش هنوز باقىست که چگونه؟
ايرانىها تنها يک بار در ماه اکتبر به شکل عملى با پيشنهاد گفتگوى ايالات متحده روبهرو شدند. در همان زمان و مکان هم امريکا و متحدانش ايران را با يک طرح تحت فشار قرار دادند: آنها اورانيوم غنىسازى شده ايران را تحويل مىگرفتند و بعدها ميلهاى سوخت هستهاى را که تهران براى مصارف پزشکى به آن نياز دارد، در اختيار اين کشور قرار مىدهند. بسيارى تنها واکنش تند تهران به اين طرح را در بوق و کرنا کردند. هيچکس اما از طرحهاى فرعى مانند آنچه که منوچهز متکى هفته پيش مطرح کرده بود، سخنى به ميان نياورد.
متکى پيشنهاد داد که تهران بخش اعظم اورانيوم غنىسازى شده خود را ظرف بيست و چهار ساعت با نظارت آژانش تحويل مىدهد به شرط آنکه همزمان ميلهاى سوخت خود با اورانيوم غنىسازى شده با درصد بيشتر را دريافت کند.
مشکل ميان ايران و ايالات متحده همواره اعتماد بوده است. اين عدم اعتماد از زمان انقلاب اسلامى ايران در سال 1979 تاکنون همچنان بر روابط دو جانبه سايه انداخته است. امروز، غرب اطمينان ندارد که تهران از اورانيوم غنىسازى شده خود براى توليد تسليحات هستهاى استفاده نکند. ايران هم در مقابل اطمينان ندارد که در شرايطى که اورانيوم غنىسازى شده خود را تحويل دهد همزمان مىتواند ميلهاى سوخت هستهاى را هم به دست آورد. ايراد ديگر وارده بر غرب از سوى ايران اين است که بىشک غربىها اندک اندک بر حجم مطالبههاى حق و ناحق خود از ايران خواهند افزود.
حقيقت اين است که دو طرف ره به جايى نخواهند برد اگر واشنگتن همچنان تهران را به تحريمهاى فلجکننده تهديد کند و يا همانگونه که در بازبينى برنامه هستهاى خود اعلام کرد تهران را به عناوين مختلف هدف حملات و تهديدهاى هر چند لفظى قرار دهد. نمىتوان هم تهديد کرد و هم از درهاى باز براى گفتگو سخن گفت. اوباما همواره تاکيد کرده است که در شرايطى که ديپلماسى در برابر ايران پاسخ ندهد، واشنگتن در کنار ديگر اعضاى جامعه جهانى خود را براى تشديد تحريمها مهيا مىکند. اما کارشناسان اندکى اعتقاد دارند که تحريم مىتواند اينبار در پرونده هستهاى ايران راهگشا باشد. کم هم نيستند تحليلگرانى که مىگويند حمله نظامى مىتواند عامل توقف موقت برنامه هستهاى ايران اما نه توقف دائمى باشد. اين طيف اعتقاد دارند که اگر حملهاى از جانل اسرائيل يا ايالات متحده به تاسيسات هستهاى ايران انجام شود، بىشک تهران بر سرعت خود در دستيابى به تسليحات هستهاى مىافزايد.
بنابراين تنها گزينه واقعى و منطفى پيشروى باراک اوباما ديپلماسى است. اما اين پروسه را چگونه بايد آغاز کرد؟ او مىتواند از نماينده خود در سازمان ملل خانم سوازن رايس بخواهد که به عنوان نمونه با همتاى ايرانى خود محمد خزائى که تنها يک يا دو بلوک با او فاصله جغرافيايى دارد، ارتباط بگيرد. حتى هيلارى کلينتون وزير امور خارجه کابينه اوباما هم مىتواند با منوچهر متکى در آستانه کنفرانس بازبينى معاهده منع تکثير تسليحات هستهاى ان پى تى که ماه آينده در نيويورک برگزار مىشود، ديدارى داشته باشد.
يا مقامهاى امريکايى مىتوانند در هر نقطهاى از اين جهان با نمايندگان ايران بنشينند و بر سر طرحهاى پيشنهادى از سوى غرب و يا طرحهاى ايران بحث و تبادل نظر داشته باشند. برخى منتقدان اعتقاد دارند که ايران براى گفتگو جديت خاصى را دنبال نمىکند و بر سر ميز مذاکره نيز حاضر نخواهد شد. اين طيف اعتقاد دارند که تهران در حال خريد زمان و دستيابى به تسليحات هستهاى است.
اما تهران اگر در بحث مذاکره جديت نداشت اين ميزان از طرحهاى فرعى را در اختيار غرب قرار نمىداد. در ايران هم کم نيستند سياستمدارانى که به دنبال حذف دغدغههاى بينالمللى در رسيدگى به ساست داخلى بخصوص پس تاز ناآرامىهاى اخير در تهران به دنبال انتخابات رياست جمهورى هستند. همزمان شايد اين ناآرامىهاى داخلى بر تمايل ايران براى مذاکره افزوده باشد همزمان در واشنگتن هم بسيارى اعتقاد دارند که باراک يا بايد به صراحت از جنبش مخالف دولت در ايران حمايت کند و يا حداقل کارى انجام ندهد که به ضرر طيف مخالف در ايران تمام شود. البته بحث پرونده هستهاى ايران که به نوعى با غرور ملى گره خورده است، مدافعان خاص خود را چه در ميان مخالفان و جه موافقان نظام دارد.
حل مساله هستهاى ايران مىتواند به هر نوع جنبشى که در داخل فعاليت دارد وبه نوعى اپوزيسيون محسوب مىشود کمک کند چرا که بهانه دغدغههاى خارجى را از دولت مىگيرد.
همزمان رهبر جمهوى اسلامى ايت الله خامنه اى که در حقيقت خط مشى هستهاى ايران را معين مىکند تاکنون بارها بر حق دستيابى ايران به انرژى صلح آميز هستهاى تاکيد داشته اما همزمان اذعان کرده است که هرگونه دستيابى به تسليحات هستهاى شرعا جايز نيست. رهبر ايران تاکنون بارها اذعان داشته است که اوباما بايد حرفهاى خود را جامع عمل بپوشاند.
در گذشته هم آقاى خامنهاى نسبت به ديدار ميان امريکا و ايران انعطاف نشان داده و حتى موافقت خود را با ديدار دو طرف در ژنو در سال 2009 هم اعلام کرده بود.
به نظر مىرسد که بهتربن راه براى اوباما اين است که سخنان آقاى خامنهاى را جدى گرفته و زمانى را براى اغاز مذاکرات دو طرف تعيين کند.
بزرگترين دغدغه غربىها که همان ذخيره اورانيومى ايران است در حقيقت به سادهگى قابل حل و فصل است. ايرانىها در حال حاضر هم موافقت خود را با تبادل اورانيوم غنى سازى شده با ميل هاى هستهاى مورد نياز براى مصارف پزشکى اعلام کردهاند. ساير مشکلات ايالات متحده با ايران مانند حمايت اين کشور از حماس و حزبالله لبنان بىشک دغدغههاى جدىترى هستند. اين تعبير که رابطه ميان ايران و امريکا در دوران اوباما به پايينترين حد خود رسيده است تقصير تهران به شمار نمىرود. اگر اميد و تغيير هم بر سر ميز مذاکره قرار مىگرفت اعتماد کافى هم بوجود مىامد و مسير براى مصالحه با اين دولت يا هر دولت ديگرى در ايران هموار مىشد.
نظر شما :