همدردی با سوگ نشینان ماه خرداد
غرض از این یادداشت عرض تسلیت به ماه خرداد 88 و کلیه خانواده هایی است که حق بر گردن فرد فرد ایرانیان و بویژه سیاستمداران دارند و متاسفانه در سخت ترین شرایط از ابراز همدردی با آنان دریغ شده است.
انتخابات باشکوه 22 خرداد که به تعبیر مقام رهبری یک جشن واقعی برای ملت ایران بود، به دلایل سیاسی و غیراخلاقی به تعزیت گرایید و همین امروز بسیاری از خانواده ها یا در سوگ فرزندانشان نشسته اند و یا در اضطراب بی خبری از گمشدگانشان به سر می برند.
خردادی که از سر گذراندیم با دو "شنبه" سیاه همراه بود که متاسفانه در هیاهوی سیاست بازی ها، گروکشی ها و تسویه حساب های سیاسی به فراموشی سپرده شد. چندی است که پرده ها فرو افتاده و سیاست ورزی در ایران، روی سیاه و کریهش را نمایانده و بسیاری را زردروی و سیه پوش کرده است. اکثر کشته شدگان و به تعبیری شهدای اتفاقات اخیر، جوانانی بودند که بعد از مشارکت اخلاقی در یک رویداد سیاسی، احساسات و اعتراضات فروخورده شان را بروز دادند و در دم به قعر سیاهی سیاست افتادند.
اگرچه هفته گذشته مراسمی نمادین در سوگواری مقتولین حوادث اخیر برگزار شد و امروز نیز در گوشه و کنار دل ها و به دور از چشمان مراقب، سوگواری هایی برپا خواهد بود اما دستگاه های رسمی کشورمان همچنان ترجیح می دهند بر اصل ماجرا سرپوش بگذارند و به جای ادای تسلیت به خانواده های داغدیده، به سیاست بازی هایشان ادامه دهند.
صداوسیما این روزها به ترساندن مردم از فضای حاکم بر شهر و القای حضور گروهک های معاند در خیابان ها مشغول است و زیر نقاب ملی گرایی به کتمان بخش عمده ای از حقایق می پردازد. البته صداوسیما نیز سرانجام بعد از اخباری که شبکه های برون مرزی به اطلاع مردم رساندند مجبور به خبررسانی درباره مقتولان حوادث شد اما همین خبر را زیر لایه هایی از تحلیل های آبکی و نخ نما شده ارائه داد و بازهم از همدردی با خانواده های مقتولان سر باز زد.
به راستی سویه تاریک سیاست هر چه از اخلاق و انسانیت را که تا روز 22 خرداد وجود داشت در خود گرفت و خون های پاک ریخته شده بر خیابان های تهران و اصفهان و کرمانشاه و مشهد و ارومیه و... را به ناچیزترین بهای ممکن فروخت.
این متن پیامی سیاه نه از رنگ سیاست ورزی ایرانی بلکه از رنگ آیین سوگواری ایرانی است.
چه حزن انگیز است که تعداد زیادی از کشتگان حوادث اخیر را دختران تشکیل می دادند؛ مادران سرزمین ما. و این از رازهای سرزمین ماست که در آن، خون به ناحق ریخته غیر ایرانیان به نوار مشکی کنار صفحه تلویزیون مبدل می شود و خون به ناحق ریخته 30، 50 و یا به روایتی 150 ایرانی نه تنها سیاهی با خود نمی آورد بلکه از اساس تکذیب و تخفیف می شود.
این نوشتار هیچ دخلی به سیاست ندارد. سایه تاریک سیاست همچنان که آمده است خواهد رفت؛ چنانچه تا حال بارها آمده و بارها رفته است. آنچه بر کف خیابان ها مانده و بر ذهن مادران، پدران، برادران و خواهران کشتگان حک شده و به مویه های شبانه مادران داغدار سرزمین ما بدل شده است، خون های آن دختر دانشجو بر کف خیابان کارگر است که دوستانش آن را به "ندا" تغییر نام داده اند؛ به نام آن دختر.
نفسی که از امشب فرو می دهیم چگونه ممد حیات و مفرح ذات خواهد بود اگر بدانیم که در دومین شنبه سیاه خرداد 88 کودک سه ساله ای در میدان ولیعصر تاب تنفس را در میان گازهای اشک آلود نیاورد و در آغوش پدرش جان داد.
جا دارد میرحسین موسوی همین امروز از هوادارانش بخواهد تا بوق زدن اتومبیل ها را به عنوان یکی از فعل های اعتراضی، به احترام کشتگان متوقف کنند.
شاید این گونه به نظر بیاید که این یادداشت با ماهیت محل انتشارش فاصله ای بسیار دارد. اما زمانی که دیدیم رسانه ملی ما هنوز برچسب "22 خرداد، حماسه ملی، حضور بی همتا" را در قابی سه رنگ بر گوشه تلویزیون هایمان حک کرده و سرود پیروزی سر می دهد و از تحمیق و تحقیر دست نمی کشد، بر خود واجب دانستیم که سطوری را برای عرض تسلیت بنویسیم و با بازماندگان حوادث ابراز همدردی کنیم.
به امید روزهای روشن برای همه ایرانیان و به یاد شهدای انقلاب، جنگ تحمیلی و همه کشتگان راه حق...
هنوز دامنه دارد/ هنوز هم که هنوز است/ درد دامنه دارد/ شروع شاخه ادارک... طنین نام نخستین... تکان شاخه خاک... و طعم میوه ممنوع/ که تا تنفس سنگ/ ادامه خواهد داشت/ و درد... (زنده یاد قیصر امین پور)
نظر شما :